محمدرضا عظیمی وکیل پایه یک دادگستری و مدرس دانشگاه
باتوجه به آنچه تا بدینجا گفته شد، متاسفانه درحالحاضر با توجه به ماده 66 که ترتیبات شکلی آیین دادرسی را مشخص کرده است و برای قضات، آمرگی دارد، چنانچه دعوایی از سوی سمنی مطرح شود، قاضی باید ابتدا سراغ لیست وزارت کشور و تأییدیه قوهقضائیه برود و اگر سمنی در این لیست مورد تأیید نباشد، برخلاف قانون اساسی حق دادخواهی شخص(حقوقی) از بین رفته است! بنابراین سمنهای مستقل باید همواره نگران عملکرد خود باشند تا مبادا در لیستسیاه حاکمیت قرار بگیرند و بخش مهمی از حقوق خود را از دست بدهند! و این مگر معنا و نتیجهای جز دولتیشدن نهادهای غیردولتی دارد؟ متاسفانه در تبصره اصلاحی ماده 48 قانون آییندادرسی کیفری نیز بهرغم اطلاق اصل 35 قانوناساسی، همین نگاه ناموجه درخصوص حق برخورداری از وکیل در مرحله تحقیقات برخی جرائم خاص مثل جرائم سیاسی و امنیتی وجود دارد که باید از وکلای مورد تأیید رئیس قوهقضائیه استفاده شود.
اما بحث را باید از منظری فراتر نگریست. در تمام نظامات مبتنیبر حقوقِ نوشته، قانون اساسی، شالوده و استخوانبندی نظام و در رأس سلسلهمراتب قوانین است و هرگز هیچ مقررهای اعم از قوانین عادی یا بخشنامه و آییننامههای اجرایی تاب برتری بر آن یا یارای مخالفت با آن را ندارد و هر وضع حقوقی مخالف آن محکوم به بطلان و توقف اجراست. در اصول اسلامی هم میخوانیم که «کُل امرٍ یرجع إلی الاصل» یا اینکه «امرِ اَهم بر امرِ مهم مقدم و اولی است» (الاَهم فالاَهم). به همین دلیل است که براساس اصل نودویکم قانون اساسی به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان تشکیل شده است. ولی شورای نگهبان برخلاف اصل 26 قانون اساسی، قانون احزاب مصوب سال 60 را که تشکیل احزاب را منوط به درخواست از کمیسیون ماده 10وزارت کشور و تصویب آن کرده است، موردتأیید قرار میدهد. یعنی قانون احزاب، اگرچه ظاهرا طبق تشریفات قانونی معتبر است اما براساس تحلیل حقوقاساسی برخلاف اطلاق اصل 26 قانون اساسی است که بهطورکلی تشکیلیافتن احزاب و جمعیتها را بدون قید و شرط آزاد دانستهاست. طبق این اصل، قانونگذار عادی مجوز ندارد که موجودیت و رسمیت نهادهای مردمی و غیردولتی را به تصویب دولت موکول کند، چون دیگر از فلسفه وجودی نهاد مردمی خارجمیشود. ثبوت نهادهای مردمی را نمیتوان به اثبات دولت گرهزد! موجودیت و رسمیت یا تشخص تشکلهای مردمی طبق اصل 26 قانون اساسی هیچ ربط یا وابستگیای به دولت ندارد و عملا هم نباید داشته باشد. لذا با این تحلیل، هم قانون احزاب و هم آییننامه اجرایی سازمانهای مردمنهاد و هم ماده 66 قانون آیین دادرسی کیفری جدید برخلاف قانون اساسی است. البته چون مدت زیادی از لازمالاجراشدن قانون آییندادرسی کیفری نگذشته است، فعلا باید منتظر ماند و دید به چه شکل اجرا میشود، اما ماده 66 تیغ بُرندهای را در اختیار دولت و قوهقضائیه نهاده است که بهصورت بالقوه ممکن است به محو و حذف حقدادخواهی سمنهای مستقل بینجامد و پیامدهای ناامیدکنندهای برای جامعه مدنی به دنبال داشته باشد. به نظر میرسد، تدوینکنندگان ماده66 گوشه چشمی به تجربیات ناشی از پروندههای پرحاشیهای مثل برج جهاننما و مترو چهارباغ و سد سیوند داشتهاند و تا حدی جلوگیری از تکرار تجربههایی از این دست را که عامل اصلی و موتور محرکه آنها، آگاهیبخشیها و حرکتآفرینیهای سمنها بوده است، دنبال میکردهاند که البته علت و زمینه آن هم دور از ذهن نیست. تاریخ نشان داد که پروندههای حول محور میراثفرهنگی و محیطزیست چه قابلیت بزرگ و وحدتبخشی برای ایجاد همبستگی مردمی و تشکیل جبهه اعتراضی درمقابل کجرویها داشته و دارند. نکته اصلی تشکیل این محورها نیز این است که به نسبت برخی مسائل دیگر، هزینه سیاسی محسوسی برای مشارکتکنندگان دربر ندارد، اگرچه همیشه در پسپشت تمام دستاندازیها به میراثفرهنگی و محیطزیست، سیاست در مفهوم منفی کلمه، حضور سنگین و تعیینکنندهای داشته و دارد اما در تاریخدادگستری سابقه نداشتهاست که جمعیتهای 2035 نفری و 4350 نفری مردم به شکایت از اقدامات برخی مسئولان عالی مملکتی برخیزند و با هجمه سنگین خود، راه را بر ادامه تخلفات ببندند یا دستکم، از آسانی تخلفکردن کم کنند. اگر تاکنون بانگی از هیچ بنگاهی برنیامده است، بیشتر از آنروست که این قانون نوپاست و هنوز آثار عملی آن دیده و احساس نشده است. آنزمان که نام برخی سمنها در فهرست طلایی وزارت کشور و قوه قضائیه قرار نگرفت و حقدادخواهی بهمحاق رفت، آنگاه آواز اعتراضها شنیده خواهد شد. اکنون اما نباید منتظر روز مبادا ماند و باید حساسیت و آگاهی عمومی سمنها را نسبت به مخاطرات این ماده قانونی جلب کرد و با روشنگری، تغییر اصولی یا حذف آن را به مطالبهای اجتماعی تبدیل کرد تا مجلس به اصلاح مصوبه خود مجاب شود. نمایندگان سمنها باید به اتاق فکر مجلس راه پیدا کنند و امید داشته باشند که با تشکیل مجلس جدید و تغییر ترکیب آن، روزنه چارهسازی برای این مشکل گشوده شود. ز چشمت جان نشاید بُرد کز هر سو که میبینم/ کمین از گوشهای کردهست و تیر اندر کمان دارد!