شاهرخ تندرو صالح دبیر سرویس ادبیات
... ياران چه غريبانه... ميخواستم شعري براي جنگ بگويم... اين پيروزي خجسته باد... باز آمد بهار... و... و صدها شعر از اين دست، تجربه جدولضرب كلماتي متقاطع از احساساتي است كه در كارنامه شعر جنگ ايران مانده است. اما آيا شعر جنگ ميتواند در موضوعاتي خاص و چند نام شاعر خلاصه بماند؟ آيا شاعراني كه در زمان انقلاب و جنگ تحميلي، بر سكوي 40 سالگي ايستاده بودند شعري درباره جنگي كه بر مردم و كشور ما تحميل شد، نسرودهاند؟
با ورق زدن روزنامهها و مجلات و فرصتهاي موجود دهه 60 نميتوان به اين پرسشها پاسخ دقيق داد. چراكه از همان آغاز، ماجراي ادبيات بر ريل بياعتمادي و جدا سري رانده شد: هركس كه با ما نيست بر ماست!
ادبيات در يك معادله، پلي است كه ميتواند فرهنگ و جامعه را با يكديگر مرتبط سازد. فرهنگ زمينه و ادبيات فرآيند شمرده ميشود و در معادله ادبيات، آثار، همه تجربهاي در حوزه زندگي است. به نظرم يكي از چشماندازهاي عميق و بنيادين ادبيات، قدرت او در ظاهر شدنش در مقام يك رسانه انتقادي است. ادبيات امروز رسانهاي انتقادي است و موضوعش نيز انتقاد از جهان. چنين تجربهاي در شعر و شاعري را ميتوان به شكل بيدروغش مديون حسـاسيــتهاي مادرانه جاودانياد سيمين بهبهاني بود. نقطه تاكيد سيمين بهبهاني در سرودن شعر و خاصه سرودن غزل، با مفهوم و موضوعي خاص، انسان و انسان و انسان و حريم حرمت انسان بود. او لطایف شعري، لحن، آهنگ و زبان شعر را خاستگاه مجموعهاي از صفات و ويژگيهاي رفتار و اخلاق انساني ميدانست كه هر آينه، بيم گم شدن و سقوطش به اعماق تيرگيها ميرفت. بيشك او يكي از جاودانههاي شعر جنگ را سروده است.
حالا حافظههاي كاغذي بهتر ميتواند به كمك ما بشتابد و بهجاي قطبنماهاي اوراق، شعر بيدروغ و شعر بينقاب و شعر شريف را قبلهنمايي كند:
بار بر دوش آنهاست آه آري همانها
خوبها نازنينها، پاكها مهربانها
ما چه كرديم باري... شكوهاي، نالهواري
شد وطن زنده
اما
از جوانها و جانها
در طول 8سال جنگ تحميلي رقمي حدود 307هزار و 236قطعه شعر با موضوعات جنگ و دفاع مقدس توسط 218 علاقهمند به شعر و شاعري و شاعر معروف سروده شده است. تني چند از شاعران آنروزها نامآور شدند؛ ميدان و كتابخانه و خيابان و كوچه به نامهایشان ثبت شد، پاياننامه با مطالعه آثارشان نوشته شد و خلاصه، آنقدر مشهور شدند كه در كتابهاي درسي هم جاخوشكنند و تني چند از آنها نيز در دستاندازهاي روزگار و شعر و شاعري دو تاريخه شدند و در بايگاني قطعه نامآوران و هنرمندان و شاعران آرميدند. آنچه كه از آن همه خاطره و كلمه بهجا مانده، زندگي امروز ماست: نسلهايي پياپي و عصيانزده، 8سطر در ميان، قادر به يادآوري خودش و صفحات زندگي پيشينيان خود نيست. در طول اين مدت نزديك به 1803 كتاب با موضوع شعر جنگ منتشر شده است و نزديك به 3 برابر اين عدد نيز در گنجههاي خالي خانه شاعران ايران منتظر انتشار ماندهاند. در آلمان، نويسندگان آلماني، پس از جنگ، به بازخواني خود پرداختند و ادبيات پس از جنگ يا ادبيات ويرانهها بيش از آنچه كه ادبيات جنگ خوانده ميشود مورد اقبال عمومي است.
موضوع شعر جنگ، تباني تجربههاي عاطفه انسانهاي جنگزده با فوتوفنهاي شعر و شاعري است. اميدواريم روزيروزگاري، حافظه تاريخي ما بتواند سر حوصله و بياوقاتتلخي و لجاجت با خود و كلمات، به بازخواني آن روزهايي كه رفتند بپردازد؛ روزهايي كه بال پروانههاي بهارياش، عكس نوجوانان ما بود.