گروه حوادث| چشمانش را که باز کرد، خود را درمیان بوتههای تمشک دید. تنها چیزی که پیرمرد به خاطر داشت زمانی بود که پایش را روی یک تخته سنگ گذاشت و ناگهان سقوط کرد. درد تمام وجودش را فرا گرفته بود. باید خود را نجات میداد اما در آن ارتفاع چطور امکان داشت نجات یابد تا اینکه تلفن همراهش فرشته نجاتش شد و توانست یک بار دیگر طعم زندگی را بچشد.
یک تیم قدیمی
تیم کوهنوردیشان را چندین سال پیش تشکیل داده بودند. هروقت فرصتی پیدا میکردند پیر و جوان گروه، راهی کوه و دشت میشدند. اینبار برنامهشان بند هلوکله 2000 در تنکابن بود. همه قرارومدارهایشان را گذاشته بودند. قرار بود 12کوهنورد که در بینشان موسی امیریان 62ساله هم بود، سحرگاه جمعه از تنکابن راهی منطقه شوند. ساعت 4صبح روز جمعه 7شهریورماه موسی و دوستانش وارد منطقه 2000هلو کله شدند. کوهپیمایی اشان تا ظهر ادامه پیدا کرد تا اینکه موسی 62ساله بهخاطر کاری که داشت تصمیم گرفت از گروه جدا شود و دوباره به شهر بازگردد اما پیرمرد تنکابنی نمیدانست تصمیمی که گرفته او را به درد سر بزرگی میاندازد. وقتی او از گروه جدا شد و راه میانبر را برای رسیدن به پایین کوه انتخاب کرد ناگهان به منطقهای رسید که شیب تندی داشت و باعث سقوطش شد اما شانس با او یار بود و پیرمرد با تلاش امدادگران هلالاحمر و مردم روستای هلو کله از مرگ حتمی نجات یافت و به آغوش خانواده بازگشت.
اما اتفاق چطور رخ داد؟
صادق پسر کوهنورد حادثهدیده به «شهروند» گفت: متاسفانه پدرم به خاطر آن حادثه نمیتواند به درستی صحبت کند. پدرم آن روز عینکش را با خودش نبرده بود به همین خاطر وقتی از گروه جدا شد تا خودش را به شهر برساند تصمیم گرفت از یک راه میانبر برود اما متاسفانه این راه میانبر او را به منطقه زرد تبه مکانی که شیبهای تندی حدود 80درجه دارد، رساند. پدرم عینک همراهش نبود، وقتی قصد داشت از روی یک تخته سنگ بگذرد ناگهان پایش را در موقعیت نامناسبی میگذارد و به همین خاطر به سمت پایین پرت میشود. طبق گفتههای امدادگرانی که برای کمک آمده بودند ارتفاعی که پدرم سقوط کرده بود به 300متر میرسید.
صادق از جریان نجات پدرش نیز اینطور گفت: پدرم بعد از سقوط حدودا نیم ساعتی بیهوش میشود. پس از هوشیاری، در حالی که تمامی وسایل و امکاناتش بر اثر سقوط گم شده بود به شکل معجزهآسایی تلفن همراهش و به عبارتی تنها وسیله ارتباطی خود را در کیف کمریاش پیدا میکند. همان موقع با یکی از دوستانش که آن روز همراهشان به کوه نیامده بود تماس میگیرد و وی را در جریان ماجرایی که برایش رخ داده قرار میدهد.
آغاز عملیات امدادونجات
یدالله صالحی، رئیس جمعیت هلالاحمر تنکابن در اینباره به «شهروند» گفت: حدود ساعت 30: 15 بعدازظهر جمعه بود که با من تماس گرفتند و ما را در جریان حادثهای که برای پیرمرد تنکابی رخ داده بود قرار دادند پس از آگاهی و برنامهریزی برای کمک به این فرد، ابتدا با او تماس تلفنی برقرار کردم. پیرمرد میگفت همه بدنش درد میکند اما به او امید دادم و گفتم که بهزودی او را نجات خواهیم داد. وقتی تیم اول خود را به محل حادثه رساند با من تماس گرفتند و اعلام کردند منطقه بهحدی صعبالعبور است که نمیتوانند کاری انجام دهند. به همین خاطر بلافاصله یک تیم 5نفره دیگر به سرپرستی خودم راهی محل حادثه شد. نکته قابل توجه در این عملیات این بود که جوانان و اعضای شورای روستای هلوکله به کمک نیروهای جمعیت، آمدند و به همین خاطر طی عملیاتی 7ساعته با حضور نیروهای امدادی فعال جمعیت هلالاحمر تنکابن و همراهی خوب جوانان روستای هلوکله، مصدوم از مرگ حتمی نجات یافت و به بیمارستان شهید رجایی تنکابن منتقل شد. صادق پسر فرد آسیبدیده نیز گفت: نجات پدرم از آن وضع چیزی شبیه یک معجزه بود. پدرم در این حادثه فقط انگشت دستش دچار دررفتگی شد و همچنین کوفتگی شدیدی پیدا کرده است و حالا خوشحال هستیم که خدا او را دوباره به ما داده است. یدالله صالحی عضو ستاد مدیریت بحران تنکابن تأکید کرد: کوهپیمایی با کوهنوردی تفاوت دارد، کوهنوردان علاوه بر آموزش ویژه، دارای تجهیزات هستند ولی آنها نیز هیچگاه بدون هماهنگی و امکانسنجی از گروه جدا نمیشوند، بنابراین کوهپیمایان باید با راهنمای محلی به این مناطق رفته و هرگز از گروه خود جدا نشوند.
وی تصریح کرد: در مورد این حادثه در ابتدای امر شانس گم نشدن تلفن همراه مصدوم منجر به نجات وی شد، همچنین حضور به موقع نیروهای امدادی و نیز کمک و آشنایی جوانان محل در مسیرهای دسترسی به دره یخچالی و بازگشت سریع، منجر به نجات این مصدوم از مرگ حتمی شد. رئیس جمعیت هلالاحمر تنکابن از کمک جوانان راهبلد تنکابنی برای نجات این فرد مصدوم قدردانی کرد و گفت: در تمامیِ نقاطی از این دست، چه ساحلی و کوهستانی، جوانان محلات با شناختی که از نقاط حساس و حادثهخیز منطقه خود دارند میتوانند کمک شایانی برای موفقیت در عملیات امدادونجات باشند و این مهم نیز مستلزم رعایت اصل هماهنگی بین نیروهای امدادی و افراد بومی است.