فرزندان شیطان (34)
 
مهار دوجانبه
 

 

محمدمهدی   پورمحمدی

آقای الف می‌گوید درسته که ریخت و قیافه ما نافُرم و ناجوره و تو ذوق شماها می‌زنه، برای یک عده‌ای ما خیلی تو دل برو و خوشگلیم. ما از عابر بانک معتبرتریم. اتفاق افتاده که عابر بانک دیر وقتِ شب، یا روز تعطیلی پول نداشته باشه، اما برای ما شب و روز، دیر و زود، تعطیلی و غیرتعطیلی، زمستون و تابستون، گرما و سرما معنی نداره، پول
جور‌کردن ما تعطیلی بردار نیست. سنگ هم از آسمون بیاد ما باید پول مواد را تأمین کنیم. اگه بتونیم با کار شرافت‌مندانه، اگر با کار نشد، از هر راه ممکن دیگری باید به پول برسیم. اگر زرنگ و باهوش باشیم، کف‌زنی، نقشه‌کش و برنامه‌ریز باشیم، کلاهبرداری، زورمون برسه، زورگیری، فنی باشیم ماشین‌دزدی، کامپیوتری و نرم‌افزاری باشیم جعل، عرضه داشته باشیم دزدی و...، مثل منِ مافنگی، آخر خطی و کارتن‌خواب که بشیم، گدایی و آشغال جمع‌کنی می‌کنیم که وقتی خدمت ساقی می‌رسیم دست خالی نباشیم. من نمی‌دونم کلاً چند نفریم، اما می‌دونم هر چند تا که باشیم به هر کاری دست می‌زنیم که پول مواد را جور کنیم. تو دنیا هیچ‌کس به اندازه مواد فروش‌ها این تعداد لشکر گوش به فرمانِ دست به سینه نداره. بقیه برن بوق بزنن.
یکی از تعاریف اقتصاد خرد، تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود است. این همان کاری است که مردم بدون آن‌که لازم باشد تعریف علم اقتصاد را بدانند، انجام می‌دهند. مردم نیازهای خود را با توجه به درجه اهمیت، طبقه‌بندی و درآمدهای محدود خود را به ضروری‌ترین نیازها به ترتیب اولویت اختصاص می‌دهند و در این مسیر مجبور می‌شوند برخی نیازها را به‌طورکلی فراموش و بعضی را به عهده تعویق بیندازند. اگر پول کافی نداشتید، پرده‌های اتاق‌ها را عوض نمی‌کنید، فرش نو نمی‌خرید، یخچالتان را عوض نمی‌کنید، ماشین نمی‌خرید و با اتوبوس این طرف و آن طرف می‌روید. حتی ممکن است هفته‌ها و شاید ماه‌ها خانواده را به رستوران نبرید. گاهی ممکن است از برآوردن نیازهای اولویت‌دار هم صرف‌نظر کرده و پولش را برای آینده پس‌انداز کنید. در دوران رکود و کسادی که درآمدهای مردم کاهش می‌یابد، الگوی مصرف تغییر می‌کند. در شرایط رکود، فروش اجناس لوکس، وسایل خانگی و کالاهای پردوام کاهش و خریدهای مردم روی ضروری‌ترین نیازها، خوراک و پوشاک و تفریحات ارزان قیمت متمرکز می‌شود و مردم به راحتی به دیگر نیازهای خود جواب منفی می‌دهند.
شرایط اقتصادی، تورم، رکود، رکود تورمی، تحریم، جنگ، محاصره اقتصادی، بالا و پایین رفتن نرخ بیکاری، کمبود ارز و منابع خارجی، افزایش و کاهش قیمت نفت و... هیچ‌کدام روی کار و کاسبی قاچاقچیان مواد مخدر تأثیر منفی ندارد. آقای الف می‌گوید: «مواد خریدن مثل عوض کردن پرده سالن پذیرایی خونه نیست که امسال پول نداشته باشی ‌سال دیگه عوض کنی، مثل رستوران رفتن نیست که بگویی بچه‌ها امشب پول کافی ندارم فردا شب میریم، حتی مثل غذا هم نیست که بگویی ناهار نمی‌خورم عوضش شام می‌خورم. همون لحظه که خماری برو و برگرد نداره، آناً باید بزنی به بدن!» آقای الف راست می‌گوید، خرید و فروش مواد مخدر در سطح خرد و کلان، نقدی است و مشتریان نهایی یعنی معتادها، آدم‌های مجبوری هستند که «نه» در کارشان نیست. قاچاقچیان روی این نیاز سرمایه‌گذاری می‌کنند، از افزایش این نیاز سود بیشتر می‌برند و از هر راهی برای گسترش اعتیاد استفاده می‌کنند. شرایط خاص فردی و اجتماعی برای گسترش‌دهندگان اعتیاد نقش تسهیل‌کننده و یا سد‌کننده ایفا می‌کنند. این شرایط خاص، یکی دو تا نیست که در این یادداشت‌ها که همیشه در ایجاز آن‌ها کوشیده‌ام قابل احصا باشد. می‌توان ساده‌اندیش بود و تنبلی کرد و اصلا عوامل داخلی گسترش اعتیاد و شرایط فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را به طاق نسیان سپرد و خیلی راحت مانند آن نماینده محترم مجلس فتوا داد که: «دشمنان برای معتاد کردن هر فرد به مواد مخدر 300‌میلیون و برای هر طلاق 150‌میلیون تومان هزینه می‌کنند1». می‌توان واقع‌نگر بود و با کمک اتاق‌های فکری که صاحب‌نظران و متخصصین امر در آن حضور داشته باشند، برای هرکدام از این شرایط زیرمجموعه‌ای مفصل تدارک دید. اگر چنین آگاهی‌هایی وجود داشته باشد، می‌توان با مبارزه با سوداگران مرگ و کاهش همزمانِ زمینه‌هایِ اعتیاد در جامعه، به مهار دوجانبه گسترش اعتیاد دست زد. مهار دو‌جانبه از آن‌جا اهمیت پیدا می‌کند که عرضه و تقاضا بر هم تأثیر متقابل دارند. افزایش تقاضا موجب افزایش تعداد قاچاقچیان و توزیع‌کنندگان و افزایش و قدرت گرفتن آن‌ها به گسترش هرچه بیشتر اعتیاد کمک می‌کند، بنا بر این مبارزه با قاچاقچیان و تلاش در کاهش تقاضا، اگر هر کدام به تنهایی انجام پذیرد، نتیجه مطلوب و بهینه به دست نخواهد آمد.
در چهار ماه اول‌سال جاری، بیش از 900 عملیات و درگیری مسلحانه، توسط جان برکفان نیروی انتظامی صورت گرفته و بیش از 1000 گروه و باند تهیه، توزیع، ترانزیت و قاچاق مواد مخدر و روانگردان‌ها منهدم شده است. حاصل این تلاش‌ها، کشف بیش از 200 تن انواع مواد مخدر و روانگردان، شناسایی حدود 90 کارگاه تولید و کشف افزون بر 800 کیلو شیشه، 35 تن مواد پیش‌ساز و بیش از 20‌میلیون عدد قرص و آمپول محرک و روان‌گردان و دستگیری حدود 120‌هزار نفر متهم جرایم مواد مخدری بوده است. 70‌درصد دستگیرشدگان مرتبط با قاچاق و توزیع و 30 درصد مربوط به سوء مصرف مواد مخدر و روانگردان‌ها بوده است. باید به همه دست‌اندرکارانی که با قبول خطر و جانفشانی، چنین تلاش‌هایی کرده‌اند دست‌مریزاد و خسته نباشید گفت، دست آنان را به مهر فشرد و آنان را در ادامه این جهاد تشویق و ترغیب کرد. آنچه در ادامه خواهم نوشت به هیچ رو کاهنده ارزش‌ تلاش‌های آن‌ها نخواهد بود. آقای الف می‌گوید: «پول که داشته باشی تهیه مواد فقط 10 دقیقه طول می‌کشد. امکان ندارد که پول داشته باشی و نتوانی به مواد دست پیدا کنی. پولت که آماده باشد، فرقی نمی‌کند که به ماه باشی یا به چاه، ساقی مثل برق و باد می‌آید و جنس را تحویل می‌دهد. تا کنون اتفاق نیفتاده که معتادی پول موادش آماده بوده و خماری کشیده باشد، همه خماری‌ها از بی‌پولی است!» رئیس محترم کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام که در دولت اصلاحات دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر بوده‌اند، در مصاحبه با ایسنا اظهار می‌دارند: «زمان مدیریت بنده، زمان دسترسی به مواد مخدر 25 دقیقه بود. مدتی پیش برای انجام تحقیقاتی به یکی از شهرهای شمالی رفته بودم و با معتادی صحبت ‌کردم. او می‌گفت کافی است تماس بگیرم تا دو دقیقه بعد مواد را به من برسانند. در تهران هم حدود هفت‌سال پیش طی بازدیدی از یک کمپ، معتادی می‌گفت که 10 دقیقه‌ای با پیک برایم مواد می‌آورند. چرا دسترسی به مواد مخدری که پیامدهایی چون اعدام، زندان و آسیب‌های متعدد بر خانواده و ده‌ها ناهنجاری اجتماعی در پی دارد به این راحتی و سهولت است.2» راستی چرا چنین است؟ دراین‌باره بیشتر خواهم نوشت.
پی نوشت:
1- پایگاه خبری تابناک، 11/11/93
2- خبرگزاری ایسنا، 2/4/94


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/44556/مهار-دوجانبه