| ایرج اسلامی | روزنامهنگار|
«تاريخ تمدن ميدن.» اين جمله در بين همكلاسها پيچيده بود و راستش نميشد از ديگران عقب ماند. رفتيم نمايشگاه كتاب - دهه 60 را عرض ميكنم – ثبتنام كرديم براي تاريخ تمدن دورانتها. برخي جلدها را در همان نمايشگاه تحويل گرفتيم و براي باقي مجلدات هم كوپني دادند تا بعدا كه منتشر شد برويم و بگيريم و البته رفتيم و گرفتيم.
و اين كتابي است در 11جلد و برخي جلدها هركدام چند مجلد و هر مجلد صدها صفحه. به گمانم حدود 5هزار تومان پول بالاي اين مجموعه داديم و آن را خريديم و در يك طبقه مجزاي كتابخانه چيديم، البته نميدانستيم به چه كار ميآيد. اصحاب و همالان و استادان نيز آن را خريدند. شاهد بوديم كه خريدند. بعد كه در تلويزيون سريالي ساخته ميشد كه شخصيت باكمالات و درسخوانده و استاد دانشگاهي داشت، ديده ميشد كه در تزئينات اتاق كارش يا محل زندگيش تاريخ تمدن حتما هست. بعيد نيست يكي از پرفروشترين كتابهاي منتشر شده به فارسي باشد. حداقل در مورد كتابهاي پرحجم بايد يك رتبهاي، مدالي چيزي داشته باشد. خلاصه اين كتاب دور از دسترس نيست. همه يا اغلب اهل تحصيل دارندش. يك حس دروني به من ميگويد اين كتاب شايد رتبه پرفروشترين كتاب خواندهنشده را در مملكت ما از آن خود كرده باشد.
قطع يقين آن نفر اولي كه به ما دانشجويان آن روزگار گفت اين كتاب را بخريم و بخوانيم، آن را خوانده بود. حتما كساني بوده و هستند كه بخشي يا اغلب يا تمام آن را خوانده باشند. حالا شهروند معمولي به ديگران كاري ندارد اما اصرار دارد سياستمداران، نمايندگان مردم، مديران ارشد و واعظان منابر خرد و كلان اين كتاب را بخوانند. طولاني است و وقت ميبرد. كلا طول ميكشد كه تمام شود اما وقتي تمامش كرديد مطمئنا صبح ديگري را آغاز خواهيد كرد.