طریق ماندگاری
 
موقوفات هلال‌احمر گواهی بر نفوذ نهادی عام المنفعه
 

 

جمعیت هلال‌احمر جمهوری اسلامی ایران در هشتادمین سالگرد تأسیس، مجموعه اسناد موقوفات خود را منتشر کرد تا امانتداری‌اش را به واقفان اثبات و اعتماد مؤمنان را بیش از پیش متوجه خود کند و بر تمایل آنان به سپردن موقوفات جدید و سهیم شدن در خدمات آتی هلال‌احمر بیفزاید.
99سند مندرج در کتاب میراث ماندگار گویای نکاتی دقیق از چگونگی نفوذ جمعیت هلال‌احمر جمهوری اسلامی در محیط زندگی اعتقادی مردم ایران است. گزارش کتاب از انتظارات واقفان از هلال‌احمر و چگونگی تعامل آنان با مسئولان این نهاد در شهرستان بسیار گویاست.
کتاب میراث ماندگار صرفا حاوی تصاویر اسناد وقف است که متن حروف‌چینی هر سند را بدون ارایه هر گونه توضیح و تحلیل از متن وقف‌نامه و شرایط و مقدمات انعقاد آن در معرض دید قرار می‌دهد و نام‌هایی ارجمند را یادآوری می‌کند که بالغ بر شصت‌سال از فوت برخی از آنان می‌گذرد. این امر به نوبه خود برای دیگران به‌ویژه وارثان آن مرحومان و کسانی که به نحوی در جریان فواید عمل الهی ایشان قرار می‌گیرند، انگیزه‌آفرین است.
تاریخ امضای نخستین سند چاپ‌شده در کتاب، اردیبهشت 1308، یعنی هفت‌سال پس از تأسیس سازمان است و آخرین سند چاپ‌شده، تاریخ تیرماه 1381 یعنی هشتاد سالگی سازمان را بر تارک خود دارد.
پراکندگی موقوفات مورد اشاره و تنوع آنها نیز چشمگیر و الهام‌بخش است و حکایت از موفقیت سازمان در جلب توجه خیران به وقف به‌ویژه در فضای قبل از انقلاب به اثبات صداقت و صلاحیت خود برای پیگیری نیات واقفان در نقاط مختلف کشور دارد.
از حیث مقاصد وقف هم می‌توان ترکیب موقوفات مورد اشاره در کتاب میراث ماندگار را بسیار جالب دانست.
کمک به بیماران و تأمین مصارف بیمارستان هلال‌احمر شهرستان ساری از درآمد موقوفات زراعی، چهارده باب مغازه و یک تیمچه، خلاصه پنج سند اول است که در سال‌های 1308 تا 1312 تنظیم شده‌اند.
واقف نخستین موقوفه حجت‌الاسلام حاج شیخ عبدالرحیم مجتهد رحمانی است که خود در زمان تنظیم سند رئیس کمیسیون [امنای] بیمارستان و رئیس جمعیت شیر و خورشید ساری بوده است. در هنگام تنظیم سند همه اعضای کمیسیون [امنای] بیمارستان حضور داشته‌اند و در وقف‌نامه تصریح شده که تولیت این موقوفه همواره نسل به نسل برعهده رئیس و اعضای هیأت امنا یا هیأت‌مدیره بیمارستان خواهد بود. در عین حال و از باب تأکید بر انحصار عایدات موقوفه به بیمارستان و اطمینان از تغییر مصارف آن، از ایالت جلیله [=استاندار] و رئیس وقت اوقاف و رئیس بهداری استان هم به‌عنوان ناظران امر نام برده شده است. به این ترتیب واقف که در عین حال نخستین تحویل‌گیرنده موقوفه است، دوره تولیت خود را نیز تنها تا زمانی که ریاست او بر کمیسیون مورد بحث به قوت خود باقی است قرار داده و هرگونه شائبه تمایل به حفظ اشراف خود بر بیمارستان شهر را منتفی ساخته و در عین حال با ساده‌نویسی وقف‌نامه کوشیده است بهترین الگو را برای احتراز از پیچیده‌کردن اعمال خیر به همشهریان و مسئولان همدوره خود و جانشینان ایشان عرضه کند. در عین حال این جمله نیز در انتهای وقف‌نامه دیده می‌شود که با توجه به احوال روزگار واقف جای تأمل دارد: «فمن بدّله من بعد ما سمعه، فإنما إثمه علی الّذین یبدّلونه».
واقف دومین موقوفه حاج محمد باقر تاجر ساروی است، اما سندی که در کتاب به چشم می‌خورد مصالحه‌نامه‌ای است که وراث وی با فروشندگان زمین معوض، برای جبران از دست رفتن زمین موقوفه امضا کرده‌اند؛ زیرا مورد وقف یک دانگ و نیم از قریه «کوچک سرا» بوده و پس از مرگ واقف همه این قریه به تصرف پهلوی اول درآمده است، لذا وراث واقف چاره را در این دیده‌اند که چهار‌هزار تومان معادل بهای مورد وقف را برای خرید اراضی بهتر، به نام بیمارستان ساری در اختیار بگذارند و بخشی از اراضی «گل‌چینی» و «سنگریزه» را خریداری و به تصرف وقفی بیمارستان [شیر و خورشید] ساری درآورند. از این رو بعد از تمام توضیحات در پایان صلح‌نامه مزبور آمده است: «... معادل دو سهم و خمس سهم از نه سهم مشاع از کل شش دانگ قریتین گلچینی و سنگریزه... متعلق به کمیسیون مریض خانه پهلوی [شیر و خورشید] ساری که در همین انتقال نامچه برای مریض‌خانه وقف شده که موافق مدلول وقف‌نامه مسجل در حاشیه [ی سند]، عواید آن برای مصرف لوازم مریض‌خانه برسانند».
حاج‌حسن تاجرعرب سومین واقف مورد اشاره کتاب نیز یک دانگ مالکیت هر یک از چهارده باب دکان و یک باب تیمچه واقع در دروازه استرآباد ساری را که تنها سه دانگ آنها در مالکیت وی بوده است، وقف مصارف مریض‌خانه شیر و خورشید ساری کرده تا با نظارت کامل حاکم وقت مازندران [استاندار] و هیأت‌مدیره شیر و خورشید سرخ ساری، پس از کسر هزینه تعمیر موقوفات به مصرف مریض‌خانه برسد و البته همان جمله که در انتهای سند اول بود در انتهای این سند هم به چشم می‌خورد و این درواقع یادآور حضور و دخالت حجت‌الاسلام رحمانی، رئیس شیر و خورشید ساری و نقش وی در ترغیب واقف به عمل وقف و اصرار او بر رعایت کامل احتیاطات لازم، شاید از بیم طمع‌ورزی‌های درباریان و مقامات مقلد طمع‌ورزی‌های درباریان و مقامات مقلد تجاوزگری رضاخان به اراضی ارزشمند است که حکایت‌های مفصل از آن در حافظه تاریخ معاصر ضبط است. البته این جمله را می‌توان در پایان بسیاری وقف‌نامه‌های دیگر همین دوران و قبل از آن نیز دید و شاید گمان شود قید چنین نکته‌ای را که از بدیهیات شرعی امر وقف است باید از لوازم عقد وقف دانست. در سند چهارم، ورثه میرزا محمد خان سورتیجی ملقب به اشجع‌الملک و در سند پنجم نیز یکی از خواهران وی اراضی و مراتعی  را که در مالکیت ایشان بوده برای مصارف مریض‌خانه ساری و در صورت انحلال آن برای «مطلق مصارف خیر در ساری» وقف کرده‌اند. سند اخیر را می‌توان مکمل سند ماقبل آن دانست. کیفیت مراتع مورد اشاره و چگونگی تملک شخصی آنها نیز نکته‌ای مستقل است که در جای خود و با مراجعه، بازدید و کسب اطلاع از کیفیت اراضی مذکور در حدود هشتاد‌سال پیش می‌توان دنبال کرد.
موقوفات سند ششم و هفتم یک باب خانه در خیابان فردوس شاهرود و یک باب خانه دیگر در مجاورت بیمارستان شهر هستند که عواید اولی صرف حمایت از بیماران و خانه دوم به منظور توسعه بیمارستان تخریب می‌شود. تاریخ این اسناد دی‌ماه 1314 و بهمن 1324هجری شمسی است و شخص واقف محمد عظیما در عین حال بنیانگذار بیمارستان شهر نیز هست که در اختیار جمعیت قرار داشته و امر نظارت و تعیین تولیت آن در انحصار واقف و ورثه وی نسل به نسل قرار داده شده است.
اسناد هشتم، نهم و دهم، عمارتی بزرگ را همراه با رقباتی وسیع در روستاهای اطراف صومعه و تعدادی قالی و قالیچه و یک عمارت دیگر در تهران و تعدادی سهام شرکت مخابرات ایران، دوازده باب مغازه و آپارتمان‌های بالای آنها و خانه دیگری در خیابان سعدی تهران تحت تولیت جمعیت قرار می‌دهند تا عواید آنها صرف نگهداری یتیمان، حمایت بیماران، اطعام فقرا، اقامه عزاداری‌های محرم و ماه مبارک رمضان و سایر امور به تشخیص سازمان شود. نام واقف حاج‌علی آقا تاجر تهرانی معروف به وینه با اصلیت اصفهانی است. بخش عمده مراتب وقف در متن وصیت‌نامه وی درج شده که سند هشتم مندرج در کتاب است. وصیت‌نامه‌ای که پس از نام بردن دو نفر به‌عنوان وصی موصی تصریح می‌کند:   «در صورت نبودن هیچ کدام‌شان، نماینده بنگاه شیر و خورشید سرخ جسد موصی را در حرم مطهر حضرت معصومه (س) ... دفن نمایند» و این درجه از اعتماد اگر قدر آن دانسته شود، عالی‌ترین سرمایه و قوی‌ترین پشتوانه چنین تشکیلاتی است.
وصیت‌نامه همچنین تصریح می‌کند: «بنگاه شیر و خورشید سرخ حق «تبدیل به احسن» رقبات موقوفه را در صورت مقتضی دارد»، اما در ذیل آن یادآوری کرده است که «مریض‌خانه مذکور در بالا [در متن وصیت‌نامه] به اطفال یتیم بی‌بضاعت اختصاص دارد و عواید موارد وقف مسطور به شرح مذکور باید فقط به مصرف آنها برسد». در سند نهم نیز که وقف‌نامه‌ای با تاریخ 10سال بعد از وصیت‌نامه، یعنی اول آبان 1327 است، از موقوفاتی جدید یاد می‌شود و می‌توان از این اقدام جدید نتیجه گرفت که واقف با توجه به نظارت مستقیم خود در طول 10سال، از عملکرد جمعیت نسبت به موقوفات قبل رضایت کامل داشته است.
سند دهم تصویری از سند ثبتی ملک موقوفه مرحوم وینه است که با نام جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران به‌عنوان تولیت صادر شده و تاریخ ثبت آن بیستم فروردین 1340 را نشان می‌دهد که واقف تا مدتی قبل از همین تاریخ در قید حیات بوده و بر عملکرد جمعیت نظارت داشته است. سند یازدهم به ملکی واقع در خیابان لاله‌زار نو تهران اشاره دارد که عرصه آن وقفی بوده و اعیانی آن به صورت یک باب درمانگاه در مقابل یک سر نبات زرد شهری از سوی آقای محمود وحید سعد در تاریخ بیست‌وپنجم تیر 1329 به نفع جمیع شیر و خورشید سرخ تهران صلح شده است. بنابراین نمی‌توان تشخیص داد که جمعیت تا قبل از این تاریخ بر عرصه ملک مزبور تولیت داشته یا خیر.
واقف سند دوازدهم در بهمن‌ماه 1330 آقای ابوالقاسم نجم اهل و ساکن خیابان کاخ [فلسطین] شمالی تهران و موضوع وقف دو عمارت واقع در چاله میدان تهران برای احداث درمانگاه مستمندان به تولیت و تصدی شعبه مرکزی جمعیت است و نامبرده بدون اشاره به نسبت خود با مالک اولیه که طبعا از بستگان درجه اول وی بوده است از جمعیت می‌خواهد بخشی از درمانگاه مستحدثه در موقوفه را با نام مشارالیها بانو معصومه شاهرودی نام‌گذاری کند. همین واقف در وقف‌نامه‌ای دیگر سند شماره سیزده کتاب به تاریخ دو‌سال بعد، سه دانگ از شش دانگ یک دکان واقع در عودلاجان را برای تأمین مخارج درمانگاه فوق‌الذکر وقف کرده و حق نظارت را برای خود و اولاد ذکورش نسل به نسل مقرر داشته است.
سند چهاردهم نیز دارای صورت ظاهری صلح است، اما شروط ضمن عقد ازجمله تعبیر «به قید حبس دایمی» به وضوح نشان می‌دهد هدف آن وقف ملکی مورد نظر به قصد توسعه پرورشگاه سیرجان بوده و ملاحظات ناگفته مثل محدودیت وکالت‌نامه وکیل مصالح اصلی، موجب تمایل به‌عنوان صلح شده است.
با تنظیم این سند در تاریخ دوازده آبان 1331؛ یک باب خانه به مالکیت پرورشگاه شیر و خورشید سرخ شهرستان سیرجان کرمان که دارای شخصیت مستقل حقوقی است درآمده است. مصالح نیز آقای محمد ابراهیم سها به وکالت از رستم ماونداد بوده است. سند همچنین تصریح دارد که «ضمن عقد مصالحه، آقای وکیل مزبور از طرف موکل، شرط شرعی و قانونی نمود به این‌که خانه مورد مصالحه را به هیچ عنوانی خرید و فروش قطعی انتقال ندهند و یا بخشش و صلح ننمایند».
سندهای پانزدهم و شانزدهم کتاب، وصیت‌نامه و اقرارنامه‌ای است حاکی از وقف چند ملک زراعی و مالکیت دو قریه در حومه شهر میاندوآب و تکاب از سوی مرحوم حسن افشار و بازماندگان وی در ‌سال 1332 که عایدات سالانه آنها در زمان تنظیم وصیت‌نامه قطعا بیش از 10‌هزار تومان [شاید معادل دویست‌میلیون تومان امروز] بوده است؛ زیرا در وصیت‌نامه می‌خوانیم: «لااقل هر ساله 10‌هزار تومان از عایدات آن املاکات را به شیر و خورشید و غیره بپردازد...».
سایر وقف‌نامه‌ها نیز به همین ترتیب املاک وسیع و پرارزشی را تحت تولیت این جمعیت و سازمان قرار می‌دهند که از آن میان می‌توان به درمانگاهی در محله دربند شمیران، ده‌ها قریه، باغ و مزرعه در استان‌های کرمان و آذربایجان، چند حمام، آب‌انبار، رختشوی‌خانه و گاراژ و چند چاه و قنات، چند پرورشگاه، بیمارستان و بنگاه خیریه، ده‌ها خانه مسکونی و مستغلات دیگر در نایین، کاشان، سیرجان، لنگرود، نیشابور، تهران، بابل، قم، اراک، تکاب، کرمان، مراغه، میاندوآب، کرج، خرمشهر و شبستر، خوی، زنجان، مشهد، آبادان، رفسنجان، شوش، فریدون‌کنار، شیراز، اردبیل، سرعین، زرین‌شهر، باغ بهادران و اردکان اشاره کرد که واقفان آنها پزشک، مهندس، کشاورز، خانه‌دار، تاجر و کاسب هستند. در برخی وقف‌نامه‌ها نیز شاهد تأکید برخی از خانواده‌های شهدای دفاع مقدس بر ذکر نام شهید خود به‌عنوان واقف هستیم.
اهداف و مقاصد وقف و مصارف عایدات موقوفات مزبور نیز علاوه بر آنچه قبلا اشاره شد، شامل تأسیس پرورشگاه، مصارف خیر به معنی عام، توسعه و تأسیس بیمارستان و درمانگاه و داروخانه، تعمیر مسجد، پرداخت حقوق امام جماعت و خادم و مؤذن مسجد، تأمین داروی مجانی برای فقرا، خدمات و مأموریت‌های جاری هلال‌احمر، تأسیس زایشگاه و اورژانس، ایجاد بخش‌های امراض ریوی، قلبی، چشم و فلج اطفال، تأمین خاکه و زغال مصرفی زمستان فقرا، تأمین امکانات برای دانش‌آموزان مستمند، خرید کفش و لباس برای کودکان یتیم و بی‌سرپرست یا بدسرپرست، تأسیس موسسات فرهنگی به تشخیص سازمان، هزینه‌های کفن و دفن مردگان، نگهداری و مدیریت موسسات مختلف درمانی، خیریه و آموزشی، تأسیس آزمایشگاه، روضه حضرت زهرا، رسیدگی به امور زندگی مساکین و ابن السبیل و حمایت دانشجویان فقیر است.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/86306/موقوفات-هلال‌احمر-گواهی-بر-نفوذ-نهادی-عام-المنفعه