ميگويند: «نميشناسي؟ همان است كه از پدرش شكايت كرد و او را به زندان انداخت. همان است كه جلو نصب آسانسور در مجتمع را گرفت، همان است كه با طرح فلان مخالفت كرد و كاسه كوزه بهمان را بههم ريخت...» شناخت ديگران از ما و شهرتي كه بههم ميزنيم، كارهايي كه از ما سر ميزند و آثاري كه برجاي ميگذاريم كار خودمان است. ميشود شهرت ما به زدن حرفي نو باشد، به ارایه طرحي براي آينده، به ساختن يك نظام انديشگي، به اصلاح و تعالي آنچه بوده و ناكارآمد شده و به حركت كردن. اين شهرت همچنين ميتواند به مخالفتهايي باشد كه با ديگران ميكنيم. به مواقعي باشد كه ديگراني را كه حرف نوتري زدهاند و مقبولند، گير مياندازيم و به نفس نفس مياندازيم. به قدرتي باشد كه از خود نشان ميدهيم تا ديگران پيش نروند. مجموعه كارهاي يك دوره از حيات خودمان يا گروهمان را كه منصفانه ارزيابي كنيم، خواهيم دانست كه شهرت ما بيشتر به كدام نوع از كارها و آثار بوده است. رفتهايم وسط ميدان كه كاري بكنيم يا ميان راه را گرفتهايم تا جلو آنكه را فكر ميكردهايم رقيبمان است سد كنيم. اين دو گروه يك فرق كوچك با هم دارند. گروه اول ميتوانند با هم زندگي كنند و خوش باشند و چيزي كه ميخواهند بسازند اما گروه دوم براي اينكه زندگي كنند و خوش باشند حتما به گروه اول نياز دارند.