| محمدمهدی پورمحمدی | پژوهشگر |
در چهار یادداشت پیشین به بهانه مصاحبه مدیرکل مکرم و معزز اداره محترم نظامهای پرداخت بانک مرکزی که از جریمه پانصد تا هزار تومانی تراکنش ناموفق بانکی خبر داده بودند به ضعفهای سیستم بانکی و خسارتهایی که سامانه شاپرک به کاربران وارد میکند، هرچند موجز و مختصر اشاراتی شد. در یادداشت چهارم توضیح داده شد که زیانهای وارده از ناامانتداری، ماهیتاً با حقالقدمی که مدیرکل محترم مصاحبه شونده نوید آن را دادهاند هیچ سنخیتی ندارد و نمیتواند بهعنوان عاملی جبرانی در نظر گرفته شود. در اینجا اصولا بحث مبلغ مطرح نیست، بحث تفاوت ماهوی است.
بزرگی داد یک درهم گدا را
که در وقت دعا یاد آر ما را
یکی خندید و گفت این درهم خرد
نمیارزید این بیع و شری را
حتماً و یقیناً مسئولان بانک مرکزی از صاحب این قلم بهتر میدانند که انسان عاقل فقط به سه دلیل حاضر است پول پرداخت کند:
1- برای دفع ضرر
2- برای کسب منفعت
3- اجر اخروی و پاداش معنوی
تعریف ضرر و کسب منفعت در اینجا کاملاً شخصی است. بانک مرکزی و هیچکس دیگری حق ندارد ضرر و منفعت را برای مشتری خود تعریف کند و برای آن مبلغ تعیین نماید و حتماً نباید چنین کند. بانک فقط یک وظیفه معین و مشخص دارد و آن این است که امانت مشتری را در هر زمان و هر مکان که کاربر اراده کند در اختیار او قرار دهد. اگر بانک نتواند به این وظیفه خود به درستی عمل کند، همانطور که در مثالهایی که در یادداشتهای قبلی آورده شد، مشتری خود را یا در معرض بیآبرویی، سرشکستگی، ابنالسبیل و واجبالزکات شدن و گاهی در معرض خطرهای جانی قرار میدهد و یا از فرصتها و شانسهایی که فقط در بازه زمانی خاصی میتوان از آنها استفاده کرد، محروم میکند.
بانک باید برای سرعت و دقت از سامانههای هوشمند استفاده کند، همه دنیا چنین میکنند، اما نباید مهار کار انسانهای خردمند را به سامانههای هوشمند بسپارد، در دنیای پیشرفته چنین نمیکنند. پیشرفتهترین و سریعترین رایانههای دنیا یک جو عقل ندارند. عیبی هم ندارد، زیرا رایانهها برای این ساخته شدهاند که ابزار دست عقلا باشند و حتماً ساخته نشدهاند که به جای انسانها تصمیم بگیرند. اگر شما تمامی فرهنگنامههای دنیا را در یک CD، DVD و یا یک حافظه جانبی و سی جزء قرآن، تمامی تفاسیر معتبر، ترجمههای خوب و قرائتهای قاریان مطرح جهانی را در یک CD، DVD و یا یک حافظه جانبی دیگر قرار دهید، نه اولیها عاقل میشوند و نه دومیها مومن و متقی، زیرا هوش و عقل و ایمان مقولاتی متمایز هستند که نباید آنها را با هم مساوی فرض کنیم. با همین قیاس اگر سامانه شاپرک بهترین و هوشمندترین سامانه پرداخت برخط و در لحظه دنیا هم باشد که مسلماً نیست، فقط شایستگی دارد که بهعنوان یک جعبه ابزار دراختیار یک بانکدار قرار گیرد و نمیتواند و نباید به جای انسان عقلمداری که تحصیلات بانکی دارد و به مقتضای انسان بودن ضرر و نفع مشتریان برایش قابل درک است تصمیمگیری کند.
رها کردن پیمانکاری که فقط یک روز وقت دارد با پرداخت مبلغ ضمانتنامه یک مناقصه، به سود کلان و حلالی دست یابد، رهاکردن بیماری که اگر امروز مورد عمل جراحی قرار نگیرد، حتماً میمیرد، رها کردن مسافری که الساعه باید پول هتل را بپردازد و به شهر و دیار خود برگردد، رها کردن میزبانی که خود و میهمانانش در رستوران غذایشان را میل کرده و در همین لحظه باید پول را بپردازد و... در دستان خشک و بیروح سامانه مثلاً هوشمند اما زبان نفهمی که هیچکدام از این موقعیتها برایش تعریف نشده، و همینطور گترهای و طوطیوار به طریقی که در حافظهاش گنجاندهاند، همه را به هفتاد و دو ساعت بعد، متعاقباً به سه روز بعد و پس از آن به هزارتوی بوروکراسی بانکی حواله میدهد، رسم امانتداری نیست.
تا وقتی سامانه اینترنتی و اینترانتی کشور ما به سامان نرسیده، و سامانههای بانکی ما امکان بروز خطاهایی از نوع تراکنش ناموفق را به صفر نرسانده، باید اپراتورهایی از نوع انسانهایی درست مثل مسئولان بانک و درست مثل مشتریان بانک که میتوانند همدیگر را درک کنند، بیست و چهار ساعته و برخط حضور داشته باشند و مشکلات اینچنینی را در لحظه حل کنند. در این صورت نیازی نیست پانصد یا هزار تومان به پیمانکاری که فرصت شرکت در یک مناقصه و بردن یک قرارداد کلان را از دست داده، یتیمی که پدرش به خاطر عدم پرداخت پول بیمارستان مرده و... بهعنوان حقالقدم بپردازند. صاحب این قلم هنوز به فکر آن دختر دانشجویی است که در یادداشت دیروز شرح استیصال و بیچارگیاش در رستوران داده شد. اگر یکی دو هفته بعد پیامکی از بانک خود دریافت کند که مبلغ پانصد تومان بهعنوان حقالقدم به حسابش واریز شده و چون وجه تراکنش ناموفق بابت هزینه ناهار دوستانش یکصد و بیستهزار تومان بوده، به خاطر هر روز خواب پول با بالاترین نرخ بانکی یعنی 34درصد مبلغ صدویازده تومان به حسابش واریز خواهد شد، چه خواهد کرد. اگر از خشم و عصبانیت به خاطر این همه درک و تفاهم، گوشی خود را چنان بر زمین بکوبد که هزار تکه شود بر او ملامتی نیست. اگر زورش به سامانه شاپرک و بانک نمیرسد به گوشی خودش که میرسد!
به شرطی که از میدان میوه و ترهبار خرید کنید، پانصد تومان پول سه عدد سیبزمینی معمولی و هزار تومان پول چهار عدد سیبزمینی درشت است. بانک مرکزی خوب است به کارشناسانی که مسئول تهیه این دستورالعملها هستند بگوید: آن کس که کرامت انسانها را با سیبزمینی معامله میکرد، مردم شهرها و روستاها را به دنبال خود میدواند و به هرکس که نامه مینوشت، صرفنظر از محتوای نامه همینطور الابختکی پنجاههزار تومان میداد رفته است. مردم ایران در بیست و چهارم خردادسال 1392 به دولتی رأی دادهاند که حقوق شهروندی آنها را پاس دارد و برای کرامت انسانی آنها آنطور که شایستهاند ارزش قایل شود. مباد که بانک مرکزی از این قافله جا ماند.