کوری... (5)
 

 

محمدمهدی پورمحمدی

 

 

پای حرف از نظافت و پاکیزگی، روش علمی دفع فاضلاب و زباله که باشد می‌گوییم.  در قرن چهارم هجری قمری 911 حمام عمومی در قرطبه پایتخت دولت اسلامی اندلس وجود داشت.  شهر قرطبه دارای شبکه جمع‌آوری فاضلاب به صورت سرپوشیده بود.  مأموران شهرداری وظیفه نظافت خیابان‌ها را برعهده داشتند...1 ، «مسلمانان اسپانیا در نظافت شخصی و پاکیزگی لباس و منازل خود پاکیزه‌ترین مردم جهان بودند؛ طوری که ممکن بود یک نفر از طبقات ضعیف اقتصادی، با پول ناهار خود، صابون بخرد و ناهار نخوردن را بر بیرون رفتن با لباس‌های کثیف ترجیح دهد.2»
پاسخ این سخنان بسیار ساده است.  گذشته‌ها گذشته! درحال حاضر به سفر که می‌رویم بیابان تا بیابان کیسه‌های پلاستیکی است که به بوته‌های گیاهان، خارها و شاخه درختان گیر کرده، تمام حاشیه جاده‌ها را آشغال و زباله از انواع تازه و متعفن و ‌تر و خشک انباشته است.  برای استراحت و صرف غذا در طول سفر، هیچ سایبانی پیدا نمی‌کنی که زیر آن تلی از زباله نباشد.  اگر بین انتخاب بد و بدتر جایی که قدری از جاهای دیگر کم‌تر کثیف باشد پیدا کنی، کافی است رؤیت یک پوشک آلوده در آن حوالی تو و خانواده‌ات را با حالت تهوع فراری دهد.  
 واقعاً تحمل کردنی است که زیر درختی که به شاخه‌هایش صدها کیسه پلاستیکی مندرس و پاره پوره گیر کرده، روی پتویی بر تلی از زباله‌ها، کنار سفره غذا و سماور چای، درحالی‌که اطرافت را انواع و اقسام آلودگی‌ها انباشته بنشینی و بگویی ما مسلمانان در قرن چهارم هجری در قرطبه خیلی مامانی بوده‌ایم؟ درحال حاضر، در تهران و دیگر شهرها، وقتی باران می‌بارد، کار عده‌ای این است که یک چوب بلند‌تر از دسته بیل را به زیر پل‌ها فرو کنند، تا آب باران بتواند حمل زباله‌های انباشته شده در جوی‌ها را بر عهده گرفته و به قسمتی دیگر از شهر برساند.  خیلی کیف می‌دهد که روی همان پل کنار جوی بنشینیم و ضمن استشمام عفونت لجن و دیدن «گذر عمر3»، تعریف کنیم که شهر قرطبه دارای شبکه جمع‌آوری فاضلاب به صورت سرپوشیده بوده است.  
«وقتی مسیحیان، اسپانیا را فتح کردند و دستور قتل‌عام تمام مسلمانان صادر شد، یکی از نشانه‌هایی که باعث می‌شد دادگاه تفتیش عقاید، مسلمانان را شناسایی کند، پاکیزگی و نظافت بود؛ زیرا مسلمانان پاکیزه، در میان دیگر شهروندان کثیف و آلوده، انگشت‌نما بودند4.» حالا شهر قرطبه دوباره به کوردوبا تغییرنام داده است.  اخلاف همان آدم‌های کثیف و آلوده برای خودشان هم شبکه جمع‌آوری فاضلاب به صورت سر پوشیده دارد و هم سامانه مدرن و پیشرفته جمع‌آوری، تفکیک، بازیافت و فرآوری زباله.  آن‌طور که حاج سیاح در سفرنامه5 خود شرح داده است؛ اکثر شهرهای اروپایی بین یکصد و هشتاد تا یکصد و شصت‌سال پیش نیز منطبق با مقتضیات فناوری آن روزگاران، چنین سامانه‌ها و سیستم‌هایی داشته‌اند.  
در اولین قسمت یادداشت‌های «کوری...» ضمن قبول این واقعیت که ریشه و منشأ بسیاری از مشکلات فعلی ما به خاطر دخالت‌ها، حسادت‌ها و توطئه‌های دشمن‌های ریز و درشت خارجی بوده و هست، عرض کردم:  خدا وکیلی مشکل زباله را شخص شخیص تک تک خودمان از مسئول و غیرمسئول، بدون هر گونه دخالت خارجی درست کرده‌ایم.  این کوه زباله‌هایی که ظاهرش دیده را می‌آزارد و انسان را شرم‌زده و سرافکنده می‌سازد، بوی تند و تیزش مشام جان را به سوزشی مرگ‌آور دچار می‌کند، شیرابه‌هایش رودخانه‌ها، آب‌های زیرزمینی و جنگل و دریا و زمین را به گند می‌کشد و مسموم می‌کند و گازهای کشنده‌اش فضای کشورمان را آکنده می‌سازد، همه و همه را خودمان تولید کرده‌ایم.  قسم می‌خورم که پهپاد‌ها و هـواپیما‌های دشمن آنها را فرو نریخته و افزایش و کاهش انبوه زباله در شهرها، جاده‌ها، جنگل‌ها، کوه‌ها، کنار رودخانه‌ها و دریاها و جای جای میهن عزیزمان هیچ ارتباطی با افزایش و کاهش تعداد ویزاهای صادره توسط کنسولگری‌های ایران، افزایش و کاهش پروازهای خارجی و رفت و آمد شهروندان دیگر کشور‌ها به‌عنوان زائر و توریست نداشته است.  حالا اضافه می‌کنم و اگر لازم باشد قسم می‌خورم، فرافکنی در این مورد چاره‌ساز نیست.  «النظافه من‌الایمان»، نظافت لازمه ایمان است.  همان‌طور که شخص با ایمان را نه از روی ادعا، بلکه باید از حرکات، سکنات، چهره، اعمال، سلوک با مردم، نور سیما، آراستگی و تمیزی شناخت، شهرهای مردم با ایمان نیز باید دارای ویژگی‌هایی مناسب با ساکنین با ایمان خود باشند و با این ویژگی‌ها شناخته شوند.  نظافت و آراستگی فردی و درون خانه‌ها وظیفه شهروندان، اما نظافت شهرها و هرجای دیگری غیر از درون خانه‌ها یک مسئولیت جمعی و مشترک بین مسئولین شهری و شهروندان است.  این شدنی نیست که ما فرداً فرد با ایمان باشیم، در خانه برای فرش، توالت، دستشویی و حمام، دمپایی مجزا داشته باشیم، همیشه در و دیوار، شیشه‌های پنجره‌ها، پذیرایی و آشپزخانه و...   تمیز و براق باشد و فضای خانه را با عود، اسپند و افشانه‌های معطر عطرآگین کنیم و در یک کلام خانه ما از نظر نظافت و آراستگی، آینه تمام نمای ایمان ما باشد، اما هنگام خروج از خانه ایمان خود را جا بگذاریم.  خانه‌ها سلول‌های تشکیل‌دهنده شهرها محسوب می‌شوند و آیا می‌توان تصور کرد که تمامی سلول‌های یک انسان بی‌ایمان سرشار از ایمان باشد؟ با خودمان رو راست و صریح باشیم.  یا بپذیریم عدم نظافت نشانه ایمان است و یا اگر نظافت را نشانه ایمان می‌دانیم و ادعای ایمان داریم از مسئول و غیرمسئول خیلی زود نه‌تنها ظاهر شهرها، بلکه جای جای کشور عزیزمان را از زباله‌ها، سموم ناشی از شیرابه‌های زباله و تمامی آلودگی‌ها چنان بپالاییم که آینه تمام نمای ایمان ما باشد.  
پی‌نوشت:
1-http://archaeologist.persianblog.ir/post/264
2-سیدعلی محقق، سرزمین خاطره‌ها، ص534
3-بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین/کاین اشارت زجهان گذران ما را بس «حافظ»
4-سیدعلی محقق، سرزمین خاطره‌ها، ص534
5- سفرنامه حاج سیاح به فرنگ، به کوشش علی دهباشی، نشر ناشر- تهران 1363


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/6662/کوری-(5)