چهارمین گردهمایی هنرمندان به بهانه زادروز بهروز غریبپور، جلیل رسولی و میلاد کیایی 30شهریور ماه در میلاد نور تهران با خاطراتی از دوران جوانی این هنرمندان برگزار شد. به گزارش مهر، بهروز غریبپور در این مراسم با اشاره به عشقش به هنر تئاتر تأکید کرد: «در مطبوعات نمیتوان به صراحت گفت اما امروز من میگویم که بهروز غریبپور مجنون تئاتر است. زمانی که ما تئاتر کار میکردیم نمایشنامهنویس در ایران نبود بعد از کودتای 28 مرداد بود که ما سعی کردیم آثار هنری را روی صحنه ببریم. پدر من فرد مذهبیای بود و از اینکه من تئاتر بازی میکردم و روی صحنه میرفتم، میترسید. بعد از مدتی که ما با تعدادی از دوستانمان تئاتر کار میکردیم پدرم فهمید و حضور من در عرصه تئاتر را قدغن کرد. ما در آن زمان شبهای جمعه تئاتر اجرا میکردیم و پدرم از این اتفاق ناراضی بود. روزی من را قسم داد که من دیگر در شبهای جمعه تئاتر کار نکنم و من هم این فرمان پدر را اجرا کردم و به همکارانم گفتم که از این به بعد پنجشنبهها تئاتر اجرا کنیم.» او در ادامه بیان کرد: «یک شب پدرم بالای سر من آمد و در اتاقم پنبهای که با زغال سیاه کرده بودم پیدا کرد و به من گفت میدانم که تو تئاتر بازی میکنی و به حرف من گوش نمیکنی همان شب به پدرم گفتم اگر من را تکه پارهام کنید باز هم روی صحنه میروم و تئاتر بازی میکنم. هنوز شبهای جمعه که فرا میرسد یاد پدرم میافتم و از او طلب آمرزش میکنم که من عشق به تئاتر را نسبت به فرمان او ترجیح دادم.»
جلیل رسولی در ادامه این مراسم گفت: «حدود 50سال است که بهکار خوشنویسی مشغول هستم. از 14 سالی کار خوشنویسی را آغاز کردم و در همان زمان بود تصمیم گرفتم به راهم ادامه دهم. طی 50سال گذشته 35 نمایشگاه انفرادی در ایران و 28 نمایشگاه در کشورهای خارجی برگزار کردهام. من روزی 18 ساعت کار میکردم، در ابتدا که میخواستم قلم نی را در دست بگیرم ترس و اضطراب داشتم اما بعد از سالها تمرین و ممارست در کار کمکم توانستم قلم را مهار کنم و روزگاری رسید که قلم از دست من وحشت داشت. این گفتهها را حمل بر خود ستایی نگذارید.» او در ادامه افزود: «آن زمانی که من روزی 18 ساعت به فعالیت مشغول و غرق در کار بودم همسرم هر شب برای من شام میآورد و من اصلا متوجه نمیشدم. بعد از مدتی زخم اثنی عشر گرفتم و همسرم تصمیم گرفت غذا را لقمه کند و حین کار به من بدهد و این داستان سالیانسال ادامه پیدا کرد.» رسولی در پایان حرفهایش با بیان اینکه خوشنویسی یک هنر جهانی است، تأکید کرد: « خوشحالم که بعد از مرگم آثاری وجود دارد که میدانم مردم با آنها ارتباط برقرار میکنند.»
میلاد کیایی نوازنده سنتور و چهره شناخته شده موسیقی ضمن تشکر از حاضران در سالن گفت: «نوازندهها با ساز حرف میزنند و من فقط بیان احساس میکنم. وقت تنگ است وگرنه دلم میخواست امشب برای شما ساز بنوازم.» او ادامه داد: «70سال پیش زمانی که پدرم میخواهد برایم شناسنامه بگیرد به ثبت احوال مراجعه میکند و آن متصدی از او میپرسد که میلاد اسم دختر است یا پسر. در آن سالها اسم میلاد در ایران نبوده و من اولین کسی هستم که نامش میلاد است و پدرم این نام را از شاهنامه فردوسی برای من انتخاب کرد و از این بابت خوشحالم. پدرم از ما خواست که با موسیقی عجین باشیم اما هیچ وقت از این راه ارتزاق نکنیم. موسیقی برای من یک شوق و ذوق است و به آن ایمان دارم.»