با داعش چه باید کرد؟(1)
 

 

آرمین   منتظری

درباره داعش زیاد گفته شده است. خصوصا طی روزهای گذشته و در پی حملات تروریستی به پاریس، انبوهی از تحلیل‌ها و اخبار درباره داعش منتشر شده است. شبکه‌های خبری مدام از حملات این گروه می‌گویند و به تاکتیک‌های پیچیده‌اش در انجام عملیات ترور اشاره می‌کنند. تحلیلگران سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی مدام بر صفحه تلویزیون ظاهر می‌شوند از داعش سخن می‌گویند؛ روزنامه‌ها و مجلات نیز پر است از کلید‌واژه داعش. همه اینها خوب است اما این مسأله یک آسیب نیز دارد. آسیبی که اتفاقا به وقوع پیوسته است. وقتی که درباره پدیده‌اش زیاد نوشته و گفته شود، گاهی همین نوشتن زیاد و گفتن زیاد باعث انحراف ذهن و فکر از اساس چیستی آن پدیده خواهد شد. به نظر می‌رسد که درباره داعش این اتفاق رخ داده است. حداقل این است که تنها بخشی از چیستی آن پدیده مورد توجه قرار می‌گیرد و ممکن است بخشی‌هایی دیگر از نظرها پنهان بماند و چه بسا همان بخشی که از نظر پنهان مانده مهم‌ترین بخش آن پدیده باشد. چه بسا همان بخش‌هایی که از نظر پنهان مانده موجب بروز حملاتی نظیر حملات پاریس شده باشند.  در این میان بزرگترین نکته‌‌ای که مورد غفلت قرار گرفته است، چگونگی مبارزه با داعش است. تقریبا هیچ‌کسی درباره اصل لزوم مبارزه با داعش شک و تردیدی ندارد. اما آنچه که اهمیت دارد و هنوز مبهم است چگونگی این مبارزه است. بیايید یک‌بار هم که شده با خودمان صادق باشیم. داعش را نمی‌توان به آسانی شکست داد. آن‌قدر آسان نیست که جان کری وزیر امورخارجه آمریکا بگوید می‌توانیم ظرف چند هفته توانایی داعش را کنترل کنیم. اساسا اگر چنین توانایی‌هایی وجود داشت جهان می‌توانست در مبارزه با دیگر گروه‌های تروریسی نیز موفق ظاهر شود. اما می‌بینیم که طی سال‌های گذشته هر از چند گاهی گروهی تروریستی در گوشه‌ای از جهان سربرآورده و تاخت و تاز می‌کند.
در برخی محافل سخن از این می‌رود که بهترین راه مبارزه با داعش استفاده از نیروی زمینی است. معنای این سخن این است که باید نیرویی زمینی به سوریه اعزام شود تا با داعش مبارزه کند. حامیان این ایده معتقدند که نیروی هوایی محدودیت‌هایی دارد که پس از مدتی نمی‌تواند آنطور که باید اثرگذار باشد. این مسأله البته از نقطه‌نظر استرتژیست‌های نظامی امری منطقی و معقول است. اما قرار نیست که هر امری معقولی در مقام اجرا نیز سهل و آسان باشد.
سوال نخست این است که چه کسی و کدامین کشور می‌خواهد نیروی پیاده نظام برای انجام عملیات علیه داعش را فراهم کند. بگذارید از آمریکا آغاز کنیم. آمریکا براساس دکترین نظامی جدید خود دیگر به دنبال استراتژی دخالت نظامی مستقیم در منطقه نیست. به همین جهت است که طی سال‌های گذشته آمریکا به تجهیز و آموزش نیروهای مخالف بشار اسد بسنده کرده است. ترکیه نیز نشان داده است که تمایل زیادی برای دخالت نظامی مستقیم در سوریه و اعزام پیاده نظام ندارد. البته ممکن است در نخستين نظر ترکیه کشوری مناسب برای  امروز به نظر برسد؛ چرا که ترکیه هفدهمین اقتصاد بزرگ جهان است، بزرگترین ارتش منطقه را در اختیار دارد، عضوی از ناتو است، مرزهایی طولانی با سوریه و منافع بسیار نیز در سوریه دارد. اما جالب اینجاست که ترکیه نیز در اين خصوص از خود تمایلی نشان نمی‌دهد. این کشور اولویت‌های خود را برای ورود به سوریه دارد. ترکیه به خوبی می‌داند که اگر مشکل داعش در سوریه حل شود، شرایط تقریبا به حالت عادی خود بازخواهد گشت. همه به خانه‌هایشان بازخواهند گشت اما این ترکیه است که با مشکلاتی چند مجبور است در همسایگی سوریه روزگار بگذراند. یکی از این مشکلات کردهای ترکیه هستند. درواقع می‌توان گفت که ترکیه بیشتر از آن‌که نگران داعش باشد، نگران کردهاست. ترک‌ها مسلما به دنبال سرنگونی دولت اسد هستند اما نمی‌توانند از مسأله کردها در نخستین گام و داعش در گام دوم غافل شوند.
از سوی دیگر عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی نیز تمایلی برای ورود زمینی مستقیم به سوریه ندارند. این کشورهای متمول تا زمانی پول دارند و می‌توانند گروه‌های تندرو را حمایت کنند، دلیلی برای ورود مستقیم نظامی به سوریه نمی‌بینند. درواقع این کشورها بدشان هم نمی‌آید که داعش همچنان نفس بکشد و تهدیدی برای ایران شیعی و دولت علوی بشار اسد باشد. از سوی دیگر یمن در مقایسه با سوریه از اهمیت بیشتری برای این کشورها برخوردار است. چراکه یمن است که در حیات خلوت این کشورها قرار دارد. اهداف روسیه نیز در حمله به مواضع داعش در سوریه، تأمین منافع خاص خود در شرق اروپا و گرفتن مشوق‌هایی از غرب بر سر تحریم‌هاست. درواقع روسیه، اوکراین را در آيینه سوریه می‌بیند.
در این میان به خوبی مشهود است که تنها کشوری كه حقیقتاً از دولت اسد حمایت می‌کند، ایران است. ایران سقوط بشار اسد و ناامن شدن سوریه و قدرت گرفتن داعش در سوریه را تهدیدی مستقیم برای خود می‌بیند. چراکه اگر در سوریه بشار اسد به‌عنوان متحد منطقه‌ای ایران سقوط کند و داعش قدرت یابد، آن وقت ناامنی روزافزون سوریه در عراق نفوذ بیشتری خواهد کرد و عراق نیز که مرزی 1500 کیلومتری با ایران دارد به‌شدت ناامن خواهد شد. اما ایران نیز ملاحظات خود را برای رویارویی مستقیم با داعش دارد. از این جهت است که مقامات ایران مدام تصریح می‌کنند که در مبارزه با داعش تنها دخالت مستشاری دارند.
در چنین شرایطی است که در واقع عملا هیچ‌ کسی رودرو با داعش مبارزه نمی‌کند و این گروه تروریستی همچنان به نفس کشیدن خود ادامه می‌دهد. چراکه وقتی شما بازیگران متعددی دارید که بر روی یک مسأله متمرکز هستند و هر کدام تلاش می‌کنند تا منافع ژئوپولیتیکی خود را در یک جغرافیای کوچک به مانند سوریه شکل دهند، بنابراین وحدت نظری شکل نخواهد گرفت. وحدت نظر تنها زمانی شکل خواهد گرفت که کشورها منافع خود را از دریچه لزوم برقراری ثبات منطقه‌ای ببینند.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/49718/با-داعش-چه-باید-کرد؟(1)