| فائزه کاظمی | عضو انجمن زنان کارآفرین |
یکی از مشکلاتی که در دریافت اکثر وامها صدق میکند این است که وام به دست کسی که نیازمند است نمیرسد، بلکه نصیب کسی میشود که شرایط وام را دارد. ما 80-70 عضو داریم که برخی از آنها به وام 10میلیون تومانی با بهره بالا نیز راضی هستند تا بتوانند از رکود خارج شوند. اکثر وامها شرایط ضمانتی سختی دارند یا بایدهای پرداختی مشکلی دارند، برای همین افرادی که چنین شرایطی دارند میتوانند از آنها بهرهمند شوند. به اعتقاد من یکی از نکاتی که باید در آن، وامها درنظر گرفت این است که کسب و کار با کسب و کار متفاوت است؛ یک کارآفرین میتواند با صدمیلیون شروع به کار کند و برای کارآفرین دیگری این مبلغ کارگشا نباشد. خود من صاحب کسبوکار هستم، یکسالی در پی گرفتن وام دوندگی کردم و درنهایت نیز منصرف شدم. شاید در نظر گرفتن وام برای کارآفرینی در جهت توسعه اشتغال باشد که البته مسیر درستی است، چون با حمایت از کارآفرینان میتوان به این مقصود دست پیدا کرد. زمانی که کارآفرینی چرخه تولید خود را گسترش میدهد، خواهناخواه به نیروی کار بیشتری نیاز پیدا میکند. اما متاسفانه چیزی که ما در میان کارآفرینان میبینیم این است که درحال تعدیل نیرو هستند. یکی از مشکلات این است که نیرو فارغالتحصیل شده اما آموزش لازم را ندیده است. هزینه و زمانی صرف آموزش این نیروها میشود برای همین بیشتر افرادی که در این عرصه فعالیت میکنند از نیروی دورکار استفاده میکنند تا بتوانند هزینههایشان را سربهسر کنند. وامهای اشتغال بیشک برای افرادی که ابتدای راه هستند یا افرادی که به دلیل مسائل اقتصادی تولید خود را کاهش دادهاند، میتواند مفیدفایده باشد، البته نباید از نظر دور داشت که بهتر است شاخصه یا فاکتوری برای افرادی که میخواهند از این مزایا بهره ببرند، در نظر گرفته شود تا این سرمایهگذاریها نتیجهبخش باشند. به اعتقاد من این تسهیلات اگر در اختیار بنگاههایی که درحال بستهشدن هستند، قرار بگیرد میتواند نتیجه مثبتتر و عمیقتری بگذارد، چون این بنگاهها مرحله اولیه را پشتسر گذاشته و به بازدهای رسیدهاند، البته اگر بحران اقتصادی وجود نداشت، این تسهیلات بهتر بود در اختیار بنگاههای نوپا قرار میگرفت. در حوزهای که من فعالیت میکنم بیشتر زنان در حوزه خدمات، کارآفرینی میکنند، البته باید تأکید کنم که در آمارهای جهانی نیز کارآفرینی در حوزه صنعت و تولید رقم کمتری نسبت به خدمات را به خود اختصاص دادهاند. واقعیت دنیای کسبوکار در سطح جهانی مشهود این مسأله است که محوریت کسبوکار روی خدمات، توسعه مییابد. مسألهای که در چرخه اقتصادی باید مورد توجه قرار بدهیم این است که همه قسمتهای اقتصادی باید پویا باشند و اگر مشکلی در بخشی از آن وجود داشته باشد حتما بخشهای دیگر را نیز تحتتاثیر قرار میدهد، برای همین یکی از راهکارهای رسیدن به توسعه پایدار این است که تنها به ترمیم بخشی از این چرخه نپردازیم و توجه ویژه به همه بخشها داشته باشیم. بهعنوان نمونه اگر من کارآفرین در کسبوکار خود به موفقیتهایی برسم و بتوانم تولید خود را توسعه بدهم، در کدام بازار باید آن را بهفروش برسانم؟ آیا بازار موجود پاسخگوی عرضه من است و تقاضا نیز به همان اندازه افزایش مییابد؟