گولاخ‌های محجور
 

 

محمدمهدی   پورمحمدی

 هرازگاهی به همت نیروی انتظامی با برنامه‌ریزی قبلی و یورش همه‌جانبه، گروهی از سارقان، زورگیران، عربده‌کشان، وحشت‌آفرینان، مزاحمان نوامیس، برهم‌زنندگان آرامش اجتماع و اخلالگران نظم عمومی در قالب باندهای تبهکار یا به صورت انفرادی دستگیر می‌شوند. گزارش‌های نوشتاری و تصویری از این افراد که وزن و قد برخی از آنها از متوسط افراد جامعه بسیار بالاتر بوده و نشانگر آن است که سال‌ها روی کلفتی بازو، ستبری سینه، پهنای شانه، شش قسمتی کردن شکم، عضلات زیر بغل، پشت بازو، کشاله ران و... کار کرده‌اند، با خالکوبی‌های اژدها، گوریل، دشنه، قلب تیر خورده، اسامی زنانه و مردانه، اشعار کوچه‌باغی و... که سراسر بدن ورزیده آنها را پوشانده به همراه چاقوهای ضامن‌دار، قمه‌های نیم‌متری، شمشیرهای برنده و دیگر سلاح‌هایی که برای دزدی و زورگیری به کار می‌برند، رعب‌آور است. آنچه این مناظر را وحشت‌آفرین‌تر می‌کند، آن است که گزارشگر، عکاس، مامور نیروی انتظامی و بیننده و خواننده این‌گونه گزارش‌ها همه بالاتفاق مطمئن هستند که دوران حبس و محکومیت این افراد چه دراز باشد و چه کوتاه، به‌هرحال گذشتنی است و چندی بیش نمی‌گذرد که باز همین‌ آش است و همین کاسه.
چه شد که سارق شدی؟
17سالم بود که به جرم سرقت 3 کیلو طلا دستگیر شدم.
چندبار به زندان رفته‌ای؟
27 بار به زندان رفته‌ام و این ‌بار بیست‌وهشتم است که دستگیر شده‌ام!
آخرین‌بار کی آزاد شدی؟
4 ماه قبل حبسم تمام شد.
درباره سرقت‌ها توضیح بده.
این‌بار تصمیم گرفتم از پزشکان اخاذی و زورگیری کنم. در این مدت به سراغ 6 پزشک رفتم و چند صد‌میلیون تومان اخاذی کردم.
چند کلاس درس خوانده‌ای؟
تا سوم راهنمایی، اما اندازه یک کارشناس اطلاعات دارم. من قوانین کشورمان را از حفظ هستم.
این همه معلومات را از کجا به دست آورده‌ای؟
در زندان، چون بیشتر عمرم را در زندان سپری کرده‌ام!
یکی دیگر از دستگیرشدگان می‌گوید که چهاربار به زندان رفته و آخرین‌بار 20 روز پیش آزاد و این بار به جرم کیف‌قاپی دستگیر شده است. این فرد طعمه‌های خود را از مشتریان صرافی‌ها انتخاب می‌کرده و طی این 20 روزی که آزاد بوده، معادل 30‌میلیون تومان دلار و یورو سرقت کرده است.1
پنجشنبه گذشته 5 مرد مسلح که صورت‌های خود را با نقاب مشکی و ماسک پوشانده بودند و اسلحه گرم با خود داشتند، به پایگاه هلال‌احمر واقع در کیلومتر 35 جاده تهران - قم یورش برده و بعد از جمع کردن و هدایت کارمندان حاضر در ایستگاه، به داخل کانتینر، ادعا کردند که از گروهک‌های عضو داعش هستند و اگر اعضای ایستگاه امدادرسانی به خواسته‌های آنها تن ندهند، اقدام به قتل خواهند کرد وپس از به سرقت بردن یک دستگاه آمبولانس، یک دستگاه پراید و وجوه نقد موجود در پایگاه فرار کردند. این افراد پس از 24 ساعت دستگیر شدند و معلوم شد که همگی از اراذل و اوباش و مجرمان سابقه‌دار و زندان کشیده بوده و هیچ ارتباطی با داعش نداشته و برای ایجاد رعب و وحشت خود را از اعضای داعش معرفی کرده بودند.2
برای کسانی که مثل من عادت دارند هر روز صفحه حوادث اکثر روزنامه‌ها را نگاه کنند، محرز است که بسیاری از مجرمان، دارای سابقه زندان هستند. پرشماری از مجرمان تازه‌کار و صفر کیلومتر هم که ممکن است به خاطر تخم‌مرغ دزدی به زندان افتاده باشند، با ورود به ندامتگاه‌ها به‌طورکلی از سابقه خوب خود که تا قبل از نخستین ارتکاب به جرم داشته‌اند، نادم و پشیمان شده در دانشگاهی به نام زندان با گذراندن ده‌ها واحد درسی به صورت تئوری و شرکت در چندین عملیات شبیه‌سازی شده در قالب پایان‌نامه و گرفتن نمره قبولی به اخذ مدرک کارشناسی، کارشناسی‌ارشد و دکترا در رشته شتر دزدی و ارتکاب به سایر جرایم فارغ‌التحصیل و دانش‌آموخته شده و پس از فراغت از زندان حرفه‌مندتر و تخصصی‌تر به کارشان ادامه می‌دهند. یکی از هزاران شاهد عینی این که، زورگیر سابقه‌داری 6‌سال پیش در 16سالگی، در جریان یک فقره زورگیری خشن در زیر گذر امین حضور، که کلیپ آن در شبکه‌های اجتماعی در سطح وسیعی پخش شد، پس از 6‌سال تحمل حبس، درست یک ماه بعد از آزادی بار دیگر به جرم زورگیری و اوباشی‌گری شناسایی و دستگیر شد.3 طرفه آن‌که برای برخی از آنان دزدی کلان کلی کلاس دارد و دزدی‌هایی در حد سرقت پراید و 206 را کسر شأن خود می‌دانند. یکی از آنها که تازه دستگیر شده می‌گوید کار اصلی‌ام سرقت محموله است نه دله‌دزدی!
چندبار دستگیر شده‌ای؟
خیلی زیاد. از 20 روز تا 5‌سال زندانی بودن را تجربه کرده‌ام.
به چه جرم‌هایی دستگیر شده‌ای؟
اوایل به جرم سرقت و خفت‌گیری، اما جثه‌ام بزرگ است و کلاسم به این کارها نمی‌خورد. سارق داریم تا سارق. پراید و 206 که نمی‌زدیم. ماشین فقط شاسی‌بلند و خارجی!4
مگر نه این است که مومن نباید از یک سوراخ دوبار گزیده شود، پس ما چه مومنانی هستیم که بنا به شهادت جراید، تا 28بار و بلکه بیشتر از یک سوراخ گزیده می‌شویم! چرا نمی‌پذیریم که زندان برای همه ندامتگاه نیست؟ این چه کاری است که عده‌ای گولاخِ از صد کیلو به بالا، با بکارگیری انواع و اقسام سلاح‌های سرد و گرم و ایجاد رعب و وحشت، اموال مردم را به یغما ببرند و اگر دستگیر شدند، مدتی در زندان به خرج مردم و با استفاده از اموال عمومی نگهداری شوند و پس از آزادی با گردن کلفت‌تر و بازوی ستبرتر باز برای بیست‌وهفتمین و بیست‌وهشتمین بار وارد اجتماع شده و به جان و مال و ناموس مردم رحم نکنند. چه باید کرد؟ در یادداشت بعدی در این‌باره بیشتر خواهم نوشت. ان‌شاءالله.  
پی‌نوشت‌ها:
1- روزنامه جوان، 27/8/94
2- جراید 14/9/94
3- روزنامه هفت صبح، 27/8/94
4- روزنامه هفت صبح، 8/9/94


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/50831/گولاخ‌های-محجور