آمنه ابراهیمی تاریخپژوه
پایگذاردن در جاده سفر، در پهنه بیابانها و دل کوهستانها و گستره جنگلها و به سلامترسیدن، در تاریخ ایران به وجود استراحتگاههایی وابسته بوده است تا خستگی مسافران را از تنشان بتکاند؛ استراحتگاههایی که از چاپارخانههای ایران باستان تا ساباط، تکیه و کاروانسرا در دوران ایران پس از اسلام را دربرمیگیرد.
ناگفتههایی بسیار از این آشیانههای راه بهویژه از دل کاروانسراها برمیآید. نشستن زیر سایه طاقها و سقفهای بلند ایوانها و چشمدوختن به گستره آبی آسمان یا پناه گرفتن از سرمای زمستان در اتاقهایی که با هیزم گرم میشد و ساعتهایی آسودن، گونهای از تاریخ را دربرمیگیرد که امروزه همچون یادمانی از اعصار گذشته در دل برخی از شهرها و بر پهنه بیکران بیابانها و کناره کوهستانها رخ مینمایاند. واژه کاروانسرا آنگونه که بررسیها نشان میدهد، از دوره سلجوقی در ایران رایج شد. کاروانسراها درواقع بهعنوان نمادی از معماری ایرانی همچون پلهای ارتباطی، گذر از راههای پرفرازونشیب و دراز را بر مسافران آسان میکردند. این سازههای بین راهی، به کاروانسراهای شاهی، خصوصی، وقفی و خیریه تقسیم میشدند. حجره، اتاق، ایوان و حیاط، آخور و اصطبل، نمازخانه و حمام و برج در بیشتر کاروانسراها وجود داشته است. بسیاری از کاروانسراها گویا از اندرونی یا طبقهای ویژه زنان و کودکان نیز برخوردار بودهاند. حجم تجارت ایران و گوناگونی کاروانهای تجاری در برخی از دورههای گذشته به اندازهای بود که گاه 2هزار و 700 شتر بارهای یک کاروان را بر دوش میکشیدند. این کاروانهای سنگین با رسیدن به کاروانسرایی برای اتراق، همه در اتاقها جای نمیگرفتند. پیترو دلاواله جهانگرد ایتالیایی دوره صفوی در سفرنامهاش اشاره کرده که با چنین کاروانی برخورده و شب را خارج از کارونسرا سر کرده است. نیاز به جاهایی مناسب برای اتراق مسافران در دورههای گذشته، زمینهای را فراهم آورد تا مردمی گمنام و نیکوکار، کاروانسراهایی به همراه حوضها و آبانبارهایی بسازند. افزونبر حجم تجارت بسیار و ضرورت کاروانسراسازی، در اندیشه ایرانیان بهویژه در باورهای اخلاقی و دینی، رسیدگی به در راهماندگان و مسافرانی که در راه چیزی ندارند هر چند در شهر و دیار خود دارای سرمایهای باشند، از موارد درخور توجه بهشمار میآید که گرایش بسیاری را به رفع نیازهای مسافران پدید آورده است. کاروانسراسازی بر این اساس از روی نیت نیکو و به صورت موقوفه، در طول تاریخ ایران بهویژه در عصر صفویه جایگاهی مهم یافته است. سعید هادیزاده در کتاب «کاروانسرا در ایران» درباره کاروانسراهایی که با نیت نیکو بنا میشدند، اینگونه مینویسد «کاروانسراهای خیریه را اشخاص خیر میساختند و آنها را با کاروانسراهای وقف نباید اشتباه کرد. علاوهبر اینکه چنین بناهایی بر زیبایی شهرها میافزودند کمک فوقالعادهای هم برای زائران محسوب میشدند. برای ما روشن نیست که آیا واقعا اشخاص فقط از نظر خیرخواهی این ساختمانها را برپا میکردند یا از طرف شاه به این کار تشویق میشدند». در این نوع کاروانسراها هیچ مزدی از مسافران گرفته نمیشد و مسافران گاه به رسم تشکر انعامی به دربان میدادند. روایت مادام دیولافوا سفرنامهنویس فرانسوی دوران ناصرالدین شاه این مسأله را مهر تأیید میزند «تعداد زیادی از کاروانسراها مانند مساجد ساختمانهای خیریهای هستند که مخارجشان را فرزندان بانی آنها میپردازند. معمولا شخصی که مورد اطمینان آنهاست در آنجا گماشته میشود و از کاروانها پذیرایی میکند. صبحها در کاروانسرا را باز میکند و شبها آن را میبندد. مسافران هر قدر آنجا بمانند چیزی به او نمیدهند مگر اینکه از او خدمتی بخواهند و بخواهند آن خدمت را به وسیله انعامی جبران کنند. تنها فایدهای که این شخص میتواند ببرد این است گاهی علوفه برای چهارپایان یا جوبی برای طبخ غذای مسافران یا دوغی به چهارپاداران بفروشد و از این معامله سود مختصری عایدش شود». همچنین به نوشته ماکسیم سیرو، بنای ساختمانهای کاروانسراهای خیریه، قانونی نوشتهشده نداشت. شخص بانی با معمار و بنا قرار میگذاشت تا کار به انجام میرسید. بانی مصالح موردنیاز را تأمین و معمار از آنها استفاده میکرد. کاروانسراداران و مردم در دورههای رونق و رفاه در جایجای ایران در گذشته، با همیاری یکدیگر، بیانگیزهای مادی از مسافران پذیرایی میکردند.
ابن حوقل در سده چهارم هجری از خانهای در سغد سخن میراند که صاحباش آن را به مهمانسرای مسافران تبدیل کرده است. این رسم تا آن روزگار صدسال در آن خانه تدوام داشته و از ورود کسی جلوگیری نمیشده است «و بسا اوقات شبانه ناگهان بیش از صد یا دویست تن با ستوران و حشم خود بدانجا میآمدهاند و تمام نیازمندی آنان از علف ستوران و خوراک و جز آن فراهم میشده است».
دوران صفویه تجربهای کامیاب از کاروانسراسازی
بنابر آنچه تاریخ تصویر میکند در دوره صفویه بهویژه عصر شاه عباس یکم، رونق تجارت در ایران تا بدانجا بود که تنگه هرمز در صفحه تجارت جهانی جایگاهی مهم داشت. بر این اساس، کرانههای جنوبی و جزیرههای خلیج فارس، نقاطی پررفتوآمد به شمار میآمدند. راههای ارتباطی به سوی جنوب، از همینرو با کاروانسراهایی باید مجهز میشد تا شرایط رفتوآمد آسان کاروانهای بزرگ فراهم شود. در همین عصر به فرمان شاهعباس 999 کاروانسراها در سرتاسر ایران بنا شود. از بنیانگذاران برخی کاروانسراها در آن دوران بیخبریم اما بیتردید در میان آنان کسانی بودند که به فرمان شاه عمل کردند و خود با سرمایهای که داشتند کاروانسرا ساختند.ساخت کاروانسرا در این زمان در صدر وقفیات جای گرفته است. شاردن، جهانگرد فرانسوی بر این مسأله مهر تأیید میزند «...[آنها] نخست کاروانسرایی را بنا و وقف سکونت رایگان و ابنالسبیل میکردند، سپس گرمابه، قهوهخانه، بازار و باغ بزرگی پدید میآوردند و آنها را به اجاره وامیگذاشتند و بعدا مدرسهای بنا میکردند و مالالاجاره ابنیه مذکور را وقف آن میکردند». فیگوئروا سفیر اسپانیا در دوره حکمرانی شاهعباس یکم، نقش زنان را در کارهای نیک و عامالمنفعه پررنگتر از مردان یاد کرده است تا آنجا که بسیاری از کاروانسراها و ساختمانهای عامالمنفعه را زنان که معمولا سرمایهای کمتر نسبت به مردان داشتند، میساختند. سنت وقف در میان خاندانهای دربار صفوی جایگاهی ویژه داشت. مادر شاه سلطانحسین کاروانسرایی را در اصفهان بنا کرد که تا امروز از آن استفاده میشود. این کاروانسرا چهار ایوانی بود و در شرق مدرسهای ساخته شد که بنیانگذار آن نیز مادر شاه بود. درآمد کاروانسرا به مصرف طلبهها و نگهداری مدرسه میرسید. امروزه این کاروانسرا با نام مهمانسرای عباسی به هتل تبدیل شده است. پیش از او، زینببیگم دختر شاه تهماسب یکم نیز نام خود را با کارهای نیک ازجمله ساخت کاروانسرای وقفی در تاریخ صفوی ماندگار کرد. کاروانسرای بیگم در راه قزوین به ساوه ازجمله آثار به شمار میآید. به نوشته دلاواله، زینب بیگم به شدت مراقب بود که همه نیازها و ملزومات زندگی در کاروانسرا تأمین باشد. بنای کاروانسرای بزرگ و مجهز امیرچخماق یزد را نیز به وی نسبت دادهاند. خیرالنسا بیگم، مادر شاهعباسیکم نیز کاروانسرایی بزرگ را در جاده اصفهان وقف کرد که از بزرگترین کاروانسراهای زمانه خویش بهشمار میآمد. این کاروانسرا با داشتن حیاطی بزرگ و حجرههایی زیاد، مسافرانی فراوان را در خود جای میداد. در این کاروانسرا حتی حجرههایی وجود داشت که دو پله از سطح زمین بالاتر ساخته شده بود. اینها حجرههای ویژه زنان بود تا آنها را از نگاهها پوشیده دارد.
کاروانسراهای هفتگانه یک کرمانی نیکوکار
محمدابراهیم باستانی پاریزی در اثر خود با عنوان «اژدهای هفتسر» از کاروانسرایی در کوهستان پاریز در منطقه کرمان خبر میدهد که همچون قلعهای محکم و مجهز بوده، به کاروانسرای آقا سیدهدایت شهرت یافته است. باستانی پاریزی از زبان معلماش که به آقا سیدهدایت، نسب میرسانده است، روایت میکند که دو کاروانسرای دیگر از او، یکی در ملکیآباد سیرجان و دیگری در میانه راه کرمان به گلو قرار داشته است. نویسنده کتاب سفرنامه افضلالملک در دوره قاجار، از کاروانسرایی دیگر یاد میکند که از این شخص نیکوکار در نزدیکی عربآباد طبس در جایی به نام چشمه آبگرم ساخته شده است.
باستانی پاریزی در اینباره آورده است «آری در چنین جایی است که همشهری مخلص ما بهقول افضلالملک آقا سیدهدایت الله سیرجانی کرمانی باز برای سایهبان قوافل کاروانسرای خوبی ساخته که بسیار باعث راحتی است. اگر این کاروانسرا نبودی معدودی از مردم در صحرای کویر به هلاکت رسیدندی، پهلوی کاروانسرای چشمهای میجوشد که آب آن گرم است و معدنی است». سیدهدایت براساس مطالعات باستانی، در مکانی به نام چاکوران در چهار فرسخی دربند به سمت راور کرمان نیز کاروانسرایی دیگر ساخته است. در این مکان، از گذشتههای دور هیچ خانه و آبادی نبود و مسافران برای خود و چارپایانشان باید آذوقه و علیق میآوردند. کاروانسرای چاکوران اما با داشتن آب شیرین و قنات، تشنگی مسافران و چارپایان آنها را رفع میکرد. کاروانسرای ششم سیدهدایت در بیابانهای خراسان جای داشت؛ جایی در نزدیکی فیضآباد. افضلالملک دراینباره نوشته است «با همراهان به کاروانسرایی که بیستسال قبل سیدهدایت سیرجانی از اهل کرمان ساخته است فرود آمدم و استراحت کردم».
کاروانسرای امینالتجار
فردی به نام سیدمهدی رشتی که در اصل از مردم یزد به امینالتجار شهره بود، نزدیک به صدسال پیش در خراسان از کاسبان محترم و مورد اعتماد مردم بهشمار میآمد به اندازهای که مردم امانتهای گرانبهای خود را به او میسپردند. او در زندگی خود با پاکی نیت، به اموری نیک ازجمله وقف کاروانسرا روی آورد. از بخت بد روزگار، گرچه وقف کاروانسرا را به چشم ندید اما پسرش وقف او را به انجام رساند. کارگرانی از کارافتاده به موجب وصیت امینالتجار در کاروانسرای وقفی به کار گمارده شدند. کاروانسرای او در کاشمر امروز گسترش یافته و مجتمعهای تجاری را دربرگرفته است. هر سال براساس وصیت او تا امروز که هشتاد و هشتسال از آن زمان میگذرد مجلس عزای شهادت فاطمه(س) برگزار میشود. غذای نذری به تعداد زیاد در این مجلس به مردم داده میشود.
این کار نیک چشمگیر یادگاری از گذر روزگاران
کاروانسراسازی و رفع نیازهای مسافران در صفحه اندیشه جامعه ایران در روزگار گذشته، از مواردی مهم بهشمار میآمده که چه به شیوه وقف، چه بهگونه امری نیک و بیهیچ چشمداشت، خاطرهای جذاب و دوستداشتنی در یادها به جای گذاشته است؛ چنانکه همه سفرنامهنویسان و جهانگردانی که به ایران آمدهاند، از این بنای کارآمد در آثارشان سخن رانده و برخی با ریزبینی، این نماد معماری شکوهمند ایران را وصف کردهاند.