شهروند| وجود 10میلیون حاشیهنشین و زندگی 18میلیون نفر در سکونتگاههای غیررسمی در ایران؛ آماری که هرچند با هم، همپوشانی دارند ولی اولی قدیمی است و دومی جدید. خبر زندگی ۱۸میلیون نفر در سکونتگاههای غیررسمی در ایران را دیروز «رضا محبوبی»، مدیرکل اجتماعی وزارت کشور اعلام کرده است. او که دیروز به جلسه کارگروه استان تهران آمده بود، آمارهایی را با خودش آورده بود که به قول خودش آنقدر «نگرانکننده» بودند که نمیشد آنها را در حضور خبرنگاران اعلام کرد.
او در این جلسه از زندگی ۱۸میلیون نفر در سکونتگاههای غیررسمی خبر داد و در ادامه چیتچیان، استاد دانشگاه از ماجرای پیشخرید کودک توسط کارتنخوابها گفت. محبوبی در ابتدای این جلسه در اینباره گفت: «این آمارها واقعا نگرانکننده است. من نمیتوانم بسیاری از آمارها را ارایه کنم چون خبرنگار در جلسه حضور دارد اما آمار یکمیلیون و ۳۵۰هزار نفری مصرفکنندگان الکل در جامعه غیرواقعی نیست و این عددها بیشتر از این است.»
آمار بعدی محبوبی درباره نرخ طلاق در جامعه بود: «در تهران از هر ۳ ازدواج یک طلاق ثبت میشود و در کل کشور این آمار یک به ۵ است. ما ۲میلیون و ۲۳۰هزار زن سرپرست خانوار و سالانه ۲۰۰هزار آسیبدیده در تصادفات رانندگی داریم و ۶۰۰هزار نفر وارد زندانها میشوند. مردم همچنان گرفتارند و نظامات سابق ما قادر نیست مسائل را حل کند، برای همین عناوین مجرمانه افزایش یافته است.» کاهش سرمایههای اجتماعی در کشور موضوع دیگری بود که مدیرکل اجتماعی وزارت کشور از آن حرف زد: «امروز معتاد جامعه، جلوی خودروی پلیس مصرف میکند. حالا شگرد جدید هم دارند و خود را به خودروها میزنند تا از این طریق پول بگیرند و این روح جامعه را جریحهدار میکند. جلوی دانشگاههای ما هم این معتادان دیده میشوند. جدای از بحث اعتیاد که جزو ۱۰ جرم نخست کشور است متاسفانه ضربوجرح و افزایش آن را در جامعه شاهد هستیم چرا که آستانه تحمل مردم پایین آمده و این همان کاهش سرمایههای اجتماعی است که تبدیل به گسل شده است. اگر سرمایه اجتماعی بالایی داشته باشیم قطعا بحران هم در کشور رخ نخواهد داد و اگر هم رخ دهد مردم پای کار هستند. در تهران و اصفهان ما با کاهش سرمایههای اجتماعی روبهرو هستیم که البته برای سایر استانها هم چنین است که پارامترهای ارزیابی این کاهش خدماترسانی، اعتماد سازمانی، عملکرد نظام، وجود عدالت، وظیفهشناسی، احساس امنیت، صیانت خانواده و غیره بوده است.»
مدیرکل اجتماعی وزارت کشور ادامه داد: «بهعنوان مثال تصویر فلان شخصیت سیاسی را از صداوسیما پخش نمیکنند اما تصویر اوباما و نخستوزیر رژیم صهیونیستی پخش میشود. آیا این اقدام برای نخبگان جامعه مهم نیست؟ اگر بخواهیم با این آمارها به سرمایه اجتماعی در کشور نمره دهیم، زیر ۱۴ و برای تهران زیر ۱۰ است. البته در کنار این کاهش سرمایههای اجتماعی با آسیبهای دروغگویی، تظاهر به دورویی، فریب و تقلب و خودخواهی و حسادت روبهرو هستیم که باید دعا کرد.»
پیشخرید کودک قبل از به دنیا آمدن در میان کارتنخوابها
چیتچیان، استاد دانشگاه یکی دیگر از سخنرانان این جلسه بود. او طرحی را به استانداری ارایه کرد و گفت که این طرح ۹ جلد کتاب بوده و وضع مناطق حاشیه استان تهران را ترسیم کرده است. او البته خبر جدیدی هم برای اعلام کردن داشت: «من خودم چند شب در میان کارتنخوابها زندگی کردم تا توانستم این طرح را تدوین کنم. شما یک سری به منطقه ۱۲ تهران بزنید که ۱۳ محله دارد. از محله عودلاجان تا دروازه غار که حتی مقام معظم رهبری ۲ بار به دلیل وجود آسیبها در این محلات وارد شدند. متاسفانه در این محلات شاهد خرید و فروش بچه بودم. آنقدر وضع بحرانی است که بچه را در شکم مادر یکمیلیون و ۷۵۰هزار تومان پیشخرید میکنند.»
او ادامه داد: «اطلاعات شفاف نیست و درهم است. وضع آنقدر خراب است که دانشگاه صنعتی شریف که اصلا کارش صنعت است، کارگروه آسیبهای اجتماعی ایجاد کرده است. به اعتقاد من باید تمامی طرحهای کشور پیوست فرهنگی داشته باشد و تمام مفاهیم را روی میز گذاشته و وزنگذاری کنیم تا خروجی خوبی داشته باشیم. در این موضوعات باید ایدهآلی فکر کنیم اما ایدهآلی عمل نکنیم و کارها باید تخصصی باشد. به قول معروف هر کس از در وارد شد به او پروژه ندهیم و اعتبار پزشک و متخصص را به موی سپید بدانید.»
در ادامه این جلسه لطفینژاد، مدیرکل رفاه و کار استان تهران از جمعیت 6میلیون نفری کارگری در تهران خبر داد: «دومیلیون و یکصدهزار نفر کارگر در تهران داریم که میشود ۶میلیون جمعیت کارگری که با وضع نظام بانکی نباید انتظار تولید و اشتغال داشت. آمارهای ۶۸ بنگاه کاریابی تهران نشان میدهد که ۳۰هزار فرصت شغلی داریم اما ۱۰هزار نفر علاقه به کار دارند.»
سکونتگاههای غیررسمی و بار مشکلات
حالا چند سالی میشود که مسئولان اجتماعی و جامعهشناسان از مشکلات حاشیهنشینها و کسانی که در ایران در سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند، خبر میدهند. آنها میگویند که حاشیهنشینی و زندگی در سکونتگاههای غیررسمی با هم فرق دارد؛ چیزی شبیه این تعریف: «سکونتگاههای غیررسمی طیفی از آپارتمانهای پرتراکم و بدمنظره در مرکز شهر تا سکونتگاههای پراکنده غیررسمی و بدون قانون در حاشیه شهرها را شامل میشود. بعضی از آنها بیش از ۵۰سال قدمت دارند و بعضی هنوز درحال تصرف شدن هستند. سکونتگاههای غیررسمی در این مسائل و مشکلات با هم مشترکند: فقدان تأسیسات شهری مناسب و کافی، وجود نداشتن خدمات شهری مناسب و افزایش تنشها به علت شکاف عمیق اجتماعی بین ساکنان این سکونتگاهها و مناطق رسمی شهری.»
جامعهشناسان معتقدند پژوهشها نشان داده است که محلات خودروی اطراف یا داخل شهرها به مرور زمان نقش رسمی به خود میگیرند ولی همچنان مسائل ناپایدار ساختوسازی و بحرانهای اجتماعی و محیطی را یدک میکشند. به عقیده آنها این محلات با زندگی زاغهای و نبود تأسیسات قابل شناسایی نیست. سرانههای حیاتی ضعیف و مسائل اجتماعی - محیطی چالشبرانگیز برای محلات شهری بخش ثابت تبعات این محلات به حساب میآید.
حاشیهنشینی و مشکلات حاشیهنشینها در سالهای گذشته با واکنشهای مختلفی روبهرو شده است؛ از اعلام افزایش تعداد آنها تا کمبودهایی که با آن روبهرویند؛ مثلا همین یک هفته پیش بود که مدیرکل پیشگیریهای وضعی معاونت اجتماعی قوهقضائیه گفت که حاشیهنشینی و تبعات ناشی از آن جزو چالشهای کشور است: «حاشیهنشینی و تبعات ناشی از آن جزو چالشهای کشور محسوب میشود و جمعیت حاشیهنشینان در دهه 70، سهمیلیون و 300هزار نفر بود که این رقم در نیمه اول دهه 80 به پنجمیلیون و 800هزار نفر و در نیمه آخر همین دهه به هشتمیلیون و 137هزار نفر رسید. در دیماه سال 93 رقم حاشیهنشینان به 10میلیون و 100هزار نفر رسیده است و پیشبینی که صورت گرفته است این است که تا پایان سال 94 این رقم به بیش از 13میلیون برسد. حاشیهنشینی باعث افزایش جرم است و باید در نظر گرفت که این افزایش جرم مربوط به سهمیلیون و 300هزار نفر دهه 70 است و حاشیهنشینان دهه 80 به بعد هنوز وارد حیطه انجام جرم نشدهاند.»
علاوه بر اعلام رقم 10 تا 13 میلیونی تعداد حاشیهنشینها در ایران، پژوهشگران حوزه حاشیهنشینی هم از افزایش روزافزون مشکلات آنها خبر میدهند؛ مثلا براساس آمار سال 92، 308هزار و 354 نفر از مادران و دختران در حاشیه شهرها زندگی میکنند. از طرف دیگر فروردین امسال وزیر بهداشت گفت که تا پایان سال 10میلیون نفر جمعیت حاشیهنشین تحت پوشش خدمات بهداشتی - درمانی قرار میگیرند. «محمدتقی شیخی»، جامعهشناس و دانشیار دانشگاه الزهرا که سالهاست در اینباره پژوهش میکند، میگوید: «جمعیت ایران که دارای ساختار جوانی است، طی سالهای اخیر با چالشهای فراوان ازجمله مسکن روبهرو است. از آنجا که در چند دهه اخیر ایران سریعا از یک جامعه سنتی به یک جامعه نوین و با شرایط جدید متحول شده و در آن نظام خانواده از گسترده به هستهای تبدیل شده است، تحت چنین شرایطی مسأله مسکن جوانان نسبت به هر زمانی در گذشته حادتر و پیچیدهتر شده است. درحالیکه روش زندگی، نظام اشتغال، معیارهای آموزشی و ... جوانان در این مدت به شدت تغییر کرده است، چالش مسکن همچنان پایدار و حتی جدیتر باقی مانده است.» او ادامه میدهد: «رشد گامهای سریع شهرنشینی در ایران موجب پیدایش اسکان ناسالم، نیمه استاندارد، غیراستاندارد و حتی در مواردی زاغهنشینی شده است. این وضع به مسأله پیچیدهای در بسیاری از شهرها ازجمله تهران تبدیل شده است. شرایط ناسالم مسکن جوانان را در معرض بسیاری از آسیبها ازجمله اعتیاد، الکلیسم، رفتارهای مجرمانه، انحراف، فقر، طلاق، رفتارهای غیرعادی و نظایر آنها قرار میدهد. بههرحال مسکن ناسالم شهری تنها یک مسأله فیزیکی نیست، بلکه یک تجلی فیزیکی از مسائل عمیقتر اجتماعی و اقتصادی است که در کشور پدیدار میشود.»