قاسم جعفری دبیر دوم کمیسیون آموزش و تحقیقات
توسعهیافتگی یک مفهوم نسبی است که با شرایط و امکانات هر کشور و جامعهای تعریف خاص خودش را پیدا میکند. اگر قرار باشد کشورمان را با اهداف و آرمانهایی که داشتیم مقایسه کنیم و به این نتیجه برسیم که جامعه توسعهیافتهای هستیم یا نه، باید بگوییم، ما راههای نرفته زیادی داریم و باید در این زمینه تلاشهای زیادی انجام دهیم تا به مقصد اصلی خود برسیم. اما اساسیترین موضوعی که باید به آن پرداخته شود مباحثی است که به فرهنگ مردم جامعه ما برمیگردد. ما در این مورد با مشکل اساسی روبهرو هستیم و معتقدم حتی بالای 70 درصد از مشکلات اقتصادی مردم هم به ضعف فرهنگی آنها برمیگردد. در فرهنگ ما همه چیز با واقعیت تفاوت دارد. ما مصرف بهینه و فرهنگ پسانداز را نمیدانیم. فرهنگ مصرف، فرهنگ کار تیمی و جمعی و توجه و احترام متقابل که میتواند جزو مهمترین مسائل جامعه ما باشد دچار مشکل است. یکی از مهمترین مسائلی که ما با آن روبهرو هستیم و در تمام سطوح از مدیر مدرسه گرفته تا نماینده مجلس و دیگر سطوح شهرستانی و استانی و کشوری وجود دارد این است که کار گذشتگان نادیده گرفته میشود. بعد از گذشت 35 سال از انقلاب، حتما شما هم در سطح شهر با بنرهایی مواجه بودید که روی آن نوشته شده اولین همایش در مورد یک موضوع خاص قرار است بهزودی برگزار شود. این «اولینها» که روی آن تأکید زیادی میشود درواقع نادیده گرفتن کار کسانی است که پیشتر روی یک موضوع خاص کار کردند اما امروزه تمام زحمات آنها نادیده گرفته میشود. در صورتیکه در گذشته همه چیز بد نبوده است. اینکه همه چیز در گذشته تیره و تار نشان داده شود میتواند تاثیرات مخربی روی پیشرفت جامعه ما داشته باشد. هرکس تنها کار خودش را قبول دارد و از نظرش فعالیت دیگران بیهوده بوده است. متاسفانه ما همیشه نشان دادیم که در بحثهای نظری خوب فعالیت میکنیم اما در عملیاتی کردن کارها دچار مشکل هستیم. در صورتیکه در بحثهای کاربردی ما نیاز به جدیت بیشتری داریم و باید بتوانیم چطور براساس مدل کشورمان فعالیتهایمان را بومی سازی کنیم. بهطور مثال هفته گذشته برای بازدید از نمایشگاه صنایعدستی به استان خراسان شمالی سفر کرده بودم. این نمایشگاه بازدیدکنندگان زیادی داشت اما اکثرا کالایی را خریداری نمیکردند. وقتی از یکی از غرفهدارها علت را جویا شدم حرف جالبی زد که برایم قابل تأمل بود.
او معتقد بود لباسهایی که بهعنوان صنایعدستی در این نمایشگاه ارایه کرده است اگرچه از نظر زیباییشناسی کاملا قابل قبول هستند اما برای مردم این استان مناسب نیستند و با سلیقه آنها جور در نمیآید. همین جمله کوتاه از نظر من حرفهای زیادی همراه خود دارد. چنین مسالهای را میتوان به کل جامعه تعمیم داد و به این نتیجه رسید که ما باید خیلی مسائل را در جامعه خود بومیسازی کنیم. ما باید در تمام مسائل بحثهای جامعهشناختی را در نظر بگیریم و بدانیم زیر بنای اکثر مسائل به موضوعات جامعهشناختی برمیگردد. تمام کشورهایی که امروزه بهعنوان کشورهای توسعهیافته شناخته میشوند در کنار تمام مباحث خود علوم انسانی را هم توسعه دادهاند. حکمت و فلسفه در ایران جدی گرفته نمیشود در صورتیکه در تمام کشورهای توسعهیافته این دو بحث هستند که به زندگی هدف میدهند. ما علوم انسانی را در حاشیه نگه داشتیم در صورتیکه در دنیا پیشرفت تکنولوژی حاکم بر فلسفه آنها بوده است. بههرحال دانستن این موضوعات و کار کردن روی آنها قطعا میتواند ما را به داشتن جامعه بهتر کمک کند. ملت ما ضریب هوشی بالایی دارند و اراده انجام هر کاری را دارند. اگر بتوانیم روحیه کار جمعی را تقویت کنیم قطعا میتوانیم به نتایج بهتری دست پیدا کنیم. اینکه امروزه مطرح میشود ما در فوتبال پیشرفت نمیکنیم چون کار تیمی بلد نیستیم و در کشتی همیشه قهرمان هستیم چون کارهای انفرادی را خوب بلدیم مسأله درستی نیست من این حرف را قبول ندارم چرا که سالهای جنگ و همچنین انقلاب اسلامی نشان داد که اتفاقا ما خوب میتوانیم با یکدیگر متحد شویم و کارها را در کشورمان پیش ببریم. باز هم این موضوع به فرهنگ جامعه ما برمیگردد که این حس همگرایی و مشارکت در بین مردم ایجاد شود تا با ایجاد یک راه میانبر به مسیر درست و اصلی برسیم.