خاطـره پیـشرو،
نقل قولی است از دیوید ژینولا، ستاره سابق فوتبال فرانسه درباره روز محو شدنش از فوتبال ملی:
«کافی بود فرانسه ژرار هولیه از 2 بازی آخر مقدماتی جامجهانی 1994 مقابل رژیمصهیونیستی و بلغارستان یک امتیاز بگیرد و به جبران ناکامی در راهیابی به جامجهانی 1990 به آمریکا برود. ما بعد از باخت به رژیمصهیونیستی تصور میکردیم به راحتی بلغارستان پنف را میبریم. وقتی اریک کانتونا گل اول فرانسه را زد و با دستهای گشوده روی تابلوی تبلیغاتی شادی کرد با خودمان گفتیم دیگر به جامجهانی رفتهایم! حتی گل تساوی امیل کاستادینوف هم نمیتوانست تیم را وحشتزده کند. دقیقه 89 فرارسید. وقتی در میانه میدان توپ را در اختیار گرفتم، حسی به من گفت توپ را بلند ارسال کنم تا بلکه با گل برتری، جشن صعود را برگزار کنیم. به ندای قلبم گوش دادم اما در ارسال دچار اشتباه شدم. رقیب در چشم بههم زدنی توپ را تصاحب کرد و آن را تا تور دروازه برنار لاما پیش برد. ما در پارکدوپرنس گل خوردیم. باران شروع به باریدن کرد. داور ثانیههایی بعد سوت پایان را به صدا درآورد و من باعث دومین حذف متوالی تیمم شدم! لحظه سوت پایان و سری که هولیه از شدت ناراحتی، آرام به نیمکت کوبید، درام همیشه زندگی من است. نهتنها دیگر در باشگاههای فرانسوی نماندم بلکه از تیمملی هم رانده شدم. زیدان، دشان و دوگاری، دوست نداشتند من و کانتونا در تیم باشیم و تحتتاثیر آن حرف و حدیثها، امه ژاکه، جانشین هولیه مرا در اوج دوران آمادگی از تیمملی کنار گذاشت. در نظر فرانسویها یک شخصیت منفور بودم و با وجود اینکه طرفداران تاتنهام واقعا مرا دوست داشتند، اصلا در کشورم احترامی ندیدم. قربانی یک پاس اشتباه شدم؛ هرچند الان در نگاه به گذشته افسوس زیادی نمیخورم چون در انگلیس به اندازه کافی لذت دریغ شده در فرانسه را
نصیب بردم.»