| علیاکبر محمدخانی| اون روزی از جمهوری دموکراتیک قطبشمال زنگ زدن که علیحضرت هَوَس شطرنج کردن. خودت میای بازی کنی یا بفرستیم گونی بِکشن سَرت با فحش و فضیحت بیارنت؟ که من گفتم خودم میام. حالا تا ما پامونو گذاشتیم قطب شمال نگهبانا ریختن سرمون بَستَنمون به ستون با چوب افتادن به جونمون که یهو علیحضرت اومدن فرمودن کدوم بلانسبت گاوی این یابو رو بسته به ستون که هیچکس گردن نگرفت. علیحضرت پرسیدن: ببینم به جز میمونبازی شطرنجم بلدی؟ گفتم: بله قربان. ایشون فرمودن پس دولا شو تا سَوارِت بشیم. گفتم: قربان اون اسببازیه، شطرنج یه شکل دیگهس. ایشون زدن تو دهنم فرمودن تو یکی نمیخواد بازی یادِ ما بدی، یالا دولا شو؟ جاتون خالی منم دولا شدم کلی شطرنجبازی کردیم. بعدم با فدراسیون شطرنج مکاتبه کردیم از این به بعد مسابقات اینجوری برگزار بشه. چیه مهره سیاه و سفید. میخوام بگم قواعد بازی هرجا یه شکلیه، ما باید به اونها احترام بگذاریم.