حسین حاج محمدی- نشریه مهر و ماه| در سلسله مقالاتی با عنوان تبارشناسی موسسات خیریه در ایران تلاش میشود با بهرهگیری از نگاه تاریخی و استفاده از اسناد و مدارک موجود به تبارشناسی موسسات خیریه ایران -اعم از دولتی و مردمی- پرداخته و ضمن تحلیل اجتماعی-تاریخی، عوامل تاثیرگذار بر شکلگیری و تکوین انواع موسسات خیریه در ایران بررسی شود. در شماره پیشین از اهمیت موضوع رفاه اجتماعی و تاکیدات دین اسلام بر لزوم آبادانی دنیا و بهرهمندی همگانی از نعمتهای الهی سخن رفت. در نوشتار حاضر سازمانی شدن ارایه خدمات رفاهی و زمینههای ایجاد چنین سازمانهایی مورد بررسی تاریخی قرار گرفته است. ایجاد موسسات خیریه در ایران توسط برخی افراد دلسوز و گاهی شهرتطلب در دوره پهلوی دوم تداوم داشت. ایشان تلاش داشتند تا موسساتی را به وجود بیاورند که بهطور مستقل عهدهدار کمک به بینوایان شوند و وسایل رفاه عموم را مهیا كنند. شیوههای انفرادی نیکوکاری که پیش از این مورد استفاده بوده است دارای اشکالاتی بود که نمیتوانست همه نیازمندان را پوشش دهد. بر این اساس موسسات مستقلی به وجود آمدند و «سازمانمحوری» به جای کمکهای فردی نشست. تشکیل این موسسات در عمل به وظایف شهروندی و همچنین وظایف دولت در برابر شهروندان بوده است. در دوره قاجار حس تعاون و همدردی و دستگیری از بینوایان در میان توده مردم به حد کمال وجود داشت و این حس موجب آن شده بود که مردم خود به یاری یکدیگر بشتابند؛ اما در دوران جدید تشکیلاتی سازماندهی شد تا این مسأله مهم را پوشش دهند. درحالیکه در گذشته خیرات ناشی از یک حکم وجدانی بود اینک در برخی موارد به انگیزه حب جاه و معروفیت اجتماعی و مقبولیت در دستگاه حکومتی و تبلیغات در جامعه و نظایر آن انجام میشد.
یک درنگ
اگرچه مفهوم تأمین اجتماعی و شهروندی مفاهیم ویژه دوران مدرس است، اما اقدام در راستای ارایه خدمات به فقرا و نیازمندان مسالهای جدید نیست. الگوی موفقی از خدمات اجتماعی که تحت عناوین مختلفی همچون تأمین اجتماعی، تکافل اجتماعی نیز یاد میشود را میتوان در سخنان رسول اکرم(ص) یافت. ایشان در حدیثی جامعه اسلام را به پیکر واحد تشبیه کرده است. قرآن کریم در آیات متعددی بر تعاون و تکافل اجتماعی به منظور رسیدن به رفاه اجتماعی تأکید کرده است؛ ازجمله در آیه دو سوره مائده میفرماید: در نیکوکاری و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید. در نگاه دینی رسیدگی به نیازمندان وظیفه و واجب شرعی شمرده میشود که نمونه آن در وجوب زکات، خمس و زکات فطره است. پیامبر(ص) در نخستين ماههای استقرار در مدینه اساسنامه امت اسلامی را تدوین کردند که در یکی از بندهای آن آمده است: «و ان المومنین لایترکون مفرحا بینهم». «مفرح» به معنی بدهکاری، عیالمندی و ورشکستگی است و در صورت بروز چنین مواردی سایر مومنان نباید او را در تحمل با این مشکلات تنها بگذارند. این درحالی است که در کشورهای غربی با وجود گذشت قرنها از سرمایهداری و دههها از تشکیل دولت رفاه و حضور دهها موسسه خیریه، هنوز بخش عظیمی از مردم در فقر به سر میبرند. بهعنوان مثال 15 میلیون فقیر دایمی و افرادی که در آستانه فقر قرار گرفتهاند در آمریکا وجود دارد که در خسارت وارده ناشی از رکود بزرگ نقشی نداشتهاند.
شیوه اداره سازمانهای جدیدالتاسیس
سازمانهای جدیدالتاسیس در ایران با دو شیوه وقفی و غیروقفی اداره میشوند. سازمانهای وقفی موارد زیادی ازجمله در راهماندگان، مدارس، نشر احکام و بیمارستانها و ... را پوشش میداده است. پس از ایجاد این تشکیلات، نیکوکاری به شکلی سازمانی در آمده و قالبی بدون مرز یافته بود. موضوعات مورد نظر موسسات خیریه رفاهی در قالب جدید عبارت بودند از پرورشگاه و شیرخوارگاه، دارالمساکین و دارالعجزه و انجمنهای خیریه که عموما تحت مدیریت دو مرکز جدیدالتاسیس به نام «بلدیه» و «جمعیت شیر خورشید» پیگیری میشدند. در کنار این موسسات رسمی، دهها مرکز غیررسمی نیز وجود داشت که از طرف تجار و مردم بودهاند. به موجب احکام شرع رسیدگی به فقرا و مستمندان بخشی از وظایف شرعی روحانیت و مراجع تقلید محسوب میشود و روحانیون ضمن تقسیم خمس، زکات، سهم امام و سهم سادات در مصارف دینی، بخشی از آن را با کسب مجوز از مجتهدان اعلم زمان، صرف امور خیریه میکنند. از آنجا که امور خیریه به لحاظ داشتن خاستگاه دینی و تأیید و سفارش مذهب بهگونهای است که تحصیل رضا و ثواب الهی به شکلی کاملا نهادینه شده مدنظر مرتبطین با آن است، اثربخشی کاملا گستردهتری دارد.
هدف تأمین رفاه اجتماعی
هدف تمامی این موسسات تأمین رفاه اجتماعی در معنای خاص آن بود. مراد از تأمین رفاه اجتماعی در معنای خاص، توجه به گروههای ویژه اجتماعی است، مثل: سالمندان، بیسرپرستان، خانوادههای کمدرآمد پرجمعیت، فقرا، نیازمندان، کودکان و نوجوانان آسیبپذیر، معلولان جسمی و روانی، بیماران، افراد و خانوادههای آسیبدیده از حوادث طبیعی و غیرطبیعی، مهاجران، مادران نیازمند به حمایت در دوران بارداری، پناهندگان و امثال آنان.
بلدیه و اداره خیریه
بلدیه ادارهای بود که امروزه آن را شهرداری مینامیم. پیش از بلدیه ادارهای به نام احتساب و تنظیف بود و هر کدام عدهای نايب و فراش و سپور در اختیار داشتند. تصویب قانون بلدیه بهسال 1286 شمسی اتفاق افتاد و هدف آن تأمین منافع شهرها و رفع نیازهای شهرنشینان اعلام شده بود. گرچه پیشینه بلدیه به دوران قاجار باز میگردد، اما پس از کودتای رضاخان، فردی به نام ایپکیان کفیل بلدیه شد و با جدا کردن بلدیه از نظمیه تحولی جدید در آن پدید آورد. وی قوانینی وضع کرد که کم از حکومت نظامی نداشت. ایپکیان برای نظم امور شهرداری سعی در متمرکز کردن کار بلدیه طهران داشت. مراحل اولیه ساختمان بلدیه در قسمت شمالی میدان توپخانه بر روی خرابههای غرفههای توپخانه ساخته شد. سیدضیاء با این اقدام، بلدیه را که مستقل بود به دولت وابسته کرد. «اداره خیریه» مرکزی بود که درون بلدیه تأسیس شده و دارای سه زیرمجموعه به نامهای دارالایتام، دارالمساکین و کارخانههای بلدی بود. بقای این مراکز وابسته به وزارت جنگ و ارتش بود؛ زیرا ارتش نقش اصلی اجرایی این وظایف را عهدهدار بود. بلدیه اولین یتیمخانه را تأسیس کرد و البته با زیاد شدن ایتام، نام یتیمخانه را از آن برداشته و بنگاه کارآموزی نام نهاد. علاوه بر تهران در شهرستانها نیز به دلیل قحطی، نیکوکاران و سرمایهداران دور هم جمع شده و با جمعآوری اعانه، در اوایل محرم سال 1335ق دارالعجزه را تأسیس کردند و اساسنامهای در هشت ماده برای آن تنظیم کردند و موسسات بسیاری پایهگذاری شد که ازجمله در تبریز میتوان به انجمن محلی و خیریه لیلآباد در سال 1308، جمع خیریه تبریز در 1322 ش، جمعیت خیریه راسته کوچه در 1326ش و جمعیت خیریه محلهنوبر که در سال 1326ش تأسیس شد، اشاره کرد.
الگوگیری از اروپاییها
یکی از مشکلات این سازمانهای تازه تاسیس الگوگیری از اروپاییها بود که در برخی موارد موجب تزاحم با اعتقادات و فرهنگ مردم میشد. ناگفته نماند که در بسیاری موارد کلاسهای دختران و پسران از هم جدا بوده است و در کلاسها تعلیمات یدی آموزش میدادهاند. در نگاه جدید به فقرا و اطفال یتیم، فقرا مایه خجالت تلقی میشدند که جمعآوری آنها برای نظافت شهر لازم است. در همین اثنا شهرداری به نام کمک به زنان، نسبت به تهیه لباسهای مطابق پوشش مورد قبول حکومت اقدام کرد.
زمینه اجتماعی-اقتصادی ایجاد موسسات خیریه
نکتهای که نباید از آن غفلت کرد ساختار و زمینه اجتماعی-اقتصادی ایجاد موسسات خیریه است. میتوان وجود این مراکز، تعداد و موضوع فعالیت آنها را محک و معیاری برای ثبوت یا نفی عدالت اجتماعی در جامعه تلقی کرد. این مراکز زمانی پا به عرصه فعالیت میگذارند که عدالت در اجتماع با عملکرد ناقص و برنامههای ضعیف، کمرنگ یا مخدوش شده باشد و دولت نتواند به وظیفه خود در برابر یکایک افراد جامعه بهویژه قشر ضعیف عمل کند. در این مقطع زمانی است که عدهای از نوعدوستان خیر جامعه به منظور ارایه خدمات به همنوعان خود، تشکیلاتی را بدین منظور پدید میآورند تا راهگشایی برای خدمت باشند. بنابراین موضوع موسسات خیریه را نمیتوان فارغ از فضای کلان اقتصادی فهم کرد؛ زیرا احساس نیاز به موسسات خیریه، تشکیل موسسات خیریه و بودجه و مدیریت آنها همگی متاثر از شرایط اقتصادی کشور است.
فقر در برابر استبداد
فقر و نیازمندی بسیاری مردم به اعانههای موسسات خیریه در دوران پهلوی در شرایطی بود که استبداد، شیوع فساد مالی و استفاده از اموال عمومی در جهت منافع شخصی و گسترش رانت اقتصادی در میان درباریان و اعطای مناصب اداری و پروژهها و امتیازات اقتصادی، هرگونه مجالی را برای توسعه و نوآوری از بین میبرد؛ زیرا خاندان پهلوی عقده و حرص و ولع سیرناشدنی در جمع ثروت داشتند. رضاخان با زور و قلدری املاک مردم را در مقابل بهای اندکی تملک میکرد که گفته میشود وسعت زمینهای غصبی وی به مساحت کشور بلژیک بوده است. محمدرضا شاه نیز دست کمی از پدر نداشت و مطبوعات آمریکایی اموال و دارایی شاه را تا 35 میلیارد دلار برآورد کردهاند. اشرف پهلوی نیز توانست از راههای غیرقانونی و سوءاستفاده از موقعیتش یکی از ثروتمندترین افراد خاندان پهلوی و از سرمایهداران بزرگ جهان شود و اکنون نیز در نیویورک، پاریس، رم، مونت کارلو و چندین نقطه مصفای دیگر جهان هم اقامتگاههای مجلل و باشکوه دارد. مسافرتهای پرخرج و جشنهای عظیم و با ولخرجیها و اتلاف بیحد و حصر درحالی از سرمایه ملی کشورمان انجام میشد که متجاوز از نیمی از جمعیت کشور در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت و تنگدستی به سر میبردند و در اکثر شهرها و روستاهای کشور، اثری از وسایل اولیه و مقدماتی رفاه عمومی و حداقل امتیازات زندگی ساده برای عامه مردم وجود نداشت. به اعتراف خود ثریا، همسر شاه، «محلات جنوب شهر تهران با جویهای سرباز که آب کثیف آن پس از عبور رختشوی خانهها و آلوده شدن به کثافات ولگردان و سگها به مصرف خوراک مردم میرسد، بچههای مفلوج، زنان و پیرمردان گرسنه، گل و لای کوچهها که خانههایشان شباهتی به خانه ندارد، محلاتی که فقر کامل بر آنها حکمفرماست و توان شکایت نیز ندارند.» در گذشته قیمتها پایین بوده ولی قدرت خرید مردم بسیار پایینتر از آن بوده است؛ بهطور مثال درآمد کارمند عادی ماهانه 500 تا 1200 تومان بود (البته حقوق 1000 تومانی در سالهای حدود 1348 برای افراد بسیار کمی بود) و قیمت یک ماشین پیکان در آن زمان حدود 28000 تومان بود یعنی حقوق بیش از 28 ماه یک کارمند.
ایجاد موسسات خیریه برای سرپوش بر ولخرجیهای دربار
باتوجه به چنین شرایط اقتصادی و سیاسیای میتوان تصور کرد که ایجاد موسسات خیریه از طرف دولت نیز دارای اهداف خاص خود بوده است. همچنان که بهعنوان مثال برای زنان آذربایجانی که در سرمای شدیدی بودند، از محل وجوه اوقاف تعدادی کلاه تهیه و به اشخاص بیبضاعت داده شد! به نظر میرسد سازوکارهای اجرایی حمایت از مردم، از طریق سه راهبرد اصلی پیریزی اقتصاد سالم و ایجاد زمینه خوداتکایی افراد، بسیج مشارکتهای مردمی (تکافل عمومی) و تشریع نهادهای قانونی به وجود میآید.