محمدرضا نیکنژاد آموزگار
«فیروز بهرام» دبیرستانی پرآوازه و ماندگار زیر نظر انجمن زرتشتیان ایران با بیش از ۸۰سال تلاش ارزنده در گستره آموزشِ کشور است. بر تارکِ «فیروز بهرام» ستارگانی چون ایرج افشار، پرویز شهریاری، احمد شاملو، ذبیحالله صفا، هانیبال الخاص و... به دانشآموزی بر خود بالیدهاند و اکنون دبیرستان نیز به پروراندن چنین ستارگانی بر خود میبالد. دانشآموزان کنونی دبیرستان، آمیختهای از هممیهنان زرتشتی و ارمنیاند. فضای ویژه «فیروز بهرام» سبب شده است تا پس از نزدیک به بیستسال آموزگاری، گستره تجربهاندوزی تازهای برایم فراهم شود و شور تازه کاری به سراغم آید. باری، گاهی با بچهها خوش و بشی میکنم و برای شکستن فضایِ سنگین درس، گپ و گفتی به راه میاندازم و دقیقههایی به دانشآموزی میپردازم. در میانه یکی از گفتوشنودها، دانشآموزی ارمنی گفت، چندین سال است آمار همکیشانش رو به کاهش باور نکردنیای نهاده است. از اینرو بسیاری از مدرسههای آنان از شدت کمبود دانشآموز بسته شدهاند. بسیاری از خانوادهها در اثر فشار جوانترها زادگاه خویش را رها کرده و به بیریشگی در کشورهای بیگانه تن میدهند. ارامنه در دوران شاهعباس با هدف گسترش صنعت و مهارت به ایران کوچ داده شدند و بیگمان خدمات ارزندهای را به میزبانان ایرانی خویش پیشکش کردند. از سوی دیگر، وضع برای هممیهنان زرتشتی نیز بهتر از این نیست و بسیاری از آنان ریشههای چندین هزار ساله خویش را از خاک پر بار مادری درآورده و در خاکِ سستِ گلدانهای خوش آب و رنگ بیگانگی فرو میبرند. این هممیهنان با کولهباری ارزشمند از فرهنگ و آموزههای ایرانی، بیش از هزار سال - این سرزمین را همراهی و همیاری نمودهاند. زیبایی و چشمنوازی ایران - افزون بر گوناگونی اقلیمی - به گوناگونی فرهنگی و بخشهای جدانشدنی آن، یعنی فرهنگهای قومی است. جورچین فرهنگی ایران هنگامی از زیبایی و شکوه دل را میرباید که تکههای رنگارنگ آن در کنار هم چیده شوند و در بده – بستانهای فرهنگی، ارزشها و شایستگیهای انسانی و جهانی یکدیگر را دریافت و زشتیهای یکدیگر را بپوشانند – به رسم هزاران سال گذشته. مسیحی، زرتشتی، کلیمی، مسلمان، شیعه، سنی و... از سویی و لر، کرد، ترک، بلوچ، عرب، گیلک و... از دیگر سو، هرکدام بخشی از فرهنگ موزايیکی ایران را رنگ و جلایی ویژه بخشیدهاند و کم شدن هر یک از رنگها بر چشمنوازی این سامانه هزاران ساله آسیب خواهد رساند. بیگمان همان اندازه که کیارستمی و شجریانِ مسلمان در گسترش فرهنگ این مرز و بوم کارا بودهاند، پرویز شهریاری زرتشتی و چاک ناواریان ارمنی نیز سهیم هستند. چه باید کرد تا شهریاریها و چاک ناوریانهای آینده از دل این فرهنگ نگریزند؟ و چاره چیست تا از خالی شدن بخشهایی ارزشمند و زیبا از جورچینِ خوش آب و رنگ فرهنگیمان
جلوگیری شود؟