سخنانی خواندنی از ماهاتما گاندی
 

 

اگر فقط یکبار حضور خدا را بپذیرید، هرگز به ضرورت دعا و نیایش شک نخواهید کرد.

من از گناه بدم می‌آید نه از گناهکار.  

برای کسی که اندیشه عدم‌خشونت را در خود پرورده است، تمام عالم یک خانواده است. نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می‌ترسد.  

در تصور من، بيش از يك مذهب در جهان وجود ندارد، اما همچنين مي‌انديشم كه اين مذهب، درخت تنومندي است كه داراي شاخه‌هاي فراوان است و همچنان كه تمام شاخه‌ها شيره مورد نيازشان را از يك منبع مي‌گيرند، تمام مذاهب نيز جوهره خود را از يك چشمه مي‌گيرند كه منبع همه آنهاست. طبيعتا اگر يك مذهب وجود دارد، يك خدا بيشتر نمي‌تواند وجود داشته باشد. اما او ناديدني و غيرقابل توصيف است و در نتيجه، از نظر ادبي مي‌توان گفت، او نام‌هايي به تعداد همه انسان‌هاي روي زمين دارد. اين كه ما او را به چه اسمي مي‌ناميم، اهميت چنداني ندارد.  او يكي است و دومي ندارد.  

جنگنده عاشق مرگ است. نه مرگ در بستر بیماری بلکه مرگی که در میدان نبرد سر می‌رسد… مرگ در هر زمانی خجسته و مبارک است ولی برای جنگنده‌ای که برای آرمان خود - حقیقت- می‌میرد خجستگی آن دوچندان است.  
 
چیزی در درونم مرا وا می‌دارد رنج خود را با صدای بلند فریاد کنم. من نیک دانسته‌ام که چه باید بکنم. آنچه در درونم هست و هرگز فریبم نمی‌دهد اکنون به من می‌گوید: باید در مقابل تمام دنیا بایستی حتی اگر تنها بمانی. باید چشم در چشم تمام دنیا بدوزی حتی اگر دنیا با چشمان خون‌گرفته به تو بنگرد. ترس به‌دل راه نده. به سخن آن موجود کوچکی که در قلبت خانه دارد اطمینان کن که می‌گوید: دوستان، همسر و همه‌چیز و همه‌کس را رها کن و فقط به آنچه برایش زیسته‌ای و به‌خاطرش باید بمیری شهادت بده.
 
عدم‌خشونت فقط وقتی خواهد بود که ما کسانی را دوست بداریم که از ما نفرت دارند. می‌دانیم که عمل کردن به این قانون بزرگ محبت چقدر دشوار است اما آیا انجام تمام کارهای بزرگ دشوار نیست؟  

تواضع یعنی تحمل رنج و زحمتی مداوم در راه خدمت به بشریت، خداوند همیشه حاضر و ناظر است.
   
پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آن است که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی.  
 
تمامی گناهان، نهانی صورت می‌گیرد. آن لحظه‌ای که درک کنیم خداوند حق بر افکار ما گواه است، شاید رها و آزاد شویم.  
   
خود را قربانی کنیم بهتر است تا دیگران را.  
 
من به کسانی که از مذهب خود با دیگران سخن می‌گویند و تبلیغ می‌کنند مخصوصا وقتی که منظورشان این است که آنها را به دین خود درآورند هیچ اعتقاد ندارم. مذهب و اعتقاد با گفتار نیست بلکه در کردار است و در این صورت عمل هرکس عامل تبلیغ خواهد بود.    
 
من از محدودیت‌ها و نارسایی‌های خود آگاهم و این آگاهی تنها مایه قدرتم می‌باشد. آنچه در زندگی خود انجام داده‌ام بیش از هر چیز دیگر در نتیجه اطلاع و قبول محدودیت‌ها و نارسایی‌ها بوده است.  

نباید دانه‌ای برنج یا تکه‌ای کاغذ را به هدر دهید، وقت‌تان را نیز.  وقت ما به خود ما تعلق ندارد بلکه متعلق به ملت است و ما امانتدارانی هستیم که باید به بهترین نحو از آن بهره بگیریم.  
   
تنها از طریق عشق است که می‌توانیم به حقیقت برسیم، زیرا خداوند، نه‌تنها حقیقت است، بلکه عشق نیز هست. در نتیجه، بدون عشق به حقیقت، هیچ تجربه‌ای از حقیقت وجود نخواهد داشت، به بیانی دیگر اگر می‌خواهیم روزی شاهد نفوذ حقیقت در تمامی جهان باشیم، باید به جایی برسیم که کم‌اهمیت‌ترین موجود جهان خلقت را به اندازه خود دوست بداریم و برای رسیدن به چنین جایی، نباید از هیچ یک از ابعاد زندگی بگذریم.
 
انسان نمی‌تواند در حوزه‌ای از زندگی خود با درستی و صداقت عمل کند درحالی‌که در سایر حوزه‌های زندگی‌اش آلوده نادرستی‌هاست. زندگی، واحدی تجزیه‌ناپذیر است.  

محبت نیرومندترین قدرتی است که جهان در اختیار خود دارد و در عین حال ساده‌ترین نیرویی است که بتوان تصور کرد.  

وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جست‌وجو کنیم و به‌قضاوت درباره دیگران بنشینیم. ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می‌بینیم، حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم.  
 
لحظاتی در زندگی پیش می‌آید که باید به اقدام پرداخت و جلو رفت، حتی اگر نتوان بهترین دوستان را با خود برد. همیشه هنگامی که چند وظیفه با هم تصادم پیدا می‌کنند باید «صدای ضعیف و آرام» درونی داور نهایی باشد.  
 
این مرزها را هرگز خداوند به وجود نیاورده است.  
   
خدا را نمی‌توان توصیف و بیان کرد. اما توصیف حقیقت در قلب هر بشری نهفته است. حقیقت همان چیزی است که شما در این لحظه، حق می‌شمارید و همان خداست. اگر کسی همین حقیقت نسبی را بپرستد و پیروی کند می‌تواند مطمئن باشد که به‌مرور زمان به‌حقیقت مطلق یعنی خدا هم نایل خواهد شد.  
   
هدف، همواره از ما دور می‌شود، هرچه به پیشرفت‌های بزرگتری نایل آییم، بیشتر به بی‌ارزشی خود پی می‌بریم. شادمانی در تلاش نهفته است نه در دستیابی به هدف. تلاشٍ تمام و کمال، عین پیروزی است.  
 
خشم، اسیدی است که به ظرف خود بیشتر از چیزی که به آن پاشیده می‌شود ضرر می‌زند.

دانش الهی از راه کتاب‌ها کسب نمی‌شود بلکه باید آن را در وجود خود درک کرد.  
 
هیچ‌چیز نمی‌تواند مانع آن شود که به همسایگان خویش در ماورای مرزهای خود نیز خدمت کنیم.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/8286/سخنانی-خواندنی-از-ماهاتما-گاندی-