| محمدکریم آسایش | |عضو مجمع حق بر شهر باهمستان|
در ایران بهطور عمده سازمانهای مردمنهاد در چهار دسته خیریه، توانمندسازی، فعالیت فرهنگی و اقدامات داوطلبانه فعالیت مینمایند و این شیوه از فعالیتها به رغم ضرورت و فایدهمندیشان، توان پاسخگویی به مسائل اجتماعی ازجمله مسائل شهری را ندارند، زیرا مسائل اجتماعی و بهویژه مسائل شهری محصول نظام برنامهریزی و ساختارهای درهم تنیده نهادی، حقوقی، اقتصادی و اجتماعی هستند که نوع و مقیاس مواجهه با آنها سطحی متفاوت و فراتر از فعالیتهای فردمحور یا اجتماعات کوچک است. در این میان جای خالی سازمانهای مردمنهادِ مطالبهمحور بسیار احساس میشود. نهادهایی که پیگیر منافع گروههای هدفشان در مسائل اجتماعی و شهری باشند و از ابزارهای کنشگری اجتماعی نظیر افزایش آگاهی عمومی، بسیج اجتماعی، مذاکره، طرح دعوی، شبکهسازی، ارایه راهحلهای نهادی، حقوقی و برنامهای، حساسسازی اجتماعی و دیدهبانی جامعه مدنی بهره برند. در این بین فعالیت رسانهای و کنشگری مطبوعاتی بهعنوان رکن چهارم دموکراسی یکی از ابزارهای اصلی حساسسازی اجتماعی و دیدهبانی جامعه مدنی برای سازمانهایمردمنهاد است.
بین حساسسازی اجتماعی در سازمانهای مطالبهمحور با سازمانهای با رویکرد فعالیت فرهنگی تفاوت مهمی در هدف وجود دارد که بر شیوه نیز کاملا مؤثر است. هدف فعالیت در سازمانهای فرهنگمحور، پرورش شهروندِ خوب است اما هدف فعالیت در سازمانهای مطالبهمحور، پرورشِ شهروند فعال است. همچنین فراتر از هدف پرورشِ شهروند فعال، سازمانهای مطالبهمحور برخلاف سازمانهای فرهنگمحور در حساسسازی اجتماعی نسبت به ساختارهای موجد مسأله به حساسسازی میپردازند نه به جنبههای فردی و فرهنگی و اخلاقی مساله. بهطور مثال در مسأله بحران آب، سازمانهای مطالبهمحور بجای تبلیغ صرفهجویی در مصرف آب، مسأله مدیریت منابع را برجسته میسازند و خواهان توجه نسبت به آن هستند و درنهایت حساسسازی اجتماعی در سازمانهای مطالبهمحور یک حلقه اتصال به دیدهبانی جامعه مدنی و گامی برای طرح مسأله جهت ارایه راهحلهای نهادی، حقوقی و برنامهای است.
در حساسسازی اجتماعی و دیدهبانی جامعه مدنی، سازمانهایمطالبهمحور گروههای خنثی و بیطرف نیستند، بلکه میخواهند بر زوایای تاریک مسائل پرتو افکنند. شیوه طرح بحث توسط سازمانهایمطالبهمحور با نهادهای تخصصی و علمی متمایز است. سازمانهای مطالبهمحور از منظر گروههای هدف به بررسی مسائل میپردازند، زیرا قصدشان نشان دادن تأثیرات آن مسأله اجتماعی بر زندگی و منافع گروههای هدف است تا بتوان با نمایش این تأثیرات، گامی در بهبود زندگی این گروهها یا کاهش تأثیرات منفی آن مسأله اجتماعی و آن فرایند یا واقعه بر زندگی گروههای هدف، برداشت.
همچنین هنگامی که از متن حساسسازی اجتماعی و تبیین مساله، راهحلهای نهادی، حقوقی و برنامهای مطرح میشود، مقصود راهحلهایی از دید گروههای هدف است. بهعنوان نمونه، راهحل به رسمیتشناسی دستفروشی، پذیرش تشکیل اتحادیه دستفروشان و ایفای وظایف اجتماعی شهرداری برای تعدیل «فرایند تهیدستآفرینی» راهحلی است که ناظر بر بهبود زندگی دستفروشان بهعنوان گروه هدف در موضوع است.
ویژگی کنشگری مدنی مطالبهمحور، فراهمآوردن زمینه مناسب برای ارایه پاسخ مشخص به مسائل مشخص در چهارچوب نهادی و حقوقی و برنامهای است. کنشگری مدنی مطالبهمحور در حساسسازی اجتماعی صرفا قصد نقد ندارد و شیوه پرداختش به مسائل در چهارچوب مشخص نهادی، حقوقی و برنامهای است. کنشگری مدنی مطالبهمحور، مسائل را از منظر حاکمیتی(نظام سیاسی) یا کلان ساختارهای اقتصادی (نظام اقتصادی) طرح نمیکند بلکه میکوشد آنرا در چهارچوب مدیریتی (بجای حاکمیتی) و سیاستی (بجای ساختی) مورد نقد و بررسی قرار داده و زمینه را برای ارایه راهحل مبتنی بر نظر گروههای به حاشیه رانده شده فراهم آورد.
در این چهارچوب، «مجمع حق بر شهر باهمستان» بهعنوان یک سازمان مردمنهادِ مطالبهمحور که در موضوع «حق بر شهر» و با هدف «پیگیری مسائل و منافع گروههای به حاشیه رانده شده در فرآیندهای شهری» فعالیت میکند، قصد دارد در این ستون که به صورت هفتگی منتشر میشود، پشت صحنه مسائل شهری را با هدف دیدهبانی جامعه مدنی شهر بکاود و از طریق حساسسازی اجتماعی، بستری برای گفتوگو جهت راه حلهای نهادی، حقوقی و برنامهای این مسائل بگشاید.