ملیکا اکبرنژاد| از خودکشیهای سریالی بسیار چیز خوانده و بسیار شایعه شنیده بودیم و در طول زمان اخبار گوناگون مانند خودکشی سریالی دانشجویان یا خودکشیهای سریالی در مترو. اما خبرهای خودکشی در این سالها حس و بوی منطقهای نیز گرفت. مثل خودکشی سریالی در اندیکا، خودکشی سریالی در اشنویه، خودکشی سریالی 5 نفره در مریوان و خودکشی سریالی 10نفره در سردشت!
خودکشیهای سریالی در مریوان
بهعنوان نمونه سالگذشته در مورد شایعه خودکشیهای سریالی در مریوان سرهنگ کارآگاه هادی مصطفایی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی گفته بود: بررسیهای اولیه ما وقوع قتلهای سریالی در شهرستان مریوان را رد میکند. تعدادی فوتی طی یکماه در این شهرستان داشتیم که در بررسیها مشخص شد بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند. بررسیهای اولیه نشان میدهد این پروندهها هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. براساس تحقیقات صورت گرفته در فروردینماه سالگذشته 4مرد با انگیزههای متفاوت در مریوان خود را حلقآویز کردند. دو نفر از این افراد در خانه اقدام به خودکشی کرده و حتی از خود وصیتنامه نیز به جای گذاشتند. سوم اردیبهشتماه نیز دختر جوانی در این شهر دست به خودکشی زد. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد این دختر قرار بود با چهارمین مردی که خودکشی کرده ازدواج کند و پس از اطلاع از مرگ پسر موردعلاقهاش وی نیز دست به خودکشی زده است. این دختر در وصیتنامه خود خواستار دفن جسدش در کنار قبر پسر موردعلاقهاش شده بود.
قلعهرش
اما نمونه جدیدتر را میتوان در سردشت سراغ گرفت: در 2 هفته 10 نفر خود را با طناب از درخت حلقآویز کردهاند که از این میان 6 نفر نجات پیدا کرده و 4 نفر فوت شدهاند. اپیدمی خودکشیهای دنبالهدار در سردشت استان آذربایجانغربی این روزها به بحث اصلی مردم سردشت و نقل محافل تبدیل شده است. اگرچه خودکشیهایی که در شهرستان سردشت اتفاق افتاده 10 مورد بوده اما 6مورد از آنها تنها مربوط به یک روستا به نام «قلعهرش» است که در مجموع هزار و 400 نفر جمعیت دارد. این روستا که در جنوب این شهرستان واقع شده 6سال پیش نیز با چنین موضوعی درگیر بوده و چنین اتفاقاتی در آن تازگی ندارد. کمتر از 6سال پیش بود که 4 زن در همین خطه خودسوزی کردند و 2 نفرشان فوت شدند. اما گویا جنس خودکشیها در این 6سال تغییر کرده و حالا همه این افراد به جز یکی از آنها، خود را حلقآویز کردهاند. در این میان دختر 26سالهای خود را به داخل آبشار «شلماش» پرت کرده و فوت شده است.
این یک گزارش است
شاید زمان ببرد که دلایل این خودکشیها علنی شود. اما وظیفه من خبرنگار چیست؟ ابتدا باید دلایل خودکشی را بررسی و بعد با چند نفر مشاور صحبت کنم. میدانم که جز کلیگویی شاید چیزی نصیبتان نشود اما با بضاعت اندک روزنامهنگاری ما و نظام اطلاعرسانی موجود، راهرفتن گامبهگام در این خصوص را توصیه میکنم. این نوشتار شاید بتواند کمک اندکی در تنویر افکارعمومی و تقبیح عمل خودکشی باشد. دستآخر هم برای خانوادهها باید راهبرد ارایه دهم و بگویم نکته کلیدی برای جلوگیری از خودکشی اعضای خانواده، برقرارکردن رابطه با یک شخص و مشارکت در یافتن راههای جایگزین جهت توجیه زندگی (زندهماندن) است.
اصلا بگذارید توصیهها را الان بنویسم. آخر معلوم نیست که تا به انتها گزارش را بخوانید! چون از همینجا معلوم است که جز دلایل کلی و نظریات همیشگی چیزی را در مورد خودکشیها بیان نمیکنم. این کار نیاز به تحقیق و کارگروه و مصاحبه و تحلیل و میزگرد دارد و در کشور ما چندان امر مرسومی نیست. مگر 6سال پیش این کار را کردهاند که حالا بکنند؟ یادم میآید که اتریشیها گفته بودند خودکشی در روزهای آفتابی بیشتر از روزهای ابری است! یعنی آنها روی همهچیز کار میکنند. اما اینجا تا صحبت میشود، بحث عدماشتغال و ضربه عشقی و... مطرح میشود.
مثلا در دنیا ارتباطدادن میان فصلها و میزان خودکشیها به بیش از یک قرن پیش بازمیگردد. مطالعات نشان دادهاند که میزان خودکشیها در فصل بهار و به میزان کمتری در فصل زمستان افزایش مییابند. این احتمال وجود دارد که آبوهوا و تابش نورخورشید باعث ایجاد این نوسان شده باشد. محققان معتقدند که تابش خورشید در روز خودکشی و تا ۱۰ روز قبل آن باعث تسهیل عمل خودکشی میشود و برعکس هم به نظر میرسید تابش خورشید در ۱۴ تا ۶۰ روز قبل از خودکشی اثر حفاظتی در کاهش میزان خودکشیها داشته باشد.
همچنین ارتباطی میان تابش خورشید و هر دو روش خودکشی؛ خودکشیهای خشونتآمیز مانند حلقآویزکردن، غرقکردن و شلیک تیر به خود و خودکشی با روشهای غیرخشن همانند خوردن سم، وجود دارد. چند علت محتمل درباره ارتباط تابش نورخورشید و میزان خودکشیها وجود دارد. نور با ناقل عصبی سروتونین با حالت و خلق و خوی افراد و حتی حیوانات در تعامل است. بدین معنا که در معرض نور بودن میتواند باعت تغییر در سطوح سروتونین و در نتیجه تأثیر در رفتار و احساسات افراد نظیر خلق و خو، تکانشگری و پرخاشگری شود.
اما همانطورکه گفتم، در ایران کسی دنبال نگاهی علمی نیست. چند توصیه روانشناسی، بیشترین چیزی است که عاید خانوادههای نگران میشود.
توصیههای زودهنگام
در اینجا باید به جوانترهایی که یکدرصد هم فکر خودکشی در حوالی آنها میچرخد، توصیه کنم ترسها، ناکامیها و نگرانیهای خود را با والدین، دوست، همسر، استاد، مشاور یا یک همدل درمیان بگذارند. اگر شما راهحلی برای مشکلات ندارید به این معنی نیست که برای آن مشکلات دیگر هیچ راهحلی وجود ندارد. ابراز افکار و احساساتتان آغازکننده فرآیندی است که از طریق آن نیرو، امید و احساس ارزشمندی مجددا ایجاد شده و به کشف راهحلهای دیگر جهت حلوفصل بحران منجر میشود. اگر افکار خودکشی از میان نرود، عنقریب به سمت اقدام به خودکشی خواهد رفت. در این مواقع، کمک حرفهای و تخصصی از روانپزشک یا مشاور خبره، الزامی خواهد بود. آنچه را که موجب ناراحتی شما میشود، بهطور مشخص بنویسید. علاوهبر این، چگونگی رویاروییتان با مشکلات را معین کنید. با مشخصکردن آنچه جهت مقابله با یک موضوع خاص انجام میدهید، دریچه ذهن خود را برای راهحلهای دیگر باز میگذارید. افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنید. اگر شما بهطور دایمی درباره نقایص، تقصیرها و بدبیاریهای زندگی خود تعمق و تفکر کنید، خودپنداری و نگرشی منفی در مورد آینده را درونی خواهید کرد. تمرکز بر اسناد، تواناییها و مشارکتهای شخصی مثبت، نگرشی متعادل در مورد خود و تواناییهایتان ایجاد خواهد کرد. در بعضیاوقات جهت ایجاد احساس بهتر با خودتان حرف بزنید. کسانی را که در صورت کشتن خودتان، زندگی آنها آسیب خواهد دید، مشخص کنید. تعیین اینکه آیا کسی در زندگی خود به شما نیازمند است، کاری سخت است. به هرحال، ما همه در شبکههایاجتماعی درگیر هستیم و در هر لحظه از زمان، شخصی وجود دارد که رابطهای معنیدار با شما داشته باشد. در نظر داشته باشید که شما به حساب میآیید و برای دیگران مهم هستید، ارزشمندید و استحقاق این را دارید که لحظهها را بهتر سازید. زندگی در دورههایی از زمان سخت میشود، همه فرازونشیب دارند. یک بخش از خوبی زندگی در این است که شما امیدوارید فردا بهتر از دیروز خواهد بود. اگر شما از افسردگی، ناامیدی و افکار خودکشی در رنج هستید، مطمئن باشید که مراجعه به متخصصان بهداشت روانی برای شما بسیار کمککننده خواهد بود.
علل خودکشی غیرسریالی و سریالی
- اختلالات روانی: ازجمله اعتیاد به موادمخدر و مشروباتالکلی، بیماری افسردگی، بیماری اسکیزوفرنیا (نوعی بیماری وخیم روانی که فرد دچار توهم و هذیان میشود)، حملات اضطرابی شدید توأم با ترس و وحشت، ترسهای مرضی، حالات خشم و عصبانیتهای ناگهانی.
آمار نشان میدهد که 95 درصد از افرادی که خودکشی میکنند دچار اختلالروانی هستند، ازجمله 80 درصد بیماران افسرده، 10درصد بیماران اسکیزوفرنی، 5 درصد افرادی که دچار زوالعقل و حالات هذیانی هستند، خودکشی میکنند.
نظریه روانکاوی: از دیدگاه روانکاوی، خشم و خصومت درونی و ناخودآگاه نسبت به فرد موردعلاقه به آن حد زیاد است که میخواهد آن فرد را به قتل رسانده و بکشد؛ اما چون توان انجام آن را ندارد دچار کشمکش شدید میشود و این کشمکش بین علاقه و خشم ایجاد میشود و درنتیجه برای رهایی از این کشمکش دست به خودکشی میزند. (همانگونه که ذکر شد این حالت و این کشمکش اغلب ناخودآگاه است و فردی که خودکشی میکند آگاهی روشنی از این حالت و کشمکش ندارد) به زبانی دیگر، نفرت بهوجود آمده و ناخودآگاه موجب بروز و ایجاد احساس گناه میشود که فرد اقدام به خودکشی میکند.
موضوع یا علت دیگر: عدمهماهنگی بین انگیزههای فرد و عدمتوانایی در برآورده کردن یا برآوردهشدن انگیزهها و عدمسازگاری بین این دو حالت، میتواند عاملی باشد که فرد اقدام به خودکشی کنند.
عوامل دیگر خودکشی:
- فرار از ناملایمات و شکستها
- فرار از فشارهای روانی که احساس میشود یا بهنظر میرسد که پایانناپذیر است
- فرار از احساس گناه شدید
- فرار از مجازات شدن
- میل به خودآزاری شدید (به این دلیل با تیغ، چاقو یا امثال اینها به خود آسیب میرسانند.)
- آرزوی مرگ و مردن
- احساس ناامیدی، بیچارگی و درماندگی
- سعی در نشان دادن درد درونی خود (خودکشی میتواند نوعی رفتار باشد که میخواهد از این طریق به دیگران بفهماند که تنهاست.)
- ترس از تغییر موقعیتهایی که ممکن است یا احتمال دارد اتفاق بیفتد و فرد چنین احساس میکند که این تغییر برای وی غیرقابل تحمل است.
- به وسیله خودکشیکردن، میخواهد دیگران را تنبیه کند (فرزندانی که خودکشی میکنند، با خودکشیکردن میخواهند پدر یا مادر، یا هر دو را تنبیه کنند.)
- به وسیله خودکشی میخواهد خشم و عصبانیت خود را نشان دهد.
- فردی که خودکشی میکند هیچگونه انگیزه یا نیازی برای زیستن و زندگیکردن ندارد.
نظریه یادگیری: در این نظریه «خودکشی» ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با موارد زیر دارد: بافت جامعه، کشمکشهای ناخودآگاه، فشارهای اجتماعی، فشارهای روانی، فشارهای اقتصادی، فشارهای خانوادگی و...
زمانیکه در یک جامعه انسانها راهحلی برای رهایی از فشارهای گوناگون پیدا نمیکنند به ناچار خودکشی میکنند و خودکشی را راهحل نهایی دانسته و به آن فکر میکنند. اینگونه خودکشیها میتوانند موجب شوند که دیگران نیز به چنین راهحلی فکر کنند و آن را مورد نظر قرار دهند و سرانجام اقدام به خودکشی کنند. در بعضی از خانوادهها افراد آن خانواده یاد میگیرند که خودکشی بهترین راهحل برای رهایی از فشار یا کشمکشی است که در خانواده وجود دارد. البته خودکشی که بهطور تکراری در افراد یک خانواده دیده میشود میتواند جنبه ارثی و ژنتیک داشته باشد.
بعضی از نظریات و دیدگاههای دیگر:
- عدهای به این دلیل خودکشی میکنند که به خواب ابدی بروند.
- عدهای به این دلیل خودکشی میکنند که بعد از مرگ تولدی دیگر خواهند داشت.
- عدهای به این دلیل خودکشی میکنند که خود را از بسیاری از غرایزی که قبول ندارند و در وجودشان هست، نجات دهند.
- عدهای به این دلیل خودکشی میکنند تا از این طریق قدرت و توانایی خود را به دیگران نشان دهند.
جامعهشناسان بر این عقیدهاند که خودکشی پدیدهای است ناشی از فشارهای اجتماعی که روی بعضی از افراد جامعه اعمال میشود و در نتیجه، این قبیل افراد قربانیان جامعهاند. از سوی دیگر این حقیقت وجود دارد که رضایت از زندگی باعث قویشدن انگیزه ادامهحیات و لذتبردن از زندگی میشود؛ در غیر اینصورت میل به خودکشی شدت مییابد.
روابط اجتماعی روستای قلعهرش زیر ذرهبین
فریبرز درتاج کارشناس تربیت
اقدام به خودکشی در هر جای دنیا برگرفته از مناسبات مختلفی است. این رویدادها هرکدام بستگی به شرایط اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی پیرامون زندگی افراد، چهرهای متفاوت دارد. میانگین خودکشی در دنیا بهطور معمول از هر 100هزار نفر 11 نفر است که البته این آمار همواره یکسان نیست و گاه دستخوش تغییراتی هم در سایر نقاط دنیا شده است. برای مثال آمار خودکشی در کشورهای اسکاندیناوی نسبت به سایر نقاط دنیا بیشتر است. دلیل اصلی آن هم شرایط جغرافیایی و روانی مردم است که عمدتا دچار حالات روحی نامناسبی هستند و همین عامل هم باعث میشود تا دست به خودکشی بزنند. مشابه این شرایط در کشورهای دانمارک، نروژ و سوئد هم دیده میشود.
طبق آمار در این کشورها از هر 100هزار نفر 14 نفر دست به خودکشی میزنند که عوامل اجتماعی- فرهنگی موجود یکی از دلایل اصلی آن ابراز میشود.
انواع خودکشی در کشورهای مختلف یکسان نیست و در بسیاری از نقاط دنیا حتی بهصورت یک سنت یا عادت این اقدام صورتمیپذیرد. در کشوری مثل ژاپن عمدتا خودکشیها خانوادگی یا طبق یک عادت سالانه بهشکل دستهجمعی انجام میگیرد و بهصورت یک عادت یا سنت یاد میشود. حتی این مدل خودکشیها برای آنها مهم و ارزشمند نیز محسوب میشود. علل به وجود آمدن این موضوعات هم برگرفته از ریشه اعتقادی یا خرافاتی است که بر فرهنگ و آموزههای برخی از مردم در این کشورها حاکم است.
بسیاری از افراد بهدلیل ترس از آینده خودکشی میکنند که این موضوع در اکثر موارد مورد توجه است زیرا از نظر روحی بسیاری افراد خود را نمیتوانند در شرایط سخت یا ناتوانیهای مالی و فرهنگی و اجتماعی که برایشان به وجود خواهد آمد، قرار دهند و آن را مدیریت کنند. البته این یک راه فرار هم لقب میگیرد که اغلب این راه فرار هم خودکشی نام دارد.
البته خودکشی در اولویتهای مرگ برای افراد دنیا رتبههفتم را بهخود اختصاص داده که این رتبه در مواجهه با شرایط سنی افراد مختلف است. در سنین 12 تا 19سال خودکشی طرفداران زیادی را بین خود دارد به صورتی که رتبه سوم در انتخاب نوع مرگ را در این دسته از سنین بازی میکند.
یکی از مهمترین عوامل خودکشی که در کشور ما هم بهوفور دیده میشود، طلاق است. معضلی که یکی از مهمترین دلایل خودکشی در کشور ما را بهخود اختصاص داده است و نمونه اخیر آن را نیز در سردشت ملاحظه کردیم. ترس از زندگی بعد از ازدواج و اثرات تربیت نادرست والدین در این روستا باعث بروز یک فاجعه
شده است.
آمار خودکشی بین زوجهایی که از یکدیگر جدا میشوند با افراد معمولی تفاوت زیادی دارد. خودکشی بین مطلقهها از هر 100هزار نفر در بین خانمها به 20 نفر میرسد و در بین آقایان این آمار به 60 نفر هم تجاوز میکند. پس میتوان رویداد سردشت را نتیجه عوامل اقتصادی خانوادگی و اجتماعی دانست که این روستا با یک واقعه وحشتناک، آن هم به صورت سریالی مواجه کرده است. اما امروز رویداد وحشتناک سردشت را نمیتوان با یک کارشناس یا جامعهشناس یا روانشناس حل کرد بلکه نیاز است که این موضوع به خوبی در خود این روستا، با دیدن زندگی افراد، اقوام و کسانی که در اطرافشان زندگی کردهاند، مورد بررسی قرار گیرد.
مردم در کنار مردم باشند
نورالدین حیدری دستنایی سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس
برای خود من هم عجیب است این تعداد خودکشی در یک روستای نهچندان بزرگ آن هم در کشوری که بر پایه موازین اسلامی حرکت میکند چگونه ممکن است. در قبیحبودن این موضوع شکی نیست، اما سریالیبودن این اتفاق جای تعجب دارد. معمولا هر اتفاقی که در هر جای کشور رخ دهد و ناگوار هم قلمداد شود، بهسرعت تمامی افراد یا نهادهایی که با آن موضوع مرتبط هستند، اقدام و سعی میکنند تا بتوانند در اسرعوقت مرهمی بر مشکل به وجود آمده باشند اما عجیب است که در سردشت این اتفاقات به وقوع نپیوسته و هنوز درمانی برای آن بهوجود نیامده است.
چندین عامل موثر در بهوجود آمدن این خودکشیها نقش دارند؛ یکی از آنها ضعف ایمان و اعتقاد به خداوند است که در این میان نیاز است مردمان یا کسانی که در این روستاها مبلغ دینی هستند به روستاییان گوشزد کنند که تا چه حد این عمل قبیح و وحشتناک است و تا چه حد آخرت و دنیای افراد را تاریک و پر از گناه میکند، این بخش آگاهسازی مردم است که باید روی آن کار کرد اما نباید از محرومیتها یا مشکلات اقتصادی که پیرامون زندگی مردم وجود دارد بهراحتی عبور کرد. این موضوعات هم میتواند تأثیر بسزایی در ناامیدی و خودکشی بگذارد.
مدارس یکی از مهمترین مراکزی است که افراد از آن الهاممیگیرند و به نوعی فردای آنها را میسازد زیرا آموزش درست در مدارس ما باعث ساختن آینده جامعه ما میشود. هر مدرسه یا مرکز آموزشی قطعا نیاز به یکسری اساتیدی دارد که با ارایه آموزشهای اجتماعی، افراد را برای ورود به اجتماع آماده کنند که این افراد حضورشان در مدارس و مراکز آموزشی موردنیاز است و نمیدانم آیا در این روستا آموزگارانی هستند که درباره موضوعات اجتماعی همراه دانشآموزان باشند یا به مسائل و بحرانهای پیرامون آنها بپردازند؟
البته بحثی که مهم است روند و آمار صعودی است که اینروزها در کشور ما معضلی به نام خودکشی پیدا کرده است، متاسفانه در استان ما(چهارمحالوبختیاری) هم در طول سال بارها مطلع میشویم که خودکشیهایی در سطح استان بهوجود آمده است که این جای تاسف فراوان دارد.
بحث سردشت یا مکانهای دیگر کشور نیست، این یک بحثی است که باید به آن رسیدگی شود. در این زمینه رسانهها باید مسئولان و متولیان مربوط به این امر را به نقد بکشند و همه همراه شوند تا درباره این معضل راهحلی را بهدست بیاوریم. اما در آخر هم مردم باید در کنار مردم ایستادگی کنند زیرا هیچکس بهغیر از مردم به فکر مردم نیست و از زندگیهای یکدیگر اطلاع ندارند، همکاری و همیاری مردم میتواند جامعه را بهخوبی بهپیش ببرد.