زیست شهری
 

 

خانه‌ من در محله «دهکده المپیک» قرار دارد. رفقایی که گهگداری به این خانه سر می‌زنند می‌گویند پونز نقشه. اما در نامگذاری همین دور افتاده‌ترین لنگه شهر جدالی پنهانی وجود دارد بر سر هویت. کافی است به قصد عزیمت به این‌جا دنبال تاکسی بگردید، می‌بینید آنها که شمایل واپسگرایی دارند آن را «دهکده» می‌نامند و آنها که از ظواهری مترقی برخوردارند، می‌گویند «المپیک». در این‌جا یک پیش‌فرض پذیرفته شده وجود دارد و آن جغرافیای واحد این منطقه است. اما مسأله بغرنج از منظر ساکنان آن، دو فضای فرهنگی متفاوت را در بر دارد که هر کدام از این دو وجه در هماوردی مستمر درصدد چیرگی هویت خود بر دیگری‌اند. «دهکده‌ای‌ها» پیشینه تاریخی خود را الگو قرار داده‌اند و «المپیکی‌ها» تمول و تجددگرایی را. تضاد بین این دو «ساید» منجر به پیدایش کیفیتی نسبی از مفهوم «درون» و «بیرون» شده است. دهکده‌نشین‌ها به دلیل تعلق به تاریخ و عقبه خود، تمایلی به قلمروی «بیرونی» نشان نمی‌دهند و درصدد بسط همسایگی آیین و مسلک مدارانه خود در نزاع با هر نوع دیگر انگاری‌اند. در طرف مقابل المپیک‌نشین‌ها گرایش عمیقی به تعامل با «بیرون» دارند و هر نوع تماس با «درون» و «همسایگی» را عاملی در بر هم زدن نظم پیرامونی خود    می‌پندارند.  
نمونه این الگوی ارزش‌گذاری زبانی در موقعیتی که تجربه‌ی اخته‌ای از مفهوم فضا را دریافت می‌کند در جایگاه‌های مختلف مشهود است. از همین چالش هویتی «دهکده المپیک» تا جدل ساکنین توییتر و فیس‌بوک.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/5324/زیست-شهری