| دکتر محمدرضا جوادی یگانه| عضو هیات علمی دانشگاه تهران|
منابع ما در پژوهش«ایرانیان در زمانه پادشاهی: خلقیات ایرانیان در نگاه بیگانگان به جامعه ایران از اولین نوشتهها تا 1357»، سفرنامهها، گزارشها، نامهها و مجموعه اسنادی بوده است که سفارتخانهها تهیه کردهاند. برای تهیه این گزارشها حدود ۵۰۰ کتاب، مقاله و گزارش را مطالعه و بررسی کردیم. بر این اساس، کل خلقیات منفی ایرانیان حدود یک میلیون و ۴۰۰ کلمه که البته بعضی از آنها تکراری و بیشترین تعداد خلقیات منفی هم مربوط به جبر و استبداد بوده است. پس از آن موضوعهایی دیگر چون تعصب نسبت به بیگانگان، تعصب نسبت به اقلیتهای دینی، فساد دولتی، دزدی و غارت، خرافهپرستی و رعایت نکردن حقوق زنان مطرح شده است.
دروغ در میان ایرانیان از جمله ویژگیهایی است که در سفرنامههای تاریخی بسیار بدان اشاره شده است. دروغ در پژوهش انجام شده، در مرتبه سیزدهم جای میگیرد. آمار و ارقام به دستآمده از این سفرنامهها نشان میدهد از نظر آنها دروغ در میان ایرانیها رواج دارد ولی دغدغه و مسأله اصلیشان نیست؛ چنانکه میبینیم در اولویتبندیشان هم در ردههای اولیه جای ندارد. از نگاه خارجیها، بیگانگان یا همان ناظران بیرونی، دروغ جزو اصلیترین و نخستین خلقهای ایرانیها در تاریخ نبوده است.
پیش از پژوهش ما نظرسنجی و پژوهشهایی گوناگون در اینباره انجام شده است. مثلا بر اساس یک نظرسنجی تلفنی که در سال ۱۳۸۶ انجام شد، ۹۹ درصد مردم گفته بودند دروغ وجود دارد. باز در یک نمونهگیری ملی، ۵۷ درصد مردم اعلام کرده بودند دروغ در میان مردم بسیار رواج دارد و نزدیکان آنها هم دروغ میگویند. در تحقیقی که مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در اردیبهشت 1393 انجام داد، دروغ، پس از فقر و مواد مخدر، اصلیترین دغدغه مردم بوده است. پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات هم در سال ۱۳۷۳ تحقیقی در سطح ملی انجام داد که نتایج آن بیان میکرد میزان صداقت در مردم ۲۳ درصد است. بنابراین همانگونه که پیشتر اشاره شد و تحقیقات هم بیان کردند دروغ در میان ایرانیها وجود دارد ولی جزو اصلیترین خلق و خوی آنها نیست؛ این که بگوییم دروغ وجود دارد با این که دروغ را یک مشکل یا مسأله تاریخی بدانیم، فرق دارد. یکی از بهترین کتابهایی که در حوزه دروغگویی وجود دارد کتاب «دروغگویی» نوشته سیسلاباک است. بر اساس این کتاب و منابع دیگر، دروغ گفتاری است که در آن گوینده میداند خلاف واقع میگوید و احتمال میدهد که شنونده نمیداند. بنابراین بر اساس این تعریف، گفتن بخشی از واقعیت هم دروغ برشمرده میشود. افزون بر این، در همه منابع موجود تاکید شده دروغ پدیدهای پیچیده است و انواع و ویژگیهایی گوناگون دارد. نکته دیگر این که دروغ یکی از ویژگیهای روزمره افراد است ولی در سفرنامهها سیاحان کمتر وارد زندگی روزمره مردم شدهاند. همچنین بسیاری از دروغهایی که نویسندگان این سفرنامهها به آنها اشاره کردهاند دستاورد گونهای تعمیم است؛ به این معنی که مثلا یک نویسنده سفرنامه خصلت دروغگویی را به یک قوم، قشر یا صنف خاص تعمیم داده است. یکی از نکتههایی که درباره دروغگویی ایرانیان وجود دارد آن است که همواره یک تصویر رویایی از صداقت ایرانیها در پیش از اسلام وجود دارد؛ بسیاری میپندارند پیش از اسلام دروغ و دروغگویی رواج نداشته است در حالی که هنوز سند و مدرکی در اینباره وجود ندارد. اتفاقا بر اساس این دعای داریوش که میگوید «خدایا این سرزمین را از دشمن، خشکسالی و دروغ دور نگه دار»، به گونهای درمییابیم دروغگویی در آن زمان به عنوان یک دغدغه کلان وجود داشته است.
انواع دروغ بر اساس سفرنامهها عبارتاند از دروغ به عنوان منفعت، دروغ از سر دلسوزی و نوعدوستی، دروغ از سر ضعف و ترس و زیان، دروغ به عنوان تعارف و چاپلوسی، دروغ به عنوان تقیه و مصلحت، دروغ به عنوان شوخی، دروغ به عنوان تفریح فکری، دروغ از سر اغراق یا لافزنی، دروغ از سر ابهام و نداشتن اطلاعات کافی، دروغ از سر حفظ ظاهر و آبروداری، دروغ در برابر بیگانگان و برای محافظت از خود، سوگند دروغ و دروغ سیاستمداران.
اگر بپذیریم دروغ به معنای فریب مخاطب است، بسیاری از انواع دروغهای نامبرده، ذیل عنوان دروغ جای نمیگیرد؛ گرچه به ظاهر دروغاند. بر اساس طبقهبندی حسن محدثی، جامعهشناس، دروغ به سه گونه تقسیم میشود؛ دروغ برای یک نفع، دروغ برای پرهیز از یک زیان و دروغ به عنوان یک گریس و روانکننده روابط اجتماعی. نکتهای دیگر که وجود دارد این که ایرانیها به آسانی سخن دروغ را میشنوند و با شنیدن سخنان دروغ مشکلی ندارند. برای خلق و رفتار دروغگویی ایرانیان در تاریخ، علتهایی گوناگون آورده شده است. به عنوان نمونه آرتور میلسپو که دو دوره وزیر اقتصاد و رئیس کل مالیه ایران بوده است، میگوید ایرانیها مجبورند دروغ بگویند چون اگر دروغ نگویند حذف میشوند. جنگ و جدال، بیاعتمادی و اجبار، از دیگر علتهای دروغگویی ایرانیان به شمار میآید که در سفرنامههای تاریخی به آنها اشاره شده است و به گونهای به موقعیت سیاسی و جغرافیایی ایران در تاریخ نیز
بازمیگردد.