جدال ما، سمن‌ها و نهادهای دولتی
 

 

اسما   روانخواه پژوهشگر ا  جتماعی

کلنجار رفتن با قطعات مختلف پازل را تجربه کرده‌اید؟ حتما تجربه کرده‌اید. قطعات کوچکی که باید با چیدمان درست کنار یکدیگر قرار بگیرند و کلیت واحد و یک‌دستی را به نمایش بگذارند. کارکرد هرکدام از قطعات مشخص است و اگر هرکدام در جایگاه نامناسب قرار بگیرند به آنچه مطلوب بوده، نخواهد رسید. حالا شده است حکایت ما و سمن‌ها و نهادهای دولتی! قطعاتی که نمی‌دانند باید کجا قرار گیرند و قرار است چه کار کنند. پازلی که قطعات خودش را گم کرده و جایگاه هرکدام نامشخص است. هرکس می‌خواهد جای دیگری را پر کند، بدون آن‌که بداند جایگاه واقعی‌اش کجاست.
در اهمیت حضور سمن‌ها در ارتباط مشارکت اجتماعی افراد در جامعه شکی نیست و در اهمیت مشارکت اجتماعی برای دستیابی به توسعه پایدار نظریات متعددی بیان شده است که همگی بر لزوم مشارکت تأکید داشته‌اند. تمام کشورهای توسعه‌یافته رمز موفقیت خود را مشارکت مناسب شهروندان درحیات جامعه می‌دانند. اما سمن‌ها و نهادهای غیردولتی تحت چه شرایطی می‌توانند زمینه‌ساز افزایش مشارکت‌های اجتماعی باشند؟ جایگاه آنها در این بین کجاست؟ ما در کجای این پازل قرار می‌گیریم و نقش نهادهای دولتی چه می‌شود؟ داشتن پاسخ مناسب برای سوالات مطرح‌شده، می‌تواند نقشه‌ای مناسب درخصوص چیدمان قطعات مورد نظر دراختیارمان قرار دهد و در غیر این صورت هرکدام ساز خود را خواهیم زد و از مشارکت اجتماعی و فعالیت سمن‌ها تنها آمار و ارقام باقی می‌ماند و یک پازل دفرمه شده به نام جامعه.
درصورت فقدان نهادهای مدنی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ پاسخ راحت است: افراد بیرون از خانه به هیچ کجا متصل نیستند! خانواده به‌عنوان عرصه خصوصی افراد؛ نهاد فعال و زنده‌ای محسوب می‌شود که کارکردهای متعددی را داراست. اینجاست که می‌توان به اهمیت نهادهای مدنی درجامعه جدید پی برد؛ نهادهایی که با ایجاد فرآیندهای گروهی می‌توانند انسان‌هایی را که از عرصه خانواده بیرون آمده‌اند و وارد جامعه بزرگتر شهری و کشوری می‌شوند به هم متصل کنند. این نهادها با ایجاد احساس با هم بودن، نقش آفرین بودن، مسئولیت در مقابل دیگران و ایجاد حس داشتن سرنوشت مشترک، تکالیف و حقوق شهروندی را موجب می‌شوند. این نقشی است که امروزه نهادهای اجتماعی و نهادهای مدنی در نبود هویت‌ها یا فرآیندهای اجتماعی گذشته مانند خویشاوندی، قوم، طایفه یا قبیله ایفا می‌کنند.
اما وضع سمن‌ها و فعالیت سازمان‌های غیردولتی در جامعه ما آنچنان که باید مطلوب نیست. چه به لحاظ کمیت و چه به لحاظ کیفیت و انجام فعالیت‌های مفید و مستمر سمن‌ها کارکرد مناسبی نداشته‌اند. برای آسیب شناسی این مسأله باید سه گروه و دغدغه‌هایشان را مورد بررسی دقیق قرار داد: گروه اول ما به‌عنوان شهروندانی که رغبتی به انجام فعالیت‌های داوطلبانه در غالب سازمان‌های غیردولتی نداریم. گروه دوم سمن‌ها و نهادهای غیردولتی و توقعشان از دولت و مردم، گروه سوم دولت و نهادهای دولتی و نحوه نگاهشان به فعالیت سازمان‌های غیردولتی. با نگاهی کلی می‌توان گفت هیچ‌کدام از قطعات این پازل خود را به‌عنوان جزیی که قرار است کلیت واحد را ترسیم کند، نمی‌بینند. سمن‌ها قرار بود واسطه‌ای باشند در میان ما و نهادهای دولتی. اما امروزه ما به فعالیت‌های داوطلبانه رغبت نداریم و بیش ازپیش خودخواه شده‌ایم و می‌خواهیم تنها برای خودمان زندگی کنیم و برای خودمان زندگی بهتری فراهم سازیم. سمن‌ها به نگاه مدیران دولتی اعتماد ندارند و حمایت‌های دولتی را نظارت می‌دانند و نهادهای دولتی تمام ترسشان این است که سازمان‌های غیردولتی وارد جریان‌های سیاسی شوند و درحوزه‌هایی حضور پیدا کنند که وظیفه آنها نیست. دولتی‌ها می‌گویند از ایجاد سمن‌ها استقبال می‌کنیم و سازمان‌های غیردولتی از موانع متعدد قانونی در تأسیس و ادامه فعالیت‌های سمن‌ها می‌گویند. می‌بینید؟ قطعات پازل ما نمی‌خواهند کنار یکدیگر آرام بگیرند. بیشتر شبیه میدان جنگ شده است تا فعالیت‌های سازنده. هیچ‌کس هم پیدا نمی‌شود بیاید و یک‌بار برای همیشه مشکلات را به صورت واقعی ببیند و به ما، سمن‌ها و نهادهای دولتی گوشزد کند کجای کار می‌لنگد. همه به یکدیگر بی اعتمادیم و هرکس ساز خودش را می‌زند. درچنین شرایطی که توافق بین‌الاذهانی درخصوص وظایف و کارکردهای ما و جامعه میان هیچ‌کدام از سه قطعه مورد اشاره حاصل نشده است، بی‌رغبتی به فعالیت‌های داوطلبانه و تلاش‌های بی‌وقفه و بعضا بی‌ثمر سمن‌ها و عدم حمایت‌های به موقع و به جای نهادهای دولتی پازل ما را به هم خواهد ریخت و بی‌اعتمادی و کاهش سرمایه اجتماعی را درپی خواهد داشت.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/50772/-جدال-ما،-سمن‌ها-و-نهادهای-دولتی-