تحولات و دگرگونيهاي جامعه جهاني امروز سازمانها را وادار كرد تا براي بقا در محيط متغيـر و بيثبات كنوني به خلاقيت روي آورند و اهداف، گرايشهـا و علايـق خـود را در جهـت بكارگيري خلاقيت هدايت كنند. پيشبينيناپذيري روند امور و تحولات آينده كه به قول برخي صاحبنظران مهمترين ويژگي عصر اطلاعات است، لزوم توجه به خلاقيت را بهويژه در بين مديران سازمانها افزايش داده است.
پيشرفتهايي كه امروز در عصر انفجـار اطلاعات پيشروي ماست، حاصل توانايي ذهني انديشمندان و خلق مداوم ايدههاي نو است. در واقع ميتوان گفت كه عملكرد مطلوب هر سازمان در گرو اين است كه اقدامات منابع انساني بـه نحو احسن عملي و رضايت كاركنان و مشتريان حاصل شود و نوآوري و خلاقيـت موجب بهرهوري بيشتر و درنهايت موفقيت سازمان و كسب شهرت و آوازه بالا درجامعه شود.
در هر سازمان مدير بايد ارزش خلاقيت را تشخيص دهد و بداند چگونه قدرت خلاقيت همكارانش را از راه تشويق بـالا ببرد و از آن اسـتفاده كنــد. او بايــد آنچنان فضايي بيافرينـد كــه در آن كاركنــان بتوانند بــه صـورت خلاقانه مسئوليتهاي خود را همراه با زيركي، اعتمادبهنفس و مهـارت بپذيرنـد و بـه انجام برسانند.
رازادورسكايا معتقد است كه در دنياي امروزي يكي از نيازهاي اساسي ايـن است كه محيطهاي كاري به گونهاي طراحي شوند كه كاركنان بتوانند تواناييها و ايدههاي خود را بهگونهاي منسجم خودسازماندهي كنند. درنتيجه مـديران بـراي گسترش خلاقيت علاوه بر توجه به مهارتهاي فردي، بايد به محيط مناسب براي خلق ايدههاي جديد نيز توجه داشته باشند. درواقع يك سازمان زماني ميتواند از ايـن ايدهها نهايـت اسـتفاده را ببرد كه با هريك از كاركنان بهمثابه يك استعداد و سرمايه رفتار كند و به هريك از آنها، اعم از مرد و زن، فرصت رشـد و توسعه را بدهد. از آنجا كه قشر عظيمي از جمعيت جهان و بخشي از نيروي انساني سازمانها را زنان تشكيل ميدهند، توجه به استعداد و نقش زنـان در توسـعه كشـور ضرورت دارد؛ زيـرا زنان پتانسيل بسيار عظيمي جهت مشاركت مثبت و سازنده در سـازمان دارند و تحقيقات اخير نشان ميدهد كه رهبران زن ميتوانند سهم بسزايي در تغييرات نوآورانه و سودآور داشـته باشند؛ اما مطالعات نشان ميدهد كه كشور ما از نظر شاخص مشاركت زنان در مديريت كه به نسبت درصد زنان متخصص و حرفهاي است، در وضع نامساعدي قرار دارد. امروزه تنوع بسيار زيادي در نيروي كار از لحاظ سطح تحصيلات، رشته تحصيلي و سن وجود دارد. با اين حال باز هم شاهد تبعيض جنسيتي در انتخاب نيروي كار هستيم. بنابراين رهبران سازمانها بايد بدانند كـه بـراي پاسـخ بـه بازار مشتريان و رقابت بينالمللي در اقتصاد جهاني بايد از استعداد زنان و مردان متخصص درهمه سطوح استفاده كنند.
ایرج نيكپی، سعيد فرحبخش و راضيه قنبري به بررسي تأثير سقف شيشهاي بر ايدههاي خلاقانه زنان شـاغل در واحـدهاي ستادي ادارات استان لرستان پرداختند.
پژوهش این استادان دانشگاه نشان داد كه سقف شيشهاي بر ايدههـاي خلاقانه زنان تأثير دارد و همچنين بين اين دو متغير همبستگي منفي وجود دارد. همچنين نتايج حاصل از آزمون معادلات ساختاري نشان ميدهد كه متغير خودپنداره در رابطه با تأثير سقف شيشهاي بر ايدههاي خلاقانه زنان شاغل در واحدهاي ستادي ادارات استان لرستان نقش تعديلكننده دارد.
در اين پژوهش، موانع دستيابي زنان به پستهاي مديريتي بـه سه مانع كلي (موانع فردي، سازماني و اجتماعي) دستهبندي شد. با توجه به نتايج به دست آمده، ميتوان گفت كه سـقف شيشهاي بر ايدههاي خلاقانه زنان شاغل در واحدهاي ستادي ادارات استان لرستان تأثير منفي دارد.
بنابراين هر چقدر زنان جامعه مورد نظر درمحيط كاري خود وجـود سقف شيشهاي را بيشتر احساس كنند، ميل و رغبت آنان براي خلق ايدههاي جديد و خلاقانه كاهش مييابد؛ زيرا يكي از شرايط لازم براي خلق ايدههاي جديد ازسوي كاركنان اين است كه با هر يك از كاركنان، اعم از زن و مرد، بهمثابه يك استعداد و سرمايه رفتار شود و به هريك از آنان فرصت رشد و بالندگي داده شود. اما در جامعه مورد نظر، زنان موانع و چالشهاي زيادي را بر سر راه پيشرفت و بالندگي خود ميديدند و يك سقف شيشهاي ميان خود و پسـتهـاي مديريتي احساس كرده بودند؛ بنابراين دور از انتظار نيست كه كاركردن درچنين وضعيت تبعيضآميزي باعث كاهش انگيزه كاركنان زن براي خلق ايدههاي جديد و خلاقانه شود. اين يافتهها با نتايج تحقيقات طالقاني و همكاران همخواني دارد، زيرا آنان نيز معتقد بودند ميان جامعهپذيري ناتوانانگاري و خودناتوانانگاري زنان با كاهش توانمندي آنان، رابطهاي مسـتقيم وجود دارد و سقف شيشهاي نيز به طور غيرمستقيم و از طريق دو عامل يادشده بر كاهش توانمندي و خلاقيت بانوان اثر ميگذارد.
نتايج تحقيقات اندكي كه خارج از ايران صورت گرفته است، در مغايرت با نتيجه اين فرضيه است كه ازجمله ميتوان به پژوهش ياران شريف اشاره كرد. او در پژوهش خود به اين نتيجه دست يافت كه زنان درمشاغل موفق شدند جايگاه شغلي خويش را تغيير دهند و همچنين توانستهاند بنيانگذار مشاغل جديد باشند. ميتوان گفت، پديده سقف شيشهاي تأثيري مثبت و سازنده بر اين جريان داشته است؛ بهگونهاي كه آنان توانستهاند به خلاقيت و خلق مشاغل جديد روي آورند. لوقران و دونالد نيز در پژوهش خود به اين نتايج رسيدند كه چشماندازهاي جنسيتي در محيطهاي كاري، انقلاب بزرگي را پشت سر گذاشته و تصورات گذشته درباره زنان دستخوش تغيير شده است. امروزه، حضور زنان در استخداميها افزايش يافته و آنان در پستهاي مديريتي و ايفاي نقش رهبري مشاركت بيشتري دارند و دستمزدهاي مناسبتري براي زنان درمحيطهاي كاري درنظر گرفته شده است. درواقع، سقف شيشهاي موجب شده زنان براي اثبات تواناييهاي خود به خلق ايدههاي جديد، كارآفريني و انجام دادن مسئوليتهاي دشوارتر در مشاغل قانوني روي آورند. همچنين، با توجه بـه نتايج به دست آمده، ميتوان گفت كه سقف شيشهاي بر خودپنداره زنان شاغل در واحدهاي ستادي ادارات استان لرستان تأثير ندارد. شايد بتوان يكي از دلايل اين عدم تأثير را در اين مسأله يافت كه زنان بخش عمدهاي از موانع دستيابي به پستهاي مديريتي را به موانع محيطي يا بيروني( اجتماعي و سازماني) مربوط ميدانستند و سهم موانع فردي را درعدم ارتقا به پستهاي بالاي سازماني، بسيار ناچيز ميدانستند. درواقع، عقيده آنان براين بود كه تعصبها و نگرشهاي سنتي تصميمگيرندگان سازمان راجع به قابليتها و شخصيت زنان، نبود شرايط مساوي و برابر براي رشد تدريجي در سازمان و نبود فرصتهاي برابر در گزينش مهمترين موانع ارتقا به پستهاي مديريتي هستند. به عبارت ديگر، تواناييهاي بالقوه و واقعي زنان در زمينه ايفاي مسئوليتهاي رهبري و مديريت به رسميت شناخته نميشود؛ درحالي كه از ديدگاه كاركنان جامعه مورد نظر، زنان توانايي، مهارت، استعداد و بهطوركلي ويژگيهاي فردي و پتانسيل لازم براي ارتقا به پستهاي مديريتي سازمان را دارند؛ درنتيجه، دور از انتظار نيست كه سقف شيشهاي بر خودپنداره كاركنان جامعه مورد نظر تأثير چنداني نداشته باشد. اين يافتهها برخلاف نتايج تحقيقات سيد جوادين، روشننژاد و يزداني است، زيرا آنان معتقد بودند بين ادراك وجود سقف شيشهاي و خودپنـداره زنان رابطه منفي وجود دارد و با افزايش خودپنداري زنان، ادراك آنان از سقف شيشهاي كاهش مييابد. اين يافتهها با نتايج تحقيق زارع و فرهادي نيز مغايرت دارد، زيرا آنان با مروري كه بر موانع اشتغال زنان در پستهاي مديريتي داشتهاند، به اين نتيجه رسيدند كه دركنارعوامل بيروني، عوامل دروني و بهويژه فقدان خودباوري (خودپنداره منفي) و اعتمادبهنفس، مهمترين موانع بر سر راه اشتغال زنان در سطوح بالاي مديريتي است. همچنين، بخشي از يافتهها نشان داد كه خودپنداره بر ايدههاي خلاقانه زنان تأثير چنداني ندارد و رابطه معناداري بين خودپنداره و ايدههاي خلاقانه زنان وجود ندارد. درنهايت، نتايج حاصل از آزمون معادلات ساختاري نشاندهنده تأييد نقش تعديلكنندگي خودپنداره در تأثير سقف شيشهاي بر ايدههاي خلاقانه زنان بود؛ يعني در كاهش ايدههاي خلاقانه زنان بر اثر وجود سقف شيشهاي، خودپنداره نقش تعديلكنندگي دارد. پس اگرچه سقف شيشهاي بر خودپنداره زنان تأثير چنداني نداشت، تصميمگيرندگان سازمان بايد به اين مسأله توجه داشته باشند كه خودپنداره كاركنان جامعه مورد نظر ميتواند در تأثير سقف شيشهاي بر ايدههاي خلاقانه زنان نقش تعديلكنندگي داشته باشد. بنابراين، اگرچه زنان جامعه مورد نظر از وجود سقف شيشهاي رنج ميبردند و اين پديده بر ايدههاي خلاقانه آنان تأثير منفي داشته، به دلايل مختلف، همچون بالابودن خودپنداري زنان شاغل در واحدهاي ستادي ادارات استان لرستان، سطح ايدههاي خلاقانه كاركنان زن در ادارات مورد نظر در وضعيت مطلوبي قرار داشت. با توجه به نتايج يادشده، پيشنهادهاي ذيل ميتوانند اثربخش واقع شوند: - از آنجا كه وجود سقف شيشهاي ميتواند باعث كاهش ايدههاي خلاقانه زنان شود، به منظور تقويت ايدههاي خلاقانه زنان مكانيزمهاي مناسب مانند، پاداشدهي، تشويق و بهخصوص ارتقاي پست سازماني براي زنان شاغل درنظر گرفته شود؛- وزارت آموزشوپرورش جهت تقويت خودپنداره دختران و توسعه مهارتهاي مديريتي آنان برنامههاي اجتماعي، فرهنگي و ورزشي خود را توسعه دهد؛- كلاسها، سمينارها و كارگروههاي راجع به خودپنداره و نتايج مفيد حاصل از خودپنداره قوي برگزار شود و در اين كلاسها كاركنان با مفهوم سقف شيشهاي و متدها و روشهاي مقابله با موانع ارتقا به پستهاي مديريتي آشنا شوند؛ - توسعه برنامههاي اجتماعي، فرهنگي و ورزشي وزارت آموزشوپرورش جهت تقويت خودپنداره دختران و توسعه مهارتهاي مديريتي آنان. و برخي پيشنهادها براي پژوهشهاي آتي عبارتند از:
- تأثير سقف شيشهاي بر ايدههاي خلاقانه زنان در بخشهاي غيرستادي ادارات بررسي شود.
- با توجه به تعدد و تنوع موانع ارتقاي زنان به پستهاي مديريتي، هريك ازموانع به صورت جزیيتر و با تمركز بيشتر بررسي شود.
- با توجه به اينكه موضوع اين تحقيق جديد است و تا بهحال پژوهش همانندي صورت نگرفته است، پيشنهاد ميشود كه براي استحكام بخشيدن به يافتههاي اين پژوهش، موضوع پژوهش با روشهاي ديگر، به خصوص روشهاي كيفي، درجامعه مورد نظر بررسي شود.
- با انجامدادن پژوهشهاي كيفي، سقف شيشهاي از ديد مديران زني كه از اين سقف گذشتهاند و تجارب سازندهايی در اين زمينه دارند، بررسي شود.