شهروند| در روزهایی که سینمای ایران داغدار از دست رفتن عباس کیارستمی بود، بهمن زرینپور هم از دنیا رفت. در آن روزها آنقدر از دست دادن کیارستمی برای دوستانش و حتی آنها که نادیده دوستش میداشتند سخت بود که همه توجهها به سمت جای خالی خالق «خانه دوست» جلب شده بود. این البته امری است ناگزیر و در جای خودش دردناک.
آنسوتر بهمن زرینپور بازیگر، فیلمنامهنویس و کارگردان سینمای ما درحالی از دنیا رفت که روزهای پایانی عمرش را درحالیکه مرگ لحظهلحظه نزدیکتر میشد و میدانست رفتن نزدیک است، سپری کرد.
یکی از نزدیکان هنرپیشهای که از «داییجان ناپلئون» تا «حکایت عاشقی» خاطره ساخته بود برای عاشقان هنر تصویر، همزمان با انتشار خبری که رفتنش را هویدا میکرد، گفته بود: «پزشکان بیمارستان تشخیص دادند که بهدلیل پیشرفت بیماری کار خاصی برای او نمیتوان انجام داد، به همین دلیل او را به منزل منتقل کردیم و در این مدت با کپسول اکسیژن تنفس میکرد.»
عوارض ناشی از بیماری سرطان ریه دیگر امان نداد و زرینپور درنهایت پنجشنبه 17 تیرماه سه روز پس از آنکه سینمای ایران کیارستمی را از دست داد، باز هم این هنر و دوستدارانش را داغدار کرد. آن روزها نشد آنطور که باید در مورد بازیگر دست به قلم سینما صحبت کرد. حالا دوستان زرینپور به فاصله 15 روز دور هم جمع شدند و در خانه سینما به یادش
سخن گفتند.
علی دهکردی، رضا مقصودی، اکبر زنجانپور، رخشان بنیاعتماد و کمال تبریزی ازجمله هنرمندانی بودند که برخی از آنها در این مراسم بخشی از خاطراتشان را از زندهیاد زرینپور بر زبان آوردند و تعدادی از آنها هم از دست رفتن را با زبان شیوای کلمات تصویر کردند.
«طایفه ما بازیگران قبل از اینکه بخواهیم از دنیا برویم و قبل از موعد مقرر چندینبار در نقشهای مختلف میمیریم.» اینها سخنان تلخ و ناراحتکنندهای بود از زبان اکبر زنجانپور. مرد پا به سن گذاشته تئاتر در مراسم یادمان دوستش میگفت: ما مُردنمان را تمرین میکنیم و زندگی میکنیم و موقعی که سعی میکنیم خوب بمیریم، مورد تشویق قرار میگیریم. خودمان هم دوباره فیلم را میبینیم و از مُردنمان لذت میبریم! این شانس را فقط طایفه بازیگری دارد که میتواند مرگش را ببیند و آگاهانه لذت ببرد و اگر خدای نکرده بعضی وقتها خوب بازی نکند، یک عمر پشیمانی دارد. یعنی حتما باید خوب مُرد، نباید بد یا بیسلیقه مرد!»
در ادامه این مراسم که حزنش سرشار بود و به گواه حاضران، اندوهش مدام، نوبت به حرفهای رخشان بنیاعتماد رسید: «وقتی پشت هم عزیزانمان از دست میروند و چارهای هم نیست، تأسفمان که طبیعی است، سخت است همینطور نگاه کردن و رفتنها را و نبودنها.»
کارگردان سینمای ایران بخش دیگری از سخنانش را به انتقادهایی اختصاص داد که عدهای در فضای مجازی به راه انداختهاند: «در فضای مجازی مدام خطاب به هنرمندان گفته میشود وقتی همکارتان رفت، از او نوشتید، قبلا چه میکردید، چرا قبلا به فکر نبودید و ... گرچه فضای مجازی آنقدر بیحیا و بیوقار است که نباید هیچ چیزش را به دل گرفت ولی واقعا فکر میکردم وقتی هر یک از ما در این وانفسا درحال تقلاییم، برای همدیگر چهکار میتوانیم بکنیم؟! مهمترین موضوع امنیت است اما ما نیستیم که آن را به وجود میآوریم. البته پیری و مرگ برای همه هست. مسأله بر سر فشارهایی است که بسیاریاش را نمیتوانیم به زبان بیاوریم. عادت کردهایم صورت را با سیلی سرخ کنیم، رودربایستی هم نداریم ولی نمیدانم باید چه کنیم؟ بههرحال آدمهای این عرصهایم، چشم و دلمان هم به دست کسی نیست.»
کمال تبریزی هم در سخنان کوتاهی گفت: هرموقع با ایشان روبهرو میشدم، احساس میکردم نوعی تجسم رعایت احترام به همدیگر است، چیزی که متاسفانه امروز در جمع ما کم شده است.