ندا یارایی| دوران دانشجویی برای همه افراد دوران خاصی است. معمولا خاطرات این دوران تا سالها بهترین روزهای زندگی فرد را تشکیل میدهند. علاقهمندیها و سرگرمیهای داوطلبان نیز اغلب متفاوت و خاصتر از سایر افراد اجتماع است. مشارکت اجتماعی دانشجویان در اغلب برهههای تاریخی بیش از سایر اقشار اجتماع است و در وقایع اجتماعی نیز دانشجویان بیش از سایر افراد اجتماع ایفای نقش میکنند. انجام فعالیتهای داوطلبانه نیز بهعنوان نوعی از مشارکت از این قاعده مستثنا نیست.
بسیاری از دانشگاهها و دانشکدهها برای برجسته كردن علاقهمندی دانشجویان به اعمال نقش در اجتماع، گروهها و انجمنهای دانشجویی یا خیریههای دانشگاهی را ایجاد میکنند. گروهی نیز اردوهای جهادی و پروژههای اجتماع محور را طراحی میکنند تا دانشجویان با ایفای نقش در آنها در حل مسائل اجتماعی مشارکت داشته باشند. حیطههای فعالیت انجمنهای داوطلبی دانشجویان بسیار متفاوت است؛ از موضوعات علمی ، فرهنگی و تفریحی تا فعالیتهای زیستمحیطی، مسائل مربوط به آسیبهای اجتماعی و موضوعات حوزه سلامت. بعضی از این فعالیتها وابسته به رشته دانشگاهی دانشجویان و تخصص آینده آنهاست؛ مانند انجمنی از دانشجویان پزشکی که به صورت داوطلبانه به انجام معاینات سلامتی در مناطق محروم میپردازد. بعضی نیز به تخصص دانشجویان ارتباطی ندارد و بهعنوان مسئولیت اجتماعی انجام میشود؛ مانند فعالیتهای پاکسازی طبیعت در جنگلهای شمال کشور که توسط دانشجویان دانشگاههای این استانها هدایت میشوند.
به جز فعالیتهای داوطلبی دانشجویان در چارچوب دانشگاه، تعداد زیادی از داوطلبان موسسات خیریه و سازمانهای مدنی نیز دانشجویان هستند. شاید به جرات بتوان گفت موسسات نیز روی دانشجویان بیش از سایر اقشار اجتماع برای داوطلب شدن سرمایهگذاری میکنند. چنانچه بسیاری از موسسات با قرار دادن میز معرفی یا برگزاری سخنرانیهای مربوط به حیطههای ماموریت خود در دانشگاهها سعی در جلب دانشجویان دارند. در این میان گروههای دوستی دانشجویی نقش بسزایی بر داوطلب شدن دانشجویان دارد و چون گروههای هم تجربه (peer groups) در سنین نوجوانی و جوانی بر انتخابها و سبک زندگی تأثیر بسزایی میگذارند؛ در صورتیکه یک دانشجو داوطلب موسسهای شود احتمالا سایر دوستان همدانشکدهای خود را نیز جلب آن فعالیت میكند. بهعلاوه چون دانشجویان تجربه کمی در بازار کار دارند و زمانشان نیز برای پرداختن به کار حرفهای آزاد نیست، کار داوطلبانه علاوه بر ایجاد تجربه اجتماعی و حتی حرفهای میتواند بعدا نقش بسزایی در پیشینه حرفهای آنها ایفا کند و در کنار آن بخش کوچکی از نیاز موسسات را نیز برآورده میکند. البته این اتفاق از سویی سبب ناپایداری فعالیت داوطلبی در موسسات نیز میشود؛ چون اغلب دانشجویان با کسب تجربه کافی یا با پایان درس و لزوم اشتغال در حرفه خود، فعالیت داوطلبی را رها میکنند.
عوامل موثر بر مشارکت دانشجویان در فعالیتهای داوطلبانه
دانشجویان به دلایل متعددی ممکن است در فعالیتهای داوطلبانه مشارکت کنند. فرصت برای ابراز وجود و هویتیابی، یادگیری، کسب تجربه و به دست آوردن سابقه کاری، قرار گرفتن در گروه و برخورداری از فرصتهای عضویت در گروه(دوستیابی و ارتباط با اقشار مختلف)، فرصت برای تصمیمگیری، برنامهریزی و حل مسائل اجتماعی و ارضای نیازهای شخصی تعدادی از دلایل این مشارکت هستند.
مسائل اجتماعی و روانشناختی هر دو بر میزان مشارکت دانشجویان موثر است. پژوهشها نشان میدهد هر چه در یک جامعه میزان اعتماد بیشتری بین افراد وجود داشته باشد، افراد حس کنترل بیشتری روی مسائل اجتماعی داشته و ادراک بالاتری نسبت به توانمندیهای خود داشته باشند، احتمال درگیر شدن آنها در یک فعالیت مشارکتی بیشتر است. بهعلاوه میزان اعتماد اجتماعی، میزان اعتقاد به داشتن حق انتخاب و عدم اعتقاد به جبر، طبقه اجتماعی اقتصادی متوسط، تحصیلات بالاتر، جو فرهنگی، فراوانی انجام این فعالیت در بین گروه همسالان و دوستان و ویژگیهای شخصیتی همه میتوانند از عوامل گرایش دانشجویان به فعالیتهای داوطلبانه باشند.
تاثیر فعالیت اجتماعی بر دانشجویان
مشارکت در اجتماع و انجام فعالیتهای اجتماعی بر خودپنداره (ادراک فرد از توانمندیهایش) تاثیر مستقیم دارد. همچنین افرادی که برای حل مسائل افرادی به غیر خودشان فعالیت میکنند، معنا و غنای بیشتری در درون خود احساس میکنند و مسائل شخصی کمتر اذیتشان میکند. افراد مشارکتکننده در گروه نسبت به سایر افراد تنش روانشناختی کمتری تجربه میکنند و سلامت روانشناختی بیشتری را ابراز میکنند.
خاطرات یک دانشجوی داوطلب
پر از انرژی به نظر میرسید. انگار نه انگار ساعتها روی پا ایستاده بود و با وجود اینکه از نظر اجتماعی- اقتصادی عضو خانواده توانمندی بود، از رهگذران خواهش کرده بود از بیماران تحت حمایت موسسهای که او داوطلبش بود، حمایت کنند. وقتی فرصتی پیدا کرد که با هم بیشتر حرف بزنیم به من گفت که عضویت در این موسسه مردمنهاد کمک کرده بر خجالتی بودن خود فايق آید و علاوه بر اینکه جراتمندتر رفتار میکند، فرصتی هم پیدا کرده تا با افراد متخصصی که در رشته او سالها تجربه دارند ارتباطات خوبی پیدا کند و برای مشارکت در پروژههای آنها مجبور شده کارگاههای توانمندساز عالیای را بگذراند و بر مطالب متفاوتی اشراف پیدا کند. احساس میکرد دیدش گسترش یافته و از جنبه جدیدی که قبلا به آنها آگاهی نداشت هم میتواند به مسائل نگاه کند. البته به نظر او اینکه در موسسهای داوطلب شود که به داوطلبان خود اهمیت دهد، فرصتهای مناسبی برای قدردانی از داوطلبان مهیا كند و اجازه دهد داوطلبان یاد بگیرند و مشارکت کنند، بسیار مهم است. او تجربههای ناخوشایندی هم از موسسات بیبرنامه یا موسساتی که احساس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن را هم به او داده بودند، نیز داشت. ولی معتقد بود همه اینها تجربههای ارزشمندی از تعاملات اجتماعی و فعالیت حرفهای برایش بودهاند.