«شهروند» | سه کتاب از محمدحسن شهسواری با مشکل دریافت مجوز مواجه شدهاند. از این نویسنده تاکنون چند اثر منتشر شده که ازجمله آنها میتوان به «شب ممکن»، «پاگرد» و «شهرزاد» اشاره کرد. او سال گذشته انجمنی به راه انداخت با عنوان «انجمن رمان 51» که متشکل از 51 نویسنده بود. نشریهای مجازی نيز توسط این انجمن هر ماه منتشر میشد. در کنار این اقدام، شهسواری که دبیری انجمن را به عهده داشت، جایزه اکنون را با این انجمن به راه انداخت و حتی تا ماه گذشته نامزدهای آنها را هم اعلام کرد؛ اما ناگهان در خبرگزاریها خبر رسید که این جایزه از طریق فشارهای نامرئی مجبور به توقف شده است! او حالا در گفتوگو با ایلنا پرده از واقعیتی برمیدارد که در این مدت برخی مترجمان، نویسندگان و ناشران نیز به آن اشاره کردهاند. او روز گذشته در گفتوگو با ایلنا عنوان کرد: «نمیخواهم با تکرار چنین صحبتهایی که هر چند وقت یکبار توسط این نویسنده و آن نویسنده شنیده میشود به چشم یک انسان غرغرو دیده شوم؛ اما نگفتن این برخوردها را نیز درست نمیدانم.» ماجرا از این قرار است که در دولت قبل بدعتی پایهگذاری شد مبنی بر اینکه هر کتاب، در هر نوبت چاپ، امکان توقف و ممنوعیت داشت. یعنی کتابی که خود وزارت ارشاد به آن مجوز داده بود، ممکن بود چند ماه بعد از طرف خود وزارت ارشاد توقیف شود! بسیاری از کتابهای دوره قبل هم به همین وضع دچار شدند و با وجود چاپهای متعدد از بازچاپشان جلوگیری شد. رمان «نیمه غایب» حسین سناپور با وجود چاپهای مکرر و با وجود اینکه بارها در زمان وزارت ارشاد دولت نهم بازچاپ شده بود، در این دوره به دلایل نامعلوم مجوز صدور چاپ بعدی از آن گرفته شد و کتابهای فراوانی از ناشران مختلف به این مصیبت دچار شدند.
بدعت تازه
با روی کار آمدن دولت یازدهم و شعار مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد مبنی بر عدم ممنوعیت کاری هیچ شخصی و رسیدگی زودتر به وضع کتابها، روند دیگری پی گرفته شده است که کم از ممنوعیت کاری ندارد. برخی کتابها روانه اداره کتاب میشوند؛ اما پاسخی از سوی مسئولان نمیگیرند یا اعمال اصلاحیهها چنان فراوان و گاهی بیمنطق است که اصولاً میتوان تعبیری مشابه ممنوعیت کاری برای مولف در این مورد به کار برد. بهعنوان نمونه میتوان به نوشته مهدی غبرایی در فضای مجازی اشاره کرد. چند ماه پیش این مترجم پیشکسوت به موردی در اصلاحیهها اشاره کرد که اصولاً با هیچ منطقی سازگار نبود. ماجرا از این قرار بود که کودکی فقیر لباسهای زیرش را برای فروش گذاشته است اما ممیزان بدون توجه به فضای غمبار و تراپیک صحنه، دور کلمات لباسها خط کشیده بودند و حتي جای آن پیشنهاد هم داده بودند! غبرایی با اشاره به اینکه هرگز پیش از این ندیده بود ممیزان دستور به جایگزین کردن کلمات بدهند، شگفتی خود را از وضع جدید اعلام کرده بود. واقعیت ماجرا این است که در دولت قبلی هم گاهی کتابها بدون هیچ پاسخی در اداره کتاب خاک میخورند، اما چیزی که در وزارت ارشاد حال حاضر میبینیم، توقف این وضع نیست. همچنان بعضی کتابها بدون پاسخ ماههاست در این وزارتخانه سرگرداناند و حتي مجوز چاپ بعدی بعضی از آنها صادر نمیشود. اصولاً رویه وزارت فرهنگ دولت احمدینژاد بر این امر استوار بود که به بعضی نویسندگان مجوز ندهد و مجوز چاپهای بعدی را نیز برای کتابهای نویسندگان غیرخودی که درحال به شهرت رسیدن هستند، متوقف کند. حالا این رویه در دولت جدید هم هر چند کمرنگتر از گذشته دنبال میشود. یعنی اصولاً وزارت فرهنگ و ارشاد ترجیح میدهد پاسخگوی چاپ بعضی کتابها نباشد و به اصطلاح سر و صدا را بخواباند. گاهی هم با اعمال اصلاحیههای بیمنطق ازجمله مورد مهدی غبرایی، در عمل کتابها را با چنان چالشی مواجه میکند که چاپشان غیرممکن است.
شهسواری که داوری بسیاری از جوایز خصوصی ازجمله جایزه «نویسندگان و منتقدان مطبوعات»، جایزه «گلشیری» و جایزه «داستان تهران» را در کارنامه خود دارد، با اشاره به سه کتاب معطل مانده خود، به ایلنا گفته: «دو کتاب از این سه اثر داستانی درواقع تجدید چاپی هستند. اولی مجموعه داستان «کلمهها و ترکیبهای کهنه» که سال 76 برای نخستينبار منتشر شده بود. وقتی سال 89 برای چاپ بعدی به وزارت ارشاد رفت، مسئولان وقت اعلام کردند که یکی از داستانهای این مجموعه حذف شود اما من از نظر اخلاقی درست نمیدیدم در کتابی که یکبار منتشر شده و به دست مخاطب رسیده است؛ دست برده شود.» خالق «شب ممکن» سپس به کتاب دیگرش که آن هم در تجدید چاپ نتوانسته بود مجوز لازم را بگیرد؛ اشاره کرد و گفت: «چاپ سوم رمان «پاگرد» هم که حدود 11-10 سال پیش چاپ شده بود با 25 مورد اصلاحیه در چاپ سوم مواجه شد که باز هم به همان دلیلی که ذکر شد ترجیح دادم کار اصلا در چاپ سوم منتشر نشود. کتاب سوم هم تحت عنوان «میم عزیز» در دولت قبلی 35 مورد اصلاحیه خورده بود که با اعمال 33 مورد از ایرادهای مذکور مجدد کتاب را به وزارت ارشاد دولت یازدهم سپردیم. متاسفانه و در کمال تعجب اینبار با 68 مورد ایراد روبهرو شدم. در این شرایط آدم عاقل باز هم کتاب آماده دریافت مجوز میکند؟»
آیا واقعا ممنوعالقلم نداریم؟
دو سال از مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد
علی جنتی میگذرد و همچنان این شعار مطرح بوده که «ما ممنوعالقلم» نداریم. این جمله در برخی موارد درست به نظر میرسد؛ اما با موشکافی گاهی هم نتایجی دیده میشود که به نظر نوعی تغییر رویه زیرکانه است. برخورد سلیقهای با کتاب حکایت از آن دارد که روند اعطای مجوز در دولت جدید ممکن است تغییرات کمّی کرده باشد و زودتر به نتیجه برسد ولی به لحاظ کیفی اوضاع عملا همان چیزی است که در وزارت ارشاد دولت قبلی پایهریزی شد. شهسواری با اشاره به آخرین پیگیریها در مورد مجوزهای این سه کتاب، گفته: «برای هر سه کتاب هم پیگیریهایی صورت گرفته است. تا جایی هم که من اطلاع دارم حتی نامههایی جداگانه برای مدیرکل اداره کتاب هم ارسال شده تا شاید تجدیدنظری در این روند شود. آخرین پیگیریهای ناشر که سومین و چهارمینبار بوده به آخر مرداد و شهریور ماه برمیگردد.»
این نویسنده در پایان با یادآوری ادعای وزارت ارشاد مبنی بر عدم ممنوعالفعالیتی هیچ نویسندهای گفت: «وقتی آثار نویسنده حتی آنهایی که در نوبتهای چاپ قبلی مجوز چاپ گرفتهاند امکان چاپ دوباره ندارند؛ یعنی محدودیت برای چاپ و انتشار کتاب یا به تعبیری داشتن ممنوعالقلم.»