تهران خیلی خوش‌قیافه بود...
 

 

مهدی مالمیر روزنامه‌نگار

در این چند روز که خبر نشست زمین در بزرگراه آزادگان و چند نقطه شهر تهران روی خروجی رسانه‌ها نشسته است، گرفتاری‌های شهر تهران کم بود؛ حالا باید شهروندان تهرانی نگران این باشند که یک روز سرد و آلوده پاییزی یا یک روز گرم و تاب‌رُبای تابستانی درحالی‌که از فرط سر و صدا و ازدحام به مرز سرسام رسیده‌اند، یک‌باره زمین زیرِ پایشان دهان باز کند و در معده این شهر گوارده شوند و خلاص!
بهره‌برداری نادرست از منابع آبی سبب شده تا روزانه یک میلیمتر از سطح آب زیرزمینی کاسته شود و حالا با این وصف، خطر نشست زمین در گوشه‌گوشه کلانشهر تهران شوخی‌نابردار است. نکته عجیب ماجرا اینجاست که در شهری که آلودگی هوایش جان‌سِتان است و در گرانی زندگی و آلودگی زیست‌محیطی و ارتکاب جرم زبانزد است و هر لحظه به شهادت زلزله‌شناسان خطر زلزله‌ای مهیب، شاهین‌وار در آسمان دودآلودش چرخ می‌زند، بهای خانه و اجاره ملک و املاک همچنان بالا و بالاتر می‌رود و برای خیلی‌ها داشتن یک خانه 40 متری در چنین شهری جزو آرزوهای بزرگ است! به عبارت دیگر، با همه مشکلات شهر تهران هنوز هم روند مهاجرت و حاشیه‌نشینی در اطراف پایتخت در زمره معضلات بنیادی است و همه این مشکلات سبب نشده تا از اهمیت این شهر کاسته شود و همچنان زندگی در پایتخت برای بسیاری جزو گزینه‌های اصلی به شمار می‌رود. در دهه 60 میلادی جمله‌ای در میان مردم فرانسه دهان‌به‌دهان می‌گشت به این مضمون: «شهر پاریس، بیابان فرانسه.» این جمله صرف نظر از مایه‌های اغراق‌آمیز آن؛ اشاره‌ای بود به مشکل انباشت امکانات زندگی در شهر پاریس در مقام مقایسه با سایر شهرهای کشور فرانسه. درحالی‌که امروز به همت مدیران فرانسوی فاصله چندانی میان شهرهای کشور فرانسه از نظر سطح زندگی به چشم نمی‌آید اما در کشور ما امکانات شهر تهران در قیاس با برخی شهرها و شهرستان‌ها حکایت همان شهر و بیابان است! تا آن‌جا که حافظه یاری می‌دهد، کارشناسان و دلسوزان به انباشت امکانات پزشکی، شغلی، سیاسی و تجاری در شهر تهران انتقادهای جدی داشته‌اند و در درازمدت آن را برای کشور خطرخیز می‌دانستند؛ خطری که اگر تا دیروز سلانه‌سلانه به سوی ما می‌آمد، حالا با خبرهای دلهره‌آوری که از نشست زمین در فلان بزرگراه و فروریزی ساختمان در بهمان‌جا می‌رسد، با گام‌های بلند نزدیک می‌شود. بسیاری از کشورها با معضل شهر - هیولا رودررو بوده‌اند و توانسته‌اند با توزیع فرصت‌های زندگی در سراسر کشور از این معضل رهایی یابند، اما در کشور ما نه در دولت‌های پیشین و نه در دولت کنونی فکری به حال شهرِ درحال انفجار تهران نشد و در مبارزات انتخاباتی، کاندیداهای محترم برای جلب رأی، از موی جوانان و اصلاح سر آنها تا موسیقی استاد شجریان و... سخن به میان آوردند اما کلامی جدی و برنامه‌ای روشن برای میلیون‌ها شهروندی که در تهران زندگی می‌کنند در چنته نداشتند! دولت محترم کنونی هم که با وعده تدبیر پیروز شد، هنوز تدبیر نمایانی برای شهر تهران نیندیشیده است و در پایتخت در بسیاری از زمینه‌ها آب از آب نجنبیده است! شاید برای انتخابات ریاست‌جمهوری پیش‌رو، مطالبه برنامه‌ای روشن از کاندیداها برای پایتخت امری ضروری باشد. به زبان دیگر، کاندیداهای ریاست‌جمهوری آینده باید آشکارا موضع خود را در برابر شیوع بیماری‌های تنفسی و سرطان در شهر تهران، ترافیک و آلودگی صوتی، میزان بالای جرم و جنایت در این شهر، گرانی خانه، انباشت امکانات پزشکی در پایتخت، ساخت‌وسازهای خام‌دستانه و غیرحرفه‌ای، تمرکز نالازم اداری در پایتخت و... روشن کنند و راه ‌حل‌های خروج از بن‌بستِ این معضلات را به رأی‌دهندگان‌شان نشان دهند. در انتخابات آینده به راستی روا نیست کاندیداهای محترم به چند جمله کلی و شیک درباره شهر تهران بسنده کنند و مشکلات پایتخت را به رسم سالیان رفته، پشت گوش بیندازند.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/75550/تهران-خیلی-خوش‌قیافه-بود