شهروند| مرد جوانی که به خاطر اختلاف قدیمی، شریک کاریاش را به قتل رسانده بود، پس از جلب رضایت اولیای دم از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. این مرد مدعی شد که در زندان آموزش قرآن دیده و به همین خاطر از قضات جنایی خواست تا عید غدیرخم او را آزاد کنند.
7سال پیش بود که مأموران پلیس درجریان وقوع یک قتل قرار گرفتند. آنها بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور درمحل به تحقیق در این رابطه پرداختند. با حضور مأموران مشخص شد که مرد جوانی با ضربات چاقو به قتل رسیده است. بنابراین تحقیقات در این رابطه آغاز شد و درنهایت مأموران متوجه اختلاف مقتول با شریک کاریاش به نام فرزان شدند. به همین دلیل آنها فرزان را ردیابی کردند و در نهایت یکسال بعد او را دستگیر کردند و این مرد 30ساله نیز به قتل دوستش اعتراف کرد. دراین میان مأموران پی به ارتباط پنهانی فرزان با همسر مقتول بردند و دراینباره او را مورد بازجویی قرار دادند، ولی این مرد منکر شد. زن جوان نیز منکر این ارتباط شد و به مأموران گفت: «شوهرم و فرزان از سالها قبل با هم دوست بودند و شریک کاری بودند. دراین میان به خاطر رفتوآمدهای زیادی که با هم داشتیم، فرزان به من ابراز علاقه کرده بود، اما ما هرگز با هم ارتباط نداشتیم. حتی یکبار فرزان به من گفته بود که برای رسیدن به من باید شوهرم را از میان بردارد، ولی من مخالفت کردم.»
با این اظهارات کیفرخواست پرونده صادر شد و برای رسیدگی به شعبه 113 سابق دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. فرزان در این شعبه به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. این حکم در دیوانعالی کشور نیز مهر تأیید خورد و به مرحله اجرا درآمده بود که فرزان با پرداخت دیه توانست رضایت اولیای دم را جلب کند. به این ترتیب او از قصاص نجات یافت و صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
دراین جلسه رسیدگی نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای متهم از جنبه عمومی جرم خواستار مجازات شد.
در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و به هیأت قضائی گفت: «من و فرزان با هم دوست بودیم و در یک کارگاه چوببری کار میکردیم. چند وقتی میشد که با هم شریک بودیم، اما از چند وقت پیش از حادثه با هم اختلاف مالی پیدا کرده بودیم. همیشه سر این اختلاف مالی با هم درگیر بودیم که درنهایت روز حادثه، وقتی بحث مالی پیش آمد، باز هم با هم درگیر شدیم. درمیان این درگیری من چاقو در دستم بود که ناگهان ناخواسته به گردن مقتول خورد. من واقعا قصد کشتن او را نداشتم. خیلی ترسیدم و وقتی دیدم خونریزی گردن او شدید است و کار از کار گذشته، ترسیدم و فرار کردم. یکسال زندگی مخفیانه داشتم، اما از این وضع خسته شدم و برای دیدن خانوادهام به تهران برگشتم که بازداشت شدم.»
او در ادامه صحبتهایش گفت: «قبول دارم به همسر مقتول علاقهمند شده بودم اما ما هیچوقت با هم ارتباط نداشتیم. انگیزه من هم از کشتن مقتول تنها اختلاف مالی بود.»
متهم درباره جلب رضایت اولیای دم به قضات گفت: «130میلیون تومان پول و یک ملک به ارزش 260میلیون تومان به اولیای دم پرداختم و توانستم با سختی زیاد از آنها رضایت بگیرم. حالا قصد دارم زندگی تازهای را شروع کنم. درمدت 7سالی که در زندان هستم، در کلاسهای قرآن و اخلاق شرکت کردهام و بهطور کل رفتارم تغییر کرده است. میخواهم زندگی خوبی داشته باشم. برای همین از قضات دادگاه میخواهم در فاصله بین دو عید قربان و غدیرخم حکم آزادی من را بدهند تا پیش خانوادهام برگردم.»
درپایان پس از صحبتهای متهم هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی نهایی دراینباره را صادر کنند.