امیرحسین جلالی روانپزشک
اگر فرد یا جامعه دچار ناکامیهای مکرر شود، کمکم یک الگویی در افراد ایجاد میشود که به آن درماندگی آموخته شده میگویند. این درماندگی آموخته شده مصداق وضعیتی است که فرد هر تلاشی که میکند به ناکامی ختم میشود یا فرد به اصطلاح به در بسته میخورد. مدارا، قهر، برخورد تند، آشتی و هر روش دیگری، نتیجهای در پی نخواهد داشت و اگر فرد یا جامعه چنین تجربهای را از سر بگذراند به انفعال خواهد رسید. انفعال به این معنا که فرد گوشهنشینی را انتخاب میکند و در مورد هر مسألهای منفعلانه تصمیم میگیرد. جنبوجوش و تحرک از فرد گرفته میشود و داستان سرخوردگی آغاز میشود. اما اینکه هر فرد بسته به تجربه ناکامیهای خود باید چه کارهایی انجام دهد تا از این درماندگی نجات پیدا کند، متفاوت است. اصولا هر حرکت تشویقی که بتواند انگیزه ایجاد کند و آن را به تحرک وا دارد میتواند وسیلهای باشد که فرد از انزوا خارج شود. مثلا در مورد رعایت کردن قانون و بياعتنا نبودن به آن اگر افراد یک جامعه به صورت عینی و ملموس ببینند که تبعیت از قانون برای آنها پیامدهای مثبتی خواهد داشت و برای کاری که میکنند ارزش قایل هستند بدونشک هیچکس به فکر دور زدن قانون نمیافتد. اما در جامعهای که هرج و مرج و قانونشکنی یک نوع ارزش و زرنگی به حساب میآید بدونشک مردم جامعه کمکم از احترام به قانونی که میگذارند سرخورده میشوند و به سمت بيقانونی پیش میروند. اما در حالت کلیتر و وقتی جامعهای دچار یک سرخوردگی جمعی میشود راههایی وجود دارد که میتواند مردم جامعه را از این بحران خارج کند. متاسفانه جامعه امروزی ما دچار درماندگی آموختهای شده است. مردم برای انجام هر کاری به در بسته میخورند. کسی که تصور میکند میتواند با کار کردن تا 5 سال آینده خانه بخرد و وقتی بعد از 5 سال متوجه میشود که تمام محاسباتش به هم ریخته، یعنی با ناکامی مواجه شده است. آییننامهها هر روز عوض میشود و هیچکس در مورد آینده شغلیاش اطمینان ندارد و نمیداند یکسال آینده قرار است چه چیزی پیش بیاید. همین استرسها میتواند در زندگی آزاردهنده باشد. یا مثالهای دیگری که سیاست و اقتصاد بر سر زندگی مردم سایه انداخته، همگی جزو مشکلاتی است که جامعه را دچار یک سرخوردگی اجتماعی کرده است. جامعهای که ثبات ندارد یک جامعه دمدمی است که هر کاری را با بنبست مواجه میکند. مهمترین راهحل هم از نظر من در 3 اصل مهم و اساسی خلاصه میشود، حاکمیت قانون، ثبات و احترام به خواست مردم 3اصلی است که اگر دولتها به آن پایبند باشند ما میتوانیم از این بحران درماندگی جمعی نجات پیدا کنیم.
متاسفانه همیشه این تفکر وجود داشته که یک نسخه کلی صادر و از فردا همه را به مثبتاندیشی دعوت کنیم درحالیکه خود این نگاه منشأ خیلی از مشکلات است. ما نمیتوانیم با حرفهای خوب مردم را به کامیابی دعوت کنیم. خارج کردن جامعه از یک بحران اجتماعی و رفتن به سمت امید، نیازمند اقدامات اساسی است و مهمترین اقدامات میتواند پایبندی به همان 3اصلی باشد که از آن نام بردیم.