| الهه معتقدی | مددکار سالمندان |
سالمندان قشری از جامعه هستند که خواستار کیفیت بالاتری از زندگیاند؛ آنها دنبال شادی میگردند، شادی هم جزو حقوق طبیعی هر فرد است، صرفنظر از هر سن و سالی که دارند. افراد سالمند، اشیاء نیستند، آنها انسانند و باید همانطور برایشان حقوق در نظر گرفت که برای دیگر قشرهای جامعه درنظر گرفته میشود. باید خاص بودن سالمندان را بهعنوان افراد و همینطور احساسات و حق انتخابشان را بپذیریم.
ایجاد حس گرم و لطیف در سالمندان اهمیت زیادی دارد و از وظایف یک مددکار سالمندان به شمار میرود. چراکه سالمندان ناتوانیهای خود را در مقابل افرادی که بیروح هستند، بروز نمیدهند و احساس راحتی ندارند. یک مددکار باید با برقراری ارتباط مناسب با مددجویان حوزه فعالیت خود بتواند دیگران را بهتر در جهت کار داوطلبانه ترغیب کند. افراد سالمند نسبت به میانسالان، نیاز بیشتری به برقراری ارتباط خوب دارند، آنها نیاز دارند با واقعیات، خانواده و دوستان خود مرتبط باشند تا فشارهای ناشی از سالمندی را راحتتر تحمل کنند.
فعالیت خیرخواهانه و داوطلبانه در این عرصه سخت است، چون مردم همانطور که به یک انجیاو در زمینه یک بیماری صعبالعلاج نگاه میکنند، به این حوزه نگاه نمیکنند و فعالیت در آن را ضروری و مبرم نمیپندارند. کاری که ما در این عرصه کردیم را میتوان همذاتپنداری نامید؛ ما از طریق همانندسازی مردم را متوجه این قضیه میکنیم که سالمندی دورهای است که همه ما انسانها به ناچار تجربهاش میکنیم و راه گریزی از آن نیست. ما آنها را متوجه نیازهای اولیهای میکنیم که یک سالمند با آن درگیر شده است.
همانندسازی یا همذاتپنداری یک اصل مهم در روانکاویاجتماعی بهحساب میآید. درواقع همذاتپنداری نه یک رویکرد احساسی بلکه شناخت ژرف واقعگرایانه است. این شناخت مبین همپوشانی دنیای ذهنی است. هر چقدر دنیای ذهنی فرد و دیگری از هم متفاوت باشد، به همان اندازه احتمال شناخت متقابل آن دو کمتر است و هرچه دنیای ذهنی آنها بر هم بیشتر منطبق شود، احتمال همذاتپنداری آنها بیشتر میشود. به گفته روانشناساناجتماعی نقطه اوج تعامل و ارتباط انساني در همذاتپنداری محقق ميشود. همذاتپنداری مبین درک تمامعیار دیگری و مستلزم فرا رفتن از خود و خود را ندیدن و فقط دیگری را دیدن است. من برای کار با سالمندان و ترغیب فعالیت داوطلبانه در این بخش همانندسازی را پیشنهاد میکنم.