داریوش قنبری نماینده ادوار مجلس
فرهنگ مهمترین معیاری است که میتوان با آن، میزان رشد و تعالی یک جامعه را در مسیر درست و کمال سنجید. فرهنگ در مجموع مقولهای است که در حوزه آگاهی جا میگیرد. فرهنگ، هم به نوعی دیر تغییر میکند و به سادگی تغییرپذیر نیست و هم در تمام وجوه زندگی فردی و اجتماعی تاثیرگذار است.
کانالهای شکلگیری فرهنگ متعدد هستند و در مجموع عوامل موثر در جامعهپذیری و فرهنگپذیری در هر جامعهای بهطور یکسان عمل نمیکنند. با توجه به مجموع عوامل تاثیرگذار و تاثیرگذاری یک عامل بر عامل دیگر، میتوان ابعاد و عوامل متعددی را بهعنوان تأثیر و تأثرات فرهنگ هر جامعه در نظر گرفت. در هر جامعهای نظام آموزشوپرورش، خانواده، سیستم و نظام سیاسی، مساجد، کلیساها، گروههای دوستان و همسالان و رسانهها از عوامل تاثیرگذار و مهم در شکلگیری فرهنگ هستند. البته موثربودن هر یک از این عوامل بر فرهنگ، به میزان وزنی است که هر کدام از این عوامل میتوانند بیابند و هر قدر که این وزنه بیشتر باشد تاثیرگذاری آن عامل بر فرهنگ جامعه بیشتر است. جامعه ما نیز از این امر مستثنا نیست. تمام این عوامل در شکلگیری فرهنگهای موجود تاثیرگذار بودهاند و بعد از این هم اثر خواهند داشت.
جامعه ما نیز همانند سایر جوامع یکسری فرهنگها و آداب و عادات مثبت دارد و در کنار آنها، برخی فرهنگهای اشتباه را نیز شاهدیم. ویژگیهای فرهنگی نامطلوب عمدتا ناشی از فاصله بین گفتار و عمل مراجع و نهادهایی است که برای جامعه فرهنگسازی میکنند. بهعنوان مثال اگر رسانهها و متولیان قدرت در ساحت کلام تبلیغاتی داشته باشند اما در مرحله عمل، عملکرد دیگری داشته باشند، نتیجه همانطور که مشخص است معکوس خواهد بود. اگر میان حرف و عمل سیاستمداران جامعهای فاصله زیاد باشد، اثر معکوسی بر جامعه خواهند گذاشت و شاید همین رفتارها باعث ایجاد ضدفرهنگها شوند.
در هر جامعهای سیستم حقوقی حاکم نیز تاثیرگذار است. نظام حقوقی حاکم برخاسته از نظام ارزشها و آداب و رسوم نهفته در جامعه است. ما باید در نظر داشته باشیم که حقوق و قوانینی که در جامعه ما حاکم و جاریاند باید برگرفته از اعتقادات مردم، خواستهها و نیازهای آنها باشد. اگر در قوانین هر جامعهای نیازهای مردم در نظر گرفته نشود، خود قانون در مجموع عاملی میشود بر مقاومت مردمی. در این حالت مردم در مقابل قانون، موضعگیری منفی خواهند داشت. اینها عوامل مهم و موثری هستند که هریک را باید بهطور جدا و با دقت در نظر داشت. به باور این قلم بسیاری از الگوهای فرهنگی نامطلوبی که در جوامع وجود دارد عمدتا نتیجه فاصله میان حرف و عمل مراجعی است که در تولید فرهنگ نقش تاثیرگذاری دارند. متاسفانه این فاصله حرف و عمل در کشور خود ما نیز وجود دارد که ما را شاهد برخی ضدفرهنگها در جامعه کرده است که شوربختانه برخی از آنها به گونهای در میان مردم جا باز کردهاند که فراموش شده این فرهنگ اشتباه است و ما هر روزه برخی از این فرهنگها را که برخی از آنها ضداخلاقی نیز هستند در میان مردم عادی شاهدیم. متاسفانه خواسته یا ناخواسته آنها را تکرار میکنیم و حتی برای دقایقی به عمل و رفتاری که انجام میدهیم فکر نمیکنیم و حتی نگران این هم نیستیم که نسل بعد در حال الگوبرداری از ما است. شاید شروع مبارزه با این ضدفرهنگها یا فرهنگهای اشتباه این باشد که هریک از ما برگشتی به خود داشته باشیم و نظری دوباره یا چندباره به رفتار و اعمالمان داشته باشیم.