آرش نصراصفهانی پژوهشگر
هشدار در مورد کاهش شدید منابع آبی کشور و قریبالوقوع بودن بحران از چندسال پیش شروع شده بود. بسیاری از کارشناسان با تحلیل روند مصرف آب در کشور و تغییرات اقلیمی در مناطق مختلف نشان داده بودند که بهسرعت به سمت فاجعه حرکت میکنیم. اما سوال اینجاست که چرا تازه امروز که آب پشت سدها رو به اتمام است و از این به بعد حتی در تأمین آب آشامیدنی شهرها ازجمله تهران مشکل خواهیم داشت، مسئولان دولتی بهصرافت بازدید از سدها و درخواست صرفهجویی از مردم افتادهاند. از نظر منطقی، اقدامات جدی برای جلوگیری از بحران آب باید از چندسال پیش و بسیار جدی آغاز میشد اما گویی تا قبل از اینکه تصویر سد خشکشده روی صفحه اول روزنامهها چاپ نشود، کسی نگران این بحران اساسی نبوده است.
درواقع این مسأله نشاندهنده یک وضع ذهنی کلی حاکم در جامعه ماست که حل مسأله را تا دقیقه 90 به تأخیر میاندازد تا بلکه دستی از غیب مشکل را مرتفع کند. بهعبارتدیگر، افق دید حتی نسبت به حیاتیترین مسالهها هم کوتاهمدت بوده و حتی راهحلهای پیشنهادی نیز به گذر موقت از بحران معطوف است. مثلاً امروز که دیگر زنگ خطر بیآبی در اکثر نقاط شهری و روستایی به صدا درآمده است، بازهم نگاه مدیریتی به دنبال یافتن راهکاری است که فعلاً خطر را رفع کند. بهعنوانمثال دولت وعده میدهد که با اختصاص فلان مبلغ اعتبار، آب مکان «الف» را به مکان «ب» انتقال میدهد یا حالا که منابع آب زیرزمینی کاهشیافته، با حفر چاههای عمیقتر به منابع جدیدی دست خواهد یافت. این یعنی برای دولت مسأله کماکان «تأمین آب» است و اگر بتواند با پولی که دارد فعلاً به نحوی کمبودها را جبران کند، مشکل امروز مرتفع خواهد شد و فردا هم خدا بزرگ است. اما هر عقل سلیمی میداند که عبور از بحران به شیوههای مقطعی فقط آن را به تأخیر میاندازد و بحران بعدی بسیار شدیدتری را به همراه خواهد داشت. دولت –درست یا غلط- همچون پدری که میخواهد به هر نحوی شده نیازهای فرزندانش را تأمین کند، به دنبال تأمین آب و جلوگیری از قطع آب برای شهروندان است. اما این اقدامات بدون تغییر نگرش عمومی در کشور نسبت به ارزش آب، تنها سرعت حرکت ما به سمت خشکی و نابودی را بیشتر خواهد کرد. وعدههای دولت به مردم برای تأمین آب فقط این ذهنیت را به وجود میآورد که آب بهاندازه کافی وجود دارد و تنها مانع پیشرو انتقال یا استخراج آن است. در طی سالهای اخیر این شکل از تأمین آب سبب شده است تا برای بسیاری از مصرفکنندگان اعم از شهروندان، صنعتگران و کشاورزان آب منبعی در دسترس و ارزان به حساب آید. این ذهنیت را میتوان با گذری در کوچههای تهران و با مشاهده افرادی که با آب شرب، خیابان و خودرو میشویند به چشم دید. تا زمانی که نگاه جامعه به آب چنین باشد، اختصاص بودجه و اعتبار برای مقابله با کمآبی اثری نخواهد داشت. لذا مهمترین اقدام برای جلوگیری از تشدید بحران آب، تغییر ذهنیت و تلقی عمومی نسبت به آب در جامعه است. لازمه این کار نیز پرهیز از تأمین ارزانقیمت و بدون محدودیت آب برای مصرفکنندگان در بخشهای مختلف است. تا زمانی که شهروندان هر زمان که شیر را باز میکنند، آب فراوان دارند و هزینه چندانی هم بابت آن نمیپردازند، تصور نسبت به ارزش آب تغییر نمیکند. وضع کنونی ما وخیمتر از آن است که با نصیحت و خواهش بخواهیم الگوی مصرف آب را تغییر دهیم و ضروری است با تمهیدات اساسی الگوی رفتار مصرفی در کشور را به سمت الگوی مطلوب سوق دهیم. درست است که مصرف آب شرب در شهرها تنها بخش کمی از مصرف کلی آب در کشور است اما اهمیت توجه به چگونگی مصرف در این بخش برای تغییر تلقی عمومی نسبت به وضع آب غیرقابل انکار است. تغییر ذهنیت در خانهها نسبت به آب، میتواند این نگرش را به همه حوزهها تسری دهد. شرط این کار نیز این است که دولت دست از مهربانی بیش از حدش در مورد آب بردارد و اندکی نسبت به خود و جامعه سختگیرتر باشد.