ثبت جهانی 11 قنات ایرانی در فهرست میراث تاریخی- فرهنگی یونسکو در آخرین اجلاس میراث جهانی یونسکو در تیر 1395 خورشیدی، ما را دستکم به سه هزار سال پیش میبرد؛ روزگاری که تنگدستی و تنگنظری طبیعت در زمینه آب، در این گوشه از جهان باستان، مردمان این سرزمین را واداشت، بیآن که به کوچ به عنوان یکی از ابزارهای انسانِ روزگار کهن در رهایی از مشکلات و مسایل بیندیشند، از ذهن خلاق خود یاری جسته، در پی یافتن راهی برای رسیدن به منابع آب افتند. جز این عامل، دقیقا نمیدانیم چه علتی دیگر میتواند پیدایش قنات را در سرزمین ایران موجب شده باشد اما به هرروی این انسان خلاق در آن زمانه دیرینه، توانست بدینترتیب زندگی، زیست و معیشت خود را با دسترسی به منابع کافی آب تضمین کند و تداوم بخشد.
آنها که شیره جان زمین را میکشیدند
تاریخنگاران، پژوهشگران، جهانگردان و نویسندگان، هرگاه از قنات و نظام سنتی آبیاری ایرانی سخن راندهاند، همواره از مهندسان ایرانی یاد کردهاند که در هزارههای دور توانستهاند پدیده قنات یا کاریز را اختراع کرده، این نظام شگفتانگیز آبیاری سنتی را بنیان بگذارند و نیز کسانی که با دارایی و توانایی خود در هزارهها و سدههای پیاپی، از پسِ نگهداری قناتهای بیشمار در ایران برآمده و آب را به زمینها و لبهای خشکیده در این سرزمین رساندهاند. کسانی در این میانه اما گمنام ماندهاند؛ مقنیان یا بهتر است به پشتیبانی واژهگزینی یک پژوهشگر بگوییم آبآورانی که دهها و صدها متر از سطح زمین را کنده و فروتر رفته، دهها و صدها چاه در یک مسیر دراز از کوهپایه تا دشت میکندهاند تا پس از رسیدن به آب در مادرچاه، آن را بر زمین جاری کنند. باز همین آبآوران بودهاند که سال به سال قناتها را با لایروبی، از خشکیدن و پژمردن جلو میگرفتهاند تا زندگی و سرسبزی از دلهای مردمان و زمینهای این سرزمین رخت برنبندد. جواد صفینژاد، پژوهشگر برجسته حوزه آب در ایران، آبآوران را همان مهندسانی میداند که آب را با زیباترین و بهترین دانشهای کهن ایرانی از دل زمین بیرون کشیدهاند. آبآورانی هنوز در جایجای این کشور هستند که پیشه چند هزار ساله نیاکانشان را نگه داشتهاند. روستایی به نام چلوان در منطقه چهارمحال و بختیاری بر کرانه زایندهرود وجود دارد که شغل بیشتر مردماناش، مقنیگری قنات و حفر چاه است. آنان به اندازهای در این کار کارکشته و کارآگاهاند که لایروبی قناتهای برخی دیگر از مناطق کشور را نیز به آنها میسپارند.
آبآوران امروز، میراثداران مخترعان سه هزار ساله ایراناند.
آبآوران و آیینهایشان؛ قناتها و سنتهایشان
لایروبی قناتها در گذر تاریخ همواره یکی از پیشههای توانفرسا برشمرده میشده که جدا از خطرهای بسیار در اعماق زمین، پیامدها و آسیبهای فراوان بدنی برای آبآوران به همراه داشته است. آنان آب را مقدس میپنداشتند، از همینرو بود که قناتها همواره با آیینهایی ویژه همچون وضو گرفتن، غسل کردن و پوشیدن کفن، حفر و لایروبی میشدند. قناتها نیز، خود با آیینهایی درهم میآمیختند. اعتمادالسلطنه در دوره قاجار در کتاب «مرآت البلدان» در شرح یکی از مناطق چهارمحال و بختیاری به نام «سامان» اینگونه مینویسد «قناتی در ده سامان هست مشهور به دلق دمبه. گویند اگر قنات مزبور زن نداشته باشد، آبش خشک میشود. به این معنی که زنی به اسم قنات باید عقد کرد و آن زن شوهر دیگر نباید داشته باشد و حداقل ماهی یکبار تابستان و زمستان ... در آب قنات فرو رود، ... اگر زن برای قنات معین و عقد نکنند، آبش خشک میشود».
برونآوردن خاک از 200 متری زمین
با دست و چرخ
آبآوران کنونی ایران، پیشهای را همچنان دارند که در زمانه کمآب کنونی، باز میتواند بر اهمیت حضورشان دلیلی باشد. ایران امروز، به چند دلیل
- که البته یکی از آنها میتواند دوری دولتمردان و مردماناش از دوراندیشی دیرینه ساکنان این سرزمین در زندگی و معیشتشان باشد- کمآب شده است. از آن کمآبی سه هزار سال پیش تا این کمآبی معاصر در ایران، شاید این آبآوران باشند که بتوانند راه دستیابی به آب و نیز مدیریت آن را به ما بیاموزند؛ همانها که پیشة توانفرسایشان، کمتر کسی را در گذر روزگار به خود جذب میکرده است. روایت محمدابراهیم باستانی پاریزی، تاریخنگار، در مقدمه کتاب «تاریخ کرمان» شاید بتواند چکیده سختیهای اینان در دستیابی به منابع آب به شمار آید «ارتفاع باران در این سرزمین وسیع [کرمان] در سال از 12 تا 16 سانتیمتر است. به همین علت، در بسیاری از زمین های مستعد کرمان به علت کمی آب، فعالیت های مثمر کشاورزی امکانپذیر نیست. با این حال، مردم زحمتکش کرمان علیرغم بخل طبیعت، در طول تاریخ، به فعالیت های دامنهداری دست زدهاند و با وسایل ابتدایی برای کندن قنات پنج من پنج من خاک را از 180 یا 200 متری زمین با دست و چرخ هایی بیرون میکشند، و صدها حلقه چاه میکنند تا یک قنات دایر شود اما این دایر شدن قنات تازه اول کار است، بایستی ابتدا زمین های شور را، که برای کشاورزی مستعد نیست، شیرین کرد، و این خود سال ها وقت لازم دارد. در مرحله دوم، مراقبت از این قنوات است. خاک کرمان نرم و پوک است ... بدین جهت، همیشه قنات ریزش میکند و پر میشود و جلوی آب گرفته میشود، و بایستی قنات را پاک کرد».
پیوند میان کمآبی و کمجمعیتی ایران
نوبویوشی فوروکاوا که جزو نخستین هیات سیاسی اعزامی ژاپن به ایران در دوره قاجاریه بوده است، درباره ارتباط مساله آب و تعداد نفوس در ایران چنین اشاره میکند «جمعیت ایران به نسبت مساحت آن بسیار کم است، زیرا که آب و شبکه آبیاری بس کمیاب است، و [این زمینهای گسترده را بیآب] کشت و زرع نمیتوان کرد. جدا از این، دشت نمک گسترده بخش وسیعی از این سرزمین را پوشانده، و از اینرو فقط نیمی از خاک ایران برای انسان و حیوان قابل زیست است. گویا پرجمعیتترین ناحیه ایران بخش شمال غرب یعنی مازندران است ...». وی در ادامه سفرنامهاش، با بررسی اقتصاد کشاورزی در ایران به ویژه منطقه فارس و شیراز، به بخشی از روشهای ایرانیان در تامین آب و مسایل مرتبط با آن هم اشاراتی میکند. از جمله آنها، پرداختن به فناوری ایرانی «قنات» است که در عمده سفرنامههای دیگر نیز با یادآوری جزییات، اطلاعاتی در دسترس قرار میگیرد
«... برای آبیاری نیز آب روان رودخانه یا چشمه را به کار میبرند یا از آب قنات استفاده میکنند. قنات آبراهی [زیرزمینی] است که با دست ساخته و ایجاد شده و در شمار اموال غیر منقول متعلق به ده مربوط به آن است و نگاهداری و لاروبیش هر سال حدود پنجاه قران خرج دارد. اگر آب برای کشت و کار را از رودخانه بگیرند، هزینه حفر و نگاهداری مجرای آب از رودخانه تا مزرعه با مالک زمین است».
آبآوران؛ میهنپرستترین افراد ایرانی
قنات در تاریخ ایران، در زمره پدیدههایی بوده که نگاه جستوجوگر جهانگردان را به خود کشانده وشگفتی آنها را برانگیخته است. فرد ریچاردز، جهانگرد انگلیسی که در سالهای پایانی حکومت قاجار به ایران آمد، در اینباره مینویسد «در ایران چیزهای عجیب و شگفتآور دیده میشود، ولی شگفتانگیزترین و عجیبترین آنها قناتهای آن است. قنات مخصوص ایران است و چیزی است که مسافر مغربزمین هرگز مشاهده نکرده است». او با اشاره به وابستگی حیاتی زندگی مردم ایران به آب قناتها تاکید میکند «زندگی اغلب مردم ایران با این قناتها بستگی دارد و بدون آنها کشور ایران وجود نخواهد داشت، چه [،] رودخانههای آن از حیث تعداد ناچیز میباشد و آب بعضی از دریاچههای آن به قدری شور است که حتی ماهی نمیتواند در آن زندگی کند». این که قنات چگونه پدید میآمده، کنجکاوی جهانگردان را برانگیخته است.
ایرانیان در روزگاران گذشته، کسانی را که قنات میساختند یا برای این کار هزینه میکردند، بسیار میستودند؛ از آنرو که میدانستند زندگیشان و معیشتشان، یعنی کشاورزی که شغل بیشتر ایرانیان بود، به وجودِ آبهایی نیازمند بود که قناتها برایشان میآوردند. فرد ریچاردز درباره اینان مینویسد «اشخاصی که به ساختن این قناتها مبادرت میورزند از میهنپرستترین افراد ایرانی به شمار میروند و قهرمانانی هستند که مورد مدح و تحسین قرار نگرفتهاند. این افراد قسمت زیادی از زندگی خود را در صحاری متروک و ملالآور میگذرانند. یا در زیر اشعة سوزان آفتاب به کار مشغولند یا در زیر زمین در آب ایستادهاند و به حفر مجازی جدید اشتغال دارند. در حالی که مجاری قدیم در دست تعمیر میباشد و به این ترتیب دشمنی را به نام تشنگی، که دائما با مردم ایران در زد و خورد و مبارزه است، دفع میکنند».
* اشاره به پیشنهاد جایگزینی واژه «آبآور» به جای «مقنی» از سوی جواد صفینژاد، پژوهشگر برجسته مسایل آب و قنات. نویسنده کتاب «نظامهای سنتی آبیاری در ایران» را به گونهای غیر رسمی «پدر قنات ایران» نام نهادهاند.
شگفتیهای پطروشفسکی از حفر 360 چاه برای رسیدن به آب
عمیقترین مادرچاه قنات در ایران؛ 400 متر
ایلیا پائولوویچ پطروشفسکی، خاورشناس و تاریخنگار روستبار، درباره خاور نزدیک و خاورمیانه، پژوهشهایی بسیار کرده است. او در کتاب «آبیاری در ترکستان»، به گونهای محققانه به پیشینه آبیاری در سرزمینهای شرق باستان و سدههای اسلامی توجه کرده و پرداخته است. او شگفتیهای قنات و دستیابی به آب از آن راه را چنین روایت میکند «اگر مجموع کاری را که مردم تورفان برای حفر شبکه مجاری زیرزمینی، که زندگی صدها خانواده را تامین میکند، حساب کنیم و کار و وقتی را هم که برای نگاهداری و ترمیم دایم آن صرف میکنند به حساب آوریم، دچار شگفتی خواهیم شد؛ زیرا برای آبیاری زمینی به مساحت 160 "مو" (یعنی 7/8 هکتار) در منطقه "خاندوآب" حفر قناتی که طول آن در حدود 3 کیلومتر است ضرورت دارد. یکچنین قناتی دارای مادرچاهی به عمق 90 متر است، و با توجه به اینکه در هر کیلومتر از 100 تا 120 چاه باید حفر شود و در سرتاسر طول قنات حدود 300 تا 360 چاه ضرورت دارد که متوسط عمق آنها حدود 45 متر است و دارای مقطعی به وسعت 50/0 متر مربع است. در این صورت، برای حفر چاهها احتیاج به 57 هزار متر مکعب خاکبرداری و بیرون آوردن سنگهاست که اگر خاک و سنگ مجرای زیرزمینی یا دهلیز قنات را هم به آن اضافه کنیم در این صورت، جمع رقم خاک و سنگبرداری به 85 هزار متر مکعب بالغ خواهد شد، که هزاران متر مکعب این مقدار را بناچار از عمق 4 تا 7 متر یا بیشتر بالا آوردهاند ... یکی از قناتهای گناباد دارای مادرچاهی به عمق 140 متر و طول 70 کیلومتر است. قنات دیگری در یزد وجود دارد که عمق مادرچاه آن 116 متر است و طول آن 120 کیلومتر میباشد. از عمیقترین مادرچاهی که صحبت میکنند مادرچاه یکی از قنوات گناباد به بجستان است که 400 متر عمق دارد و به آن قنات کیخسرو میگویند».
شاردن فرانسوی از چیرهدستی ایرانیان در دستیابی به آب روایت میکند
بیرقیب در ایجاد قنات در جهان
ژان شاردن، جهانگرد و خاورشناس فرانسوی که در دوره صفوی به ایران آمده، شرحی مختصر درباره قنات یا کاریز نوشته است. به نوشته وی «ایرانیان برای کشف آب زیرزمینی در پای کوه چاه میکنند و همین که آب باریکی یافتند آن را از طریق مجاری تحتالارضی به هشت تا ده "لیو" و گاهی بیشتر منتقل میکنند و آب را از نقطه مرتفع به جاهای پستتر میرسانند تا بهتر جاری شود. در جهان، قومی وجود ندارد که مانند ایرانیان در مصرف آب، صرفهجویی کند. این مجاری زیرزمینی گاهی در عمق 10 الی 15 "تواز" [هر تواز 949/1 متر] حفر شده است. من کاریزهایی به این عمق [نزدیک به 30 متر] دیدهام. اندازهگرفتن عمق این مجاری آسان است، زیرا که در هر 15 متر، یک چاه نفسکش دیده میشود که قطر دهانه آن به اندازه چاههای خودمان است ... مسلما در جهان قومی وجود ندارد که همچون ایرانیان در نقبزدن و حفر مجاری زیرزمینی چنین چیرهدست باشد ...».
کمبود آب در یک سرزمین خشک از نگاه یک اقتصاددان
نظام مصنوعی آبیاری چگونه پدید آمد
هوشنگ ساعدلو، اقتصاددان و پژوهشگر، در نوشتاری با نام «آب در تمدن ایران و اسلام»، خلاقیت ایرانیان را در ایجاد نظام مصنوعی آبیاری در سرزمین خشک و بیآبشان، از دریغشان در دسترسی به منابع رایگان آب برگرفته میداند «اگر برای بسیاری از کشورهای عالم مسالهای به نام آب وجود ندارد و مانند هوا و آفتاب، رایگان و بیدریغ است در برخی دیگر از کشورها و منجمله ایران ... رفع کمبود آب و ایجاد آبیاری مصنوعی از بزرگترین نتایج کار باعظمت و بااهمیت انسان این سرزمین است».
چشمنوازی قناتهای ایرانی از نگاه نقاش انگلیسی
شبیه جای پای حیوانات عظیمالجثه ماقبل تاریخ
فردریک چارلز ریچاردز، نقاش و جهانگرد انگلیسی که در اوایل دوره پهلوی اول به ایران سفر کرده است، توصیفی جذاب درباره قناتهای ایرانی در «سفرنامه ریچاردز» ارایه میدهد. او همچون نقاشی که نقشی را بر بوم میکشد، قناتهای ایرانی را اینگونه از دریچه نگاهاش روی کاغذ میآورد «در ایران چیزهای عجیب و شگفتآور دیده میشود، ولی شگفتانگیزترین و عجیبترین آنها قناتهای آن است. قنات مخصوص ایران است و چیزی است که مسافر مغربزمین هرگز مشاهده نکرده است. در واقع منظره تازهای است که با آن روبرو میشود. هرگاه قناتها را اولین بار از هواپیما مشاهده کنیم شبیه جای پای حیوانات عظیمالجثه ماقبل تاریخ یا مانند توده عظیمی از خاک است که موش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند. هنگامی که هواپیما پایین تر میآید قناتهای مزبور مثل عکسهای بزرگشده سنگهایی است که آنها را در مایعهایی با غلظتهای مختلف میاندازند و بعضی اوقات دانشمندان آنها را نشان میدهند».
چه کسانی قناتها را میسازند؟
این جهانگرد انگلیسی در ادامه به چگونگی ساخت قناتها میپردازد «هزینة ایجاد این قناتها بسیار است. در گذشته معمولا قنات توسط اشخاص ثروتمند و بانفوذ ساخته میشد. ابتدا یک مقنیباشی مامور حفر چاه میشود. ابزار و آلاتی که در ایجاد قناتها، توسط اشخاصی که حرفة آنها حفر قنات است، به کار میرود بسیار مختصر و ساده میباشد. متصدیان این کار، چاه را با دقت بسیار حفر میکنند. استادکاری که به ایجاد قنات مبادرت میورزد "مقنیباشی" نامیده میشود. این شخص معمولا وجود احتمالی چشمهای را در پایین کوه، یعنی محلی که آبهای برف زمستان در زمین نفوذ کرده است، حدس میزند یا معلوم میکند و بعد چاهی را که "مادر چاه" مینامند در اینجا به وجود میآورد. هنگامی که محل آب معلوم گردید به وسیلة سادهترین آلات و ادوات، یعنی یک قطعه قنات و یک تراز چوبی مثلث، آزمایش دقیقی آغاز میگردد. سپس کار در قسمت دیگر که آب مورد نیاز است شروع میشود. به این ترتیب قنات نه فقط متصل میگردد بلکه تهویه و تصفیه هم میشود. خاکهایی را که با دلو از چاه بیرون میآورند و در اطراف دهانه چاه، که به شکل دایره است، به ارتفاع 2 تا 3 پا توده مینمایند موجب به وجود آمدن این منظرة عجیب از فاصلة دور میشود».