گفت‌وگو با رضی میری، طراح فرش و نازنین میری، هنرمند نقاش
 
هنری که زیر پای شماست
 

 

این‌روزها گالری‌های خانه‌هنرمندان ایران میزبان نمایشگاه دستبافته‌های ایرانی است. در این نمایشگاه فرش‌های قدیمی، طرح فرش، نقاشی، عکس و فیلم‌های مستند با موضوع فرش به نمایش درآمده است. رضی میری از طراحان باسابقه فرش در این نمایشگاه برخی از دستبافته‌های خود را به نمایش گذاشته است.   این هنرمند بین‌المللی ایران که آثارش در آمریکا، فرانسه، آلمان، اتریش، ژاپن و... به نمایش درآمده، در این نمایشگاه هنر خود را در طراحی فرش در معرض دید علاقه‌مندان قرار داده است. همچنین نازنین میری، نقاش باسابقه که نمایشگاه‌های متعددی در داخل و خارج از کشور داشته نیز برخی از نقاشی‌های خود را که با موضوع زنان قالیباف است، به نمایش گذاشته است. در ادامه گفت‌وگویی با رضی میری و نازنین میری داشته‌ایم که می‌خوانید.  
گره یعنی زندگی
نازنین میری از زمان کودکی آموزش نقاشی را نزد علی‌اصغر پتگر و نامی پتگر آغاز کرد. به دلیل سکونت در خارج از کشور بیشتر نمایشگاه‌های او در آمریکا و آلمان برگزار شد و پس از بازگشت به ایران، اولین نمایشگاه خود را در گالری ماه‌مهر برپا کرده است.   نمایشگاه آثار فیگوراتیو او با عنوان «گره» که به موضوع زنان فرشباف پرداخته است، هم‌اکنون در خانه‌هنرمندان برپاست.   میری با اشاره به سابقه تاریخی خانواده خود در زمینه فرش گفت:   زمانی که خارج از ایران بودم، نقاشی‌هایم کاملا متفاوت بود و فرش اصلا در آنها حضور نداشت، اما از وقتی به ایران برگشتم و همکاری با دیگر اعضای خانواده را آغاز کردم، فرش، نقش مهمی در زندگی من پیدا کرد.  
او می‌گوید: وقتی میان ایل قشقایی رفتم، حس‌های درونی من متبلور شدند و حس کردم آن حافظه تاریخی که در ذهن من بود، تکان خورد. بافنده‌ها برایم بسیار جالب هستند و با خودم فکر کردم آن خلوتی که در زمان بافتن فرش با خود دارند باعث می‌شود وقتی آنها را می‌بینم احساس آرامش کنم. بعد سوالاتی برای من مطرح شد و تلاش کردم خودم را بیشتر بشناسم.   بنابراین شروع کردم به خواندن و هرچه بیشتر خواندم و به مناطق مختلف رفتم، تحت‌تأثیر قرار گرفتم و متوجه شدم این بافنده با یک گره همه کاری می‌کند. فکر کردم اصلا گره چیست و متوجه شدم همه زندگی گره است. مادری که بچه‌اش را بغل کرده و یک پیوند عاطفی دارد یا بافنده‌ای که این گره‌ها را می‌زند و ذهنیت خود را به عینیت درمی‌آورد، درواقع این گره‌ها همه آرزوها و خیالات اوست.   
میری درمورد رنگ‌های متنوع موجود در تابلوهایش گفت: این رنگ‌ها را از بافنده‌ها می‌گیرم، از لباس‌ها، حالت‎ها و حتی اسم‌هایشان. به‌خصوص در قشقایی‌ها که ارتباط مستقیم با طبیعت دارند و همان چیزی که در ذهن‌شان هست را در فرش‌ها نشان می‌دهند. دیدن این فرش‌ها باعث آرامش می‌شود. فرش خود زندگی است و تمام پیوندهایی که در آن وجود دارد مثل زندگی است. متاسفانه در ایران مردم شهامت ندارند که به اصل خود برگردند و به رنگ‌های تیره تمایل پیدا کردند. اما قشقایی‌ها چون با طبیعت زندگی می‌کنند، آزاد هستند و مانند سرمنشأ خود که طبیعت است، زندگی می‌کنند.  
او ادامه داد: بعد از آشنایی با کار قشقایی وقتی آثار هنری مختلف را می‌دیدم یا موسیقی گوش می‌دادم، احساس می‌کردم نکات مشترکی در همه آنها هست. وقتی سمفونی 9 بتهوون را گوش می‌کردم، متوجه شدم او هم درمورد همان انسانیت و پیوند بین انسان‌ها حرف می‌زند. ما آدم‌ها الان در کثرت هستیم و باید به وحدت برسیم.   میری درمورد خطوط اکسپرسیو فیگورها و تفاوت ظاهری آن با نظم موجود در فرش گفت: اگر شناخت ما از فرش بالا رود، می‌بینیم که ما همه‌چیز را در فرش داریم. مثلا گبه یا بعضی فرش‌ها را وقتی می‌دیدم، فکر می‌کردم یک کار مدرن است ولی وقتی می‌پرسیدم می‌گفتند از قدیمی‌ترین فرش‌های ایران است که کاملا به یک تابلوی آبستره شبیه است. در فرش ایران همه اینها هست. فرش‌ها متفاوت هستند، بعضی از آنها طرح و نقشه ندارند و بافنده خودش با حس خود آنها را می‌بافد و طرح و رنگ‌ها کاملا آزاد هستند. ولی فرش‌هایی هم هستند که طرح کلاسیک و نقشه دارند و یک طراح آن را کارگردانی می‌کند.   
احیای نقش‌های فراموش شده
رضی میری سال‌هاست که با فرش ارتباط تنگاتنگ دارد و به دلیل تلاش برای احیای نقش‌های قدیمی فرش ایران در کشورهای اروپایی شناخته شده و به‌عنوان تولیدکننده بهترین محصولات نوآورانه سنتی در نمایشگاه دموتکس روسیه انتخاب شده است. این روزها خانه‌هنرمندان ایران میزبان تعداد زیادی از فرش‌هایی است که او با توجه به نقش‌های کهن طراحی کرده و تاریخچه‌ای از فرش ایران را مقابل دیدگان تماشاگران داده است. رضی میری در این‌باره گفت: در بخشی از این نمایشگاه فرش‌های قدیمی به نمایش درآمده که بیشتر آنها متعلق به کلکسیون شخصی من است. البته چون قصد داشتم به صورت موضوعی با کارهای قدیمی برخورد کنم، چند فرش را که با موضوع موردنظر من مربوط بود و بهتر می‌توانست مفهوم این مجموعه را منتقل کند از دو مجموعه‌دار امانت گرفتم. این فرش‌ها متعلق به اواسط قرن 19 میلادی تا ربع اول قرن 20 میلادی است و فرش جدیدتری در میان آنها نیست.
میری با اشاره به این‌که همه فرش‌های جدید این نمایشگاه توسط او طراحی شده‌اند، گفت: یکی از نگاه‌های من به فرش، حفظ اصالت‌هاست. در عین حال که نوآوری، خلاقیت و یک فکر آزاد که کار خودم است، در کارها وجود دارد ولی اعتقاد دارم که یک پایه اصلی باید وجود داشته باشد تا بتوان آنچه را می‌خواهی انجام دهی، تعریف کرد. هیچ هنری از این موضوع مستثنا نیست و در تمام هنرها یک وابستگی به گذشته وجود دارد. من نمی‌خواهم نظرم را به کسی تحمیل کنم ولی طرز فکر من این‌طور است، یا شاید علاقه‌ دارم که به نوعی به ریشه‌ها متصل شوم. من برای طرح‌های خود یک نام می‌گذارم تا هم آنها را با این نام‌ها بشناسم و در حافظه‌ام بماند و هم این‌که احساس می‌کنم فرش مثل یک موجود زنده است و باید نام داشته باشد.  
او درمورد نحوه استفاده از نقش‌های قدیمی در کارهای خود گفت: کمتر در کارهای من پیش می‌آید که بخواهم عین یک فرش را کپی کنم و حتی اگر بخواهم عین یک فرش را ببافم و تغییری در آن ندهم بازهم عوامل متغیر فراوانی وجود دارد که باعث می‌شود کارها شبیه هم نشوند. اما گاهی نوعی طبع‌آزمایی وجود دارد و من می‌خواهم خود را به آزمون بگذارم. مثلا اثری را می‌بینم که سر تعظیم جلوی آن فرود می‌آورم و دلم می‌خواهد ببینم می‌توانم عین آن را دربیاورم.  
او ادامه داد: دیدن یک فرش قدیمی مثل شعری قدیمی است که می‌خوانم و از آن لذت می‌برم ولی بعد با رعایت اصول شعر خودم را می‌گویم. این کار اقتباس کردن است و با کپی یا تقلید تفاوت دارد. با این شیوه به کار قدیمی ارزش و احترام گذاشته و بعد در حول و حوش آن یک کار هنری دیگر انجام می‌شود. در کارهای من با وجود وابستگی به ریشه چیزهای دیگری هم وجود دارد که هیچ سابقه قبلی ندارد. آن‌قدر من در کارهای قدیم سیر کردم که اگر این طرح‌ها را به یک کارشناس هم نشان دهید فکر می‌کند از روی یک اثر قدیمی کار شده درحالی‌که اصلا این‌طور نیست.  
میری درباره نقش‌هایی که فراموش شده‌اند، گفت: در فرش قدیم نقش‌ها و المان‌هایی بود که در دهه‌های گذشته مورد استفاده قرار نگرفت. درواقع باید گفت شیوه‌های طراحی به دلیل نیاز به تولید انبوه و تجاری شدن فرش به فراموشی سپرده شده و همه فرش‌ها یکسان و بی‌تنوع شدند. یکی از خصوصیات فرش ایران که قابل ارزش و احترام است، طرح‌های گسترده آن است. اما چون تولیدکنندگان نگاه هنری ندارند به تدریج طرح‌های پیچیده کنار گذاشته شده و از خاطره‌ها محو می‌شوند. حتی در بعضی مناطق بافندگان فرش فراموش کرده‌اند قبلا در فرهنگ‌شان چه چیزهایی بوده. کاری که من می‌کنم این است که به حافظه جمعی گذشته برمی‌گردم و با توجه به امکان مراجعه به موزه‌ها و مجموعه‌های شخصی آنها را معیار قرار می‌دهم و اطلاعات به دست آمده را به بافندگانی که قبلا اینها را داشتند و حالا فراموش کردند، منتقل می‌کنم و این کاری است که به آن نوزایی می‌‎گویند. در مقطع تاریخی 1930 میلادی به این طرف، فرش هر روز تغییراتی داشته و از گذشته‌اش فاصله گرفته است. در تاریخ فرش ایران یک پارگی وجود دارد که باید آن را رفو کرد. من آمدم این پارگی را به هم اتصال دهم، هرچند ممکن است باز هم در قرن بعدی این اتفاق بیفتد اما شاید بتوانم آن را یک قرن عقب بیندازم.  

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/4912/هنری-که-زیر-پای-شماست