مهراب شريفيسده مشاور رئيس سازمان امدادونجات و مدرس امدادونجات
مديران كارآمد پرورشيافته محيطهاي علمي و ميادين عملياند، تركيب متجانسي از دانش و تجربه در يك فرآيند زماني گوهر اصلي مديران را شكل ميدهد و از آنان مرد روزهاي كارزار ميسازد. مديران بحران به دلايل چندي بيش از ساير مديران به تجربه و اندوختن دانش ميداني نيازمند هستند، آهن وجود مديران بحران تنها در كوره حوادث و سوانح سخت روزگار تفتيده گشته، شكل يافته و در قلب مديري توانمند و كارآمد بروز مييابد. هيچ مدير دانشآموختهاي از دانشگاه مدير بحران خارج نميشود، و همچنين هيچ مدير اجرایی بدون دانش به مديري كارآمد در حوزه بحران تبديل نميشود، علاوه بر ويژگيهاي فردي و شخصيتي (ويژگيهایی چون صبوري، قدرت تحمل زياد در شرايط سخت، شجاعت، توان تصميمگيري در شرايط دشوار و... ) مديران بحران همواره بايستي در تكاپوي آموختن و تجربهاندوزي باشند. دانش مديريت بحران دانش جواني است و البته به سرعت درحال رشد و تكوين، سازمانهاي آموزشي رسمي چون دانشگاهها و مراكز آموزشعالي بيشتر فراهمآورنده و توليدكننده دانش مديريتاند، اما سازمانهايي كه در حوزه مديريت بحران نقشآفريني ميكنند باید همچون «سازماني يادگيرنده» همواره در تكاپوی دانشاندوزي و حتي توليد دانش باشند تا هرچه بيشتر بر دانش مديران خود بيفزايند. پس از پايان تحصيلات رسمي مديران سالهايسال در سازمانهاي خود قرار دارند و اين سازمانهاي آنان هستند كه بايستي دانش آنان را روزآمد سازند.
پيش از پاسخ به اينكه سازمانهاي آموزشي در تربيت مديران كارآمد بهخصوص در بحث آموزش مديريت بحران چه نقشي دارند، باید به یک سوال اساسي پاسخ داد كه مديران چگونه ميآموزند؟
مديراني كه در سازمانهاي عملياتي به كار مشغولاند و بهويژه مديران بحران بيش از همه هنگام عمليات ميآموزند، همچنين مديران ميداني بحران بيشتر مشتاق مهارتآموزياند، مهارتهایي چون برنامهريزي، هدايت، هماهنگي و تصميمگيري.
مديران بحران بيشتر دوست دارند آموزشهايي را دريافت كنند كه آنان را در حل مشكلاتي كه با آن دست در گريباناند، كمك كند. از اين روي بيشتر در پي آموزشهاي عملي و كاربردياند تا دانشهاي كاملا نظري. مديران بحران همواره در شرايط دشواري قرار ميگيرند كه ناگزير از اتخاذ تصميمات مهم و كارسازند از اينروي هرآنچه بر مهارت تصميمگيري در اين برهه به آنان ياري رساند، مشتاقانه در طلب آن برميآيند. مديران بحران بيشتر از كساني ميآموزند كه شرايط دشوار مديريت بحران را درك كرده و تجارب عملي و آموختههاي خود را به آنان منتقل ميكنند.
مديران بحران در ميدان بيشتر ميآموزند، از اينروي هرچه بيشتر ميادين را تجربه كنند، آبديدهتر و كارآمدتر ميشوند. مديران بحران همچون ديگر مديران نيازمند آموختن مهارتهاي فني، ادراكي و انسانياند. در ميدان بيشتر مهارتهاي فني به كارشان ميآيد و در عرصه هدايت و فرماندهي بيشتر نيازمند مهارتهاي ادراكي و انسانياند. اكنون به پرسش اصلي برگرديم كه نقش سازمانهاي آموزشي در اين ميان چيست؟ نهادهاي آموزشي رسمي همچون مراكز آموزش عالي بيشتر توليدكننده دانش هستند و دانشگاه كارخانه توليد دانش و پرورش انسانهاي شايسته است.
توليد، اشاعه و توسعه دانش مديريت بحران كاركرد ويژه دانشگاهها در اين بخش است. اما سازمانها نيز براي تربيت افرادي كه مطلوب آنان است و روزآمد كردن دانش و مهارتهاي مديران خود آموزشهاي گوناگوني را طراحي و اجرایی ميكنند. سازمانهاي متولي در بخش مديريت بحران از اين روي كه وظيفه خطير محافظت از جان، سلامت و داراييهاي مردم را هنگام حوادث و سوانح برعهده دارند، بيش از ساير سازمانها نيازمند كسب تجربه و آموختن دانشهاي روزآمدند. بهترين نقشي كه اين سازمانها ميتوانند ايفاگر آن باشند، تبديل دانش نظري مديريت بحران به دانش كاربردي و عملياتي است، يعني سادهسازي مفاهيم، فرآيندها و روشها و اشاعه آن در لايههاي گوناگون سازمان است. قالبهاي رسمي شايد چندان كارساز نباشند، پرداختن به روشهاي روزآمد و جذابي چون كارگاههاي آموزشي، پانلهاي تخصصي، بازديدهاي ميداني از حوادث ملي و بينالمللي، مستندسازي تجارب مديران عملياتي ميتواند در آموزش مديران بحران موثر و كارساز باشد.