مروری بر اپیدمی تازه باب شده در سال‌های اخیر سینمای ایران به بهانه توقیف «رستاخیز»
 
وقتی مجوزهای قانونی زور ندارند!
 

 

محمدصادق شایسته| با لغو اکران «رستاخیز» آن هم تنها چند سانس پس از آغاز اکران رسمی‌اش تعداد فیلم‌هایی که در سه، چهار‌ سال اخیر روی پرده رفته‌اند و با فشارهایی خارج از بدنه وزارت ارشاد - به‌عنوان تنها نهاد قانونی برای دادن مجوز نمایش فیلم‌ها یا لغو آن – از پرده پایین آمده‌اند به عدد 4 رسید: «گشت ارشاد»، «خصوصی»، «خانه‌پدری» و «رستاخیز». جالب اینجاست که سهم وزارت ارشاد دولت دهم و یازدهم در این زمینه مساوی بوده و در دوره
هر کدام دو فیلم پس از اکران توقیف شده در کارنامه مدیریتی خود دارند. بی‌ارزش شدن مجوزهای ارشاد اتفاقی است که متاسفانه درحال باب شدن است و به‌نظر می‌رسد با این وضع دیگر باید دفتر و دستک مجوز دادن را از وزارت ارشاد جمع کرد و به جای دیگری واگذار کرد چرا که این‌طور که بویش می‌آید مجوز دادن یا ندادن ارشاد تاثیری آنچنانی بر اکران فیلم‌ها یا حتی برگزاری کنسرت‌های موسیقی ندارد. اگر عده‌ای از فیلمی خوش‌شان نیاید آن‌قدر هیاهو و جنجال به پا می‌کنند که دست آخر وزارت ارشاد مجبور می‌شود فیلمی که خودش مجوز نمایش داده و برایش میلیون‌ها تومان هزینه تبلیغات صرف شده را تنها ظرف چند ساعت از اکران بردارد یا در حالت بی‌خطرترش فیلمی که اکران کرده را بی‌توجه به مجوز نمایشی که دارد ببرد داخل کمد مخفی کند از ترس آن‌که خیابان بهارستان دوباره محل تجمع نشود. حالا اگر فیلم فقط توقیف شود که مشکلی نیست به‌هرحال کم نبوده فیلم‌هایی که حداقل طی یک دهه گذشته توقیف شده‌اند، فیلم‌هایی که یا اصلا فرصت اکران پیدا نکرده‌اند (از زادبوم، صد‌سال به این سال‌ها، خیابان‌های آرام، گزارش یک جشن و پریناز تا عصبانی نیستم و آشغال‌های دوست‌داشتنی و فرزند صبح) یا پس از مدتی که هیجانات ناشی از اکران احتمالی فیلم خوابیده نسخه اصلی یا نسخه جرح و تعدیل شده‌اش بدون هیچ حاشیه‌ای اکران شده و آب از آب تکان نخورده است. (از به رنگ ارغوان و قصه‌ها و اشکان و انگشت متبرک و چند داستان دیگر تا از رئیس‌جمهوری پاداش نگیرید و گس و آتشکار). اما این‌که فیلمی با رعایت همه ممیزی‌ها و درنظر گرفتن همه شرایط اجتماعی مجوز نمایش بگیرد و بعد از روی پرده پایین کشیده شود بدعت جدیدی است که از آغاز دهه 90 در سینما آغاز شده و روزبه‌روز دامنه آن گسترده‌تر می‌شود. نکته جالب توجه هم این است که این بدعت بی‌ارزش کردن مجوزهای وزارت ارشاد که حوزه هنری روزی با دادن لیست سیاه فیلم‌های تحریمی به آن مشروعیت بخشید امروز و در زمان اکران فیلم «رستاخیز» دامن خودش را هم گرفته است تا مصداق بارزی برای همان ضرب‌المثل معروف ایرانی باشد که «از هر دست که بدهی از همان دست پس می‌گیری». شاید مرور و بررسی وقایع و دلایلی که نتیجه‌اش پایین کشیده‌شدن فیلم‌ها در سه، چهار ‌سال اخیر شده کمی بیشتر فضای رخ‌دادن چنین اتفاقی را روشن کند. فضایی که به‌نظر می‌رسد اگر فکری اساسی برای جلوگیری از روند رو به رشد آن نشود در آینده نه‌تنها کار ارشاد در این دولت بلکه در هر دوره‌ای را هم برای بدنه مدیریتی دولتی و هم برای هنرمندان سخت و پیچیده‌تر از این خواهد کرد.
رستاخیز
ماجرا از کجا شروع شد؟
احمدرضا درویش بیش از 10‌سال از زندگی‌اش را تمام‌وکمال صرف ساخت فیلمی درخصوص وقایع عاشورا می‌کند. فیلمبرداری «رستاخیز» در دی‌ماه 89 به پایان می‌رسد. عملا فیلم به دلیل مسائل فنی برای جشنواره بیست‌ونهم فجر آماده نمی‌شود. ‌سال بعد و در جشنواره سی‌ام تهیه‌کننده فیلم اعلام می‌کند که مراحل فنی فیلم به پایان نرسیده و به این ترتیب باز هم فیلم به جشنواره فجر نمی‌رسد.‌ سال 91 که هیچ بهانه‌ای وجود ندارد اما درویش باز هم فیلم را به این بهانه که شرایط برای دیده شدن آن مهیا نیست به  جشنواره نمی‌دهد تا به این ترتیب از فیلم «رستاخیز» در دوره مدیریت جواد شمقدری در سازمان سینمایی دولت احمدی‌نژاد رونمایی نشود. البته بعدها تهیه‌کننده فیلم به شکل ضمنی اعلام کرد که نه خودش و نه درویش تمایل نداشتند از «رستاخیز» در دوران مدیریت شمقدری و دولت دهم رونمایی شود. با تغییر دولت فرصت خوبی بود تا در جشنواره سی‌ودوم فیلم اکران شود که همین اتفاق هم رخ داد و «رستاخیز» هشت‌سیمرغ بلورین ازجمله بهترین فیلم و کارگردانی را به دست آورد. نمایش فیلم آغاز حاشیه‌ها بود. کم‌کم جمعیت معترضان افزایش پیدا کرد. معترضان معتقد بودند فیلم یکسری انحرافات و اشکالات تاریخی دارد ازجمله عدم حضور حرمله در صحرای کربلا یا ریخته‌شدن خون مطهر حضرت علی‌اصغر(ع) روی زمین، از برخی خط‌قرمز‌ها مثل نشان دادن چهره 5 تن از خانواده امام حسین(ع) ازجمله حضرت عباس(ع)، حضرت علی‌اکبر(ع) و حضرت قاسم‌بن‌حسن(ع) رد شده و از نظر محتوایی هم فیلم درخور توجه و در شأن امام حسین(ع) و واقعه عاشورا نیست دلیل؟ به تصویر کشیدن عشق زمینی پسر حر به یکی از اعضای کاروان امام حسین(ع) یا نشان دادن سکانس حمام یزید که تمایلات همجنس‌گرایانه او را به تصویر می‌کشد. حجم این اعتراضات به اندازه‌ای بود که همان زمان صدور پروانه نمایش برای فیلم عمل نسنجیده‌ای تلقی شد و به این ترتیب بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر به حال توقیف رفت.
اصلاحات آغاز شد
از همان زمان درویش و تیم تهیه‌اش شروع به بررسی ایرادات فیلم کردند، به سراغ علما و مراجع رفتند و درخصوص بخش‌های مختلف مورد اعتراض با آنها مشورت کردند. نتیجه‌اش این شد که فیلم درویش با یکسری اصلاحات گسترده ازجمله حذف داستان عاشقانه پسر حر، اصلاح لحظه وقوع شهادت حضرت علی‌اصغر(ع)، تعدیل گسترده سکانس حمام یزید و حذف چهره حضرت علی‌اکبر(ع) و حضرت قاسم بن حسن(ع) مجددا تدوین و از مدت زمان 3ساعت و 10 دقیقه به حدودا 2ساعت و 10 دقیقه تقلیل پیدا کرد. شهریورماه 93 پروانه نمایش فیلم صادر شد و در اردیبهشت 94 قرارداد اکران آن برای عید سعید فطر بسته شد و حتی حوزه هنری به‌عنوان پخش‌کننده اکران فیلم را به عهده گرفت. با این حال زمانی که مشخص شد در نسخه جدید باز هم تصویر حضرت عباس(ع) پخش می‌شود دوباره اعتراضات شدت گرفت. اما این بار همه اعتراضات یک جمله مشترک داشت:  «شنیده‌ایم...». تقریبا تمام معترضان شنیده بودند که فیلم فلان است و بهمان. هر چقدر عوامل فیلم تأکید می‌کردند که اشتباهات تاریخی و برخی ایرادات فیلم با تدوین مجدد رفع شده فایده‌ای نداشت، هر چقدر گفتند درخصوص نشان دادن شمایل حضرت عباس(ع) بزرگترین مراجع (از حضرت
امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری تا آیت‌الله مکارم شیرازی و آیت‌الله سیستانی) گفته‌اند در صورتی که هتک حرمت، تعرض، توهین و وهنی در کار نباشد، ایرادی ندارد و حتی به این نکته اشاره کردند که صدها‌ سال است افراد در تعزیه‌ها نقش این بزرگواران را بازی می‌کنند، کسی گوشش بدهکار نبود و معترضان نظر دو مرجع عالیقدر آیت‌الله
وحید خراسانی و آیت‌الله علوی‌گرگانی که از مخالفان شدید نشان دادن چهره حضرت عباس(ع) بودند را مدنظر خود قرار دادند. اما سازمان سینمایی همچنان بر اکران فیلم اصرار داشت.
تهدیدها کار خودش را کرد
هرچه به زمان اکران نزدیک‌تر شدیم وضع بغرنج‌تر شد. کار کم‌کم به تهدید کشیده شد. فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی پر شد از اعلان‌ها و پوسترهای مخالف فیلم که در آنها اعلام شده بود اگر «رستاخیز» اکران شود کفن‌پوشان به خیابان می‌ریزند حتی به بازیگر نقش حضرت عباس(ع) هم رحم نشد و عکس‌هایی از او با این محوریت که خواننده پاپ نقش حضرت عباس(ع) را بازی کرده در شبکه‌های مجازی دست به دست شد. برخی تهدید به آتش زدن سینما کردند، برخی اعلام کردند اگر فیلم اکران شود عواقب هر اتفاقی پای مسئولان ارشاد است و برخی هم که به قول اکثر رسانه‌های این طرفی و آن طرفی عده قلیلی بودند روز اکران فیلم با در دست داشتن پلاکارد مقابل وزارت ارشاد در تهران و چند شهر دیگر ازجمله مشهد تجمع کردند و خواستار توقف اکران فیلم شدند. روز اکران افتتاحیه در موزه دفاع‌مقدس هم پخش فیلم با مشکل مواجه شد که با وساطت برخی‌ها ماجرا ختم به‌خیر شد. اما بالاخره این فشارها کار خودش را کرد و روز چهارشنبه به فاصله چند ساعت از آغاز اکران «رستاخیز» سازمان سینمایی در بیانیه‌ای اکران فیلم را تا جلب نظر مراجع به تعویق انداخت. بعد از این اتفاق هم رایزنی‌ها آغاز شد تا بخش مربوط به حضرت عباس(ع) هم مثل باقی موارد اصلاح شود اما این بار درویش
زیر بار نرفت. حق هم دارد. همان‌گونه که در بسیاری از احکام و قوانین مراجع مختلف نظرات متفاوتی دارند درخصوص بحث نشان دادن چهره بزرگان دین ازجمله حضرت عباس(ع) هم نظرها متفاوت است و این‌که قرار باشد در این مورد نظر همه مراجع را تأمین کرد مثل این است که در مورد هر حکمی قرار باشد نظرهای مراجع یکسان شود. به‌هرحال درویش سر این قضیه کوتاه نیامد و سازمان سینمایی در دولت یازدهم هم که نشان داده همچون سازمان سینمایی در دولت دهم تلاش می‌کند به هر قیمتی از صندلی مدیریتی خود در برابر لغزنده شدن محافظت کند، چتر حمایت خود را از «رستاخیز» برداشت و با بستن قرارداد با فیلمی جدید برای اکران جایگزین رستاخیز عملا خود را از حواشی این فیلم دور کرد. هر چند درویش هم بیکار ننشسته و فعلا در آخرین اقدامش به دیوان عدالت اداری شکایت کرده که باید دید نتیجه آخرین تیر ترکش کارگردان «رستاخیز» چه خواهد بود.
اما فارغ از هر نتیجه‌ای اتفاقی که برای فیلم رستاخیز افتاد یک نقطه سیاه در کارنامه کاری حجت‌الله ایوبی به‌عنوان رئیس سازمان سینمایی خواهد بود، مردی که با ادعای آرام کردن اوضاع نابسامان سینما وارد عرصه مدیریتی سازمان سینمایی شد اما عملا در مقابل فشارهای بیرونی نتوانست مقاومت کند و ترجیح داد به جای حمایت از بدنه سینما و برخورد قاطعانه با معترضان و برخوردهای غیرقانونی‌شان بدنه مدیریتی سازمان سینمایی را از هجوم کفن‌پوشان و دلواپسان سینما دور نگاه دارد.

گشت ارشاد   و خصوصی

درست است که اگر بخواهیم پرونده اکران‌های ناقص سینما و فیلم‌های از پرده پایین کشیده شده را ورق بزنیم باید به سال‌ها قبل برگردیم اما آغاز موج جدید این اتفاق در نوروز 91 و با اکران دو فیلم «خصوصی» به کارگردانی حسین فرح‌بخش و «گشت‌ارشاد» به کارگردانی سعید سهیلی آغاز شد. فیلم کمدی «گشت‌ارشاد» داستان سه خلافکار خرده‌پا بود که با پوشیدن لباس عوامل گشت‌ارشاد و بسیجی‌ها به اخاذی از مردم می‌پرداختند و فیلم خصوصی هم داستان مردی بود که اوایل انقلاب از جماعت تندرو بوده و پس از اخراج از مقام‌های دولتی‌اش حالا به اپوزیسیونی تبدیل شده که در روزنامه‌اش به چاپ مقالات جنجالی می‌پردازد. موضوع دو فیلم کافی بود تا مخالفت‌های شدیدی علیه دو فیلم آغاز شود. اوج این مخالفت‌ها به موضع دو خطیب جمعه تهران (آیت‌الله خاتمی) و مشهد (آیت‌الله علم‌الهدی) برمی‌گشت. آیت‌الله خاتمی در خطبه‌های نمازجمعه روز 4 فروردین خطاب به وزیر ارشاد گفت: «در شأن شما نبود که از دستگاه تحت مدیریت شما اجازه اکران چنین فیلم‌های مستهجنی داده شود؛ باید تا دیر نشده جلوی اکران این فیلم‌ها را در استان‌ها بگیرید»، از آن طرف آیت‌الله علم الهدی امام‌جمعه مشهد هم در خطبه‌های نماز جمعه مشهد با انتقاد از وزارت ارشاد برای اکران این دو فیلم از قوه قضائیه خواست آنها را توقیف کند.
شرایطی خطرناک با راهپیمایی‌های متعدد
پس از موضع‌گیری این دو خطیب نماز جمعه که اکران این دو فیلم را مایه شرم و ننگ وزارت ارشاد وقت می‌دانستند راهپیمایی‌هایی در سطح کشور برگزار شد. در این راهپیمایی عده‌ای با پوشیدن کفن و در دست داشتن پلاکاردهایی که شعارهایی چون «سینما هتاکی می‌کند، ارشاد حمایت می‌کند»، «خانواده شهدا شرمنده‌ایم»، «مهاجرانی دوم نمی‌خوایم نمی‌خوایم»، «سینما یعنی پول بیت‌المال برای تهاجم فرهنگی»، «این سینما مروج فساد است، تعطیل آن برای ما صواب است»، «کو عفت کو غیرت / مسئولین فرهنگی! خجالت خجالت»، «این سینمای فاسد تعطیل باید گردد، آن مسئول بی‌غیرت تعزیر باید گردد»، «ما امت حزب‌الله بیداریم، از مسئول بی‌غیرت بیزاریم»  و «امروز وقت فریاد، بر مسئولین ارشاد» علیه اکران این دو فیلم راهپیمایی کردند که در قیاس با چند 10 نفر مخالفان فیلم «رستاخیز» جمعیتی به مراتب بیشتر و عصبانی‌تر بودند. پس از این راهپیمایی‌ها ابتدا خبر از محدودشدن اکران این دو فیلم به گوش رسید، وزیر ارشاد همان زمان معتقد بود در مورد این دو فیلم، مقداری اغراق شده و برای برخی با توجه به صحبت‌هایی که مطرح شده است در مورد این دو فیلم برداشت‌های نادرستی به وجود آمده: «برخی حساسیت‌هایی دارند و ما بنا نداریم که مقابله کنیم، بنابراین سکوت کردیم و گذاشتیم که برخی از افراد خود این دو فیلم را ببینند، بنابراین روزی هم که عده‌ای در برابر وزارت ارشاد در مخالفت با این دو فیلم تجمع کردند، گفتیم که درها را باز بگذارید که این افراد بیایند داخل صحبت کنند و حتی اگر فیلم را ندیده‌اند فیلم را ببینند.» نمایش دو فیلم ابتدا در مشهد متوقف شد. بعد هم مقدار زیادی اصلاحات به فیلم خورد و قرار شد اکران محدودتر آغاز شود اما اکران محدود هم افاقه نکرد و فشارها به‌حدی رسید که کلا نمایش این دو فیلم پس از حدود بیست روز اکران لغو شد.
جالب است که برخلاف جنتی و ایوبی، حسینی و شمقدری حداقل در ظاهر هم که شده تا جایی که توانستند از پروانه نمایش این دو فیلم حمایت کردند. هر چند نتیجه حمایت و عدم حمایت هر دو طیف درنهایت یک چیز بود. ضمن این‌که این نکته را نباید فراموش کرد که لغو نمایش این دو فیلم تنها بر خودشان تأثیر نگذاشت بلکه پایین کشیده شدن آنها از روی پرده و شوکی که بر اثر اکران آنها توسط گروه‌های مختلف به سینماداران ازجمله حوزه هنری و شهرداری وارد شد، زمینه اصلی به وجود آمدن بدعت و حاشیه بزرگ دیگری هم در سینمای ایران بود. حاشیه‌ای به نام: لیست سیاه فیلم‌های تحریمی.

خانه پدری
همه حاشیه‌ها برای یک سکانس
فیلم کیانوش عیاری برخلاف فیلم «رستاخیز» تنها با یک مشکل دست‌وپنجه نرم می‌کرد و آن هم سکانس قتل دختر خانواده به دست پدر و برادر کوچکترش در ابتدای فیلم بود. سکانسی خشن و تکان‌دهنده که باعث شد فیلم بلافاصله پس از تولید در ‌سال 89 از سوی سازمان سینمایی دولت دهم توقیف شود و پخش آن منوط به حذف آن سکانس باشد. البته «خانه پدری» در ‌سال 89 با حذفیات گسترده‌ای مواجه شد اما یک‌سال بعد این حذفیات به حداقل و درنهایت به حذف تنها همان سکانس مورد بحث تقلیل پیدا کرد. عیاری هم که معتقد بود در صورت حذف آن سکانس دیگر چیزی از فیلمش باقی نمی‌ماند و اصلا فلسفه تمام اتفاقات فیلمش وابسته به دیده شدن آن سکانس است حاضر به تعدیل یا حذف آن سکانس نشد. او حتی برای این‌که مجبور نشود حرف شریکش «ناجی هنر» را گوش کند همه سهم آنها را خرید و خودش شد مالک تمام و کمال فیلم. در دوره مدیریت جدید سازمان سینمایی عیاری با ناامیدی به سراغ تیم جدید رفت و مجددا درخواست پروانه نمایش داد و در میان ناباوری خودش این‌بار «خانه پدری» بدون هیچ‌گونه حذفیاتی پروانه نمایش گرفت و در جشنواره سی‌ودوم در بخش خارج از مسابقه اکران شد. اکران فیلم همان و آغاز شدن جنجال‌ها همان. حملات تند بسیاری از رسانه‌ها به فیلم تنها محدود به آن سکانس پر مسأله نبود بلکه از نظر محتوایی هم فیلم با تفسیرهایی مواجه شد که در نوع خود جالب و عجیب بود. نمادسازی‌های مکرر درخصوص فیلم که حتی به نام آن و شخصیت‌های اصلی‌اش کشیده شد دردسر جدید عیاری پس از آن سکانس مسأله‌ساز بود. تفسیرهایی که بعدها عصای دست بسیاری از مخالفان فیلم برای فشار آوردن به ارشاد و سازمان سینمایی شد.
تلاش برای اکران
پس از جشنواره تلاش‌های عیاری برای اکران فیلم آغاز شد اما نظر شورای پروانه نمایش و حتی شخص وزیر ارشاد همچنان این بود که فیلم به دلیل آن سکانس ابتدایی قابلیت نمایش عمومی ندارد که حرف درستی هم بود. اما این وسط ناگهان یکی از اعضای شورای پروانه نمایش حرفی کاملا منطقی و اجرایی زد. ضیاالدین دری اعلام کرد که فیلم می‌تواند با در نظر گرفتن محدودیت سنی که یک فرمول کاملا رایج و پذیرفته‌شده در سینمای جهان است به شکل محدود اکران شود. اما کجا؟! تأسیس گروه سینمایی هنر و تجربه که هدف‌گذاری‌اش نمایش فیلم‌های خاصی بود، فرصت خوبی برای اکران خانه پدری بود. گروه هنر و تجربه هدف‌گذاری‌اش اکران محدود فیلم‌هایی بود که قابلیت یا ظرفیت اکران عمومی ندارند و در این زمینه وضع فیلم «خانه پدری» کاملا با مختصات این گروه مطابقت داشت. بالاخره آذر ماه 93 امیرحسین علم‌الهدی مدیر گروه سینمایی هنر و تجربه اعلام کرد که فیلم بدون حذف آن سکانس جنجالی به شکل محدود از هشتم دی‌ماه و در 6سالن به نمایش درخواهد آمد.
تنها 48 ساعت و یک عذرخواهی عجیب
با اعلام زمان قطعی اکران فیلم بار دیگر مخالفت‌ها شروع شد. رسانه‌هایی که در ایام جشنواره هم مخالف فیلم بودند باز هم فعالیت خود را آغاز کردند و این بار حتی کار به مجلس هم کشیده شد و برخی نمایندگان مجلس رسما مخالفت خود را با اکران این فیلم به هر شکل و در هر اندازه‌ای اعلام کردند اما سازمان سینمایی اصرار داشت که پای مجوز خود بایستد. هرچه به روزهای اکران نزدیک‌تر شدیم این فشارها بیشتر شد اما ارشاد کوتاه نیامد. فیلم اکران شد اما اکران آن تنها 48 ساعت طول کشید. چرا؟ خب
قرار بود فیلم در 6سالن سینمایی اکران شود اما مالکان 3 سینما از اکران فیلم خودداری کردند، آن هم درست زمانی که هر روز صحبت استیضاح وزیر ارشاد وجود داشت. به این ترتیب گروه هنر و تجربه از ادامه اکران فیلم با سه سالن باقیمانده خودداری کرد. همه منتظر واکنش قاطع وزارت ارشاد یا سازمان سینمایی بودند که این بار حجت‌الله ایوبی در یک عذرخواهی عجیب اکران «خانه پدری» آن هم درست دو روز پس از آغاز اکرانش را تمام شده دانست:  «از همه کسانی که از فراهم نشدن زمینه‌های اکران فیلم خانه پدری در گروه هنر و تجربه آزرده‌خاطرند پوزش می‌طلبم. به امید روزهای بهتر برای سینمای پرافتخار ما.» و به این ترتیب پرونده اکران خانه پدری هم تنها با دو روز اکران بسته شد.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/39251/وقتی-مجوزهای-قانونی--زور-ندارند!