«گینس» خوب است، «گینس» خوب نیست
 

 

 مرضیه قزوینی‌زاده  |  «گینس» اولین ساخته محسن تنابنده، این روزها موفق شده است رکورددار اکران ماه رمضان شود و در آستانه 10روزه شدن اکرانش در تهران و شهرستان‌ها به فروش یک میلیاردی دست پیدا کرده است. آمار فروش این فیلم طی روزهای گذشته افت نکرده و اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، ممکن است فیلم تنابنده در مدت اکران خود واقعا رقمی شبیه یک رکورد گینس را به دست آورد! اما آیا این امر ممکن است؟ در نگاه اول می‌توان فروش فیلم را نشانی از موفقیت و رضایت مردم از آن دانست، اما آیا یک فیلم «کمدی» با حضور «تنابنده» و «عطاران» نیست که مردم را به سینماها می‌کشاند؟ تنابنده در تلویزیون با اقبال عمومی مواجه شده و عطاران نیز در 5‌سال گذشته پول‌سازترین مرد سینمای ایران بوده است! و پرفروش‌ترین فیلم‌های سال‌های اخیر سینمای ایران کمدی بوده‌اند. نمی‌توان اشتیاق مردم به تماشای یک کمدی با حضور این دو را انکار کرد. اما آیا این اشتیاق، پس از پایان یافتن فیلم به رضایت تبدیل می‌شود؟ موضوعی که افت و خیز آمار تماشاچیان فیلم را مشخص می‌کند همین است. بسیاری از تماشاچیان با نارضایتی از سالن خارج می‌شوند و احتمالا آن را به کسی توصیه هم نمی‌کنند. اما از طرف دیگر، گرچه عوامل فیلم از انتقادهای تند به آن شکایت دارند و بسیاری را توهین تلقی کرده‌اند، اما همین جریان خبری که برخی سایت‌ها در پیش گرفته‌اند و با قدرت بر طبل آن می‌کوبند درنهایت به ضرر فروش نهایی فیلم نخواهد بود! بلکه مخاطبانی را که با عطاران و البته تنابنده خو گرفته‌اند کنجکاوتر می‌کند.
داستان این فیلم مربوط به 3 برادر است که در حاشیه تهران به سختی زندگی می‌کنند؛ 3 برادر که به قول تنابنده ،کله‌هایشان مشابه است و تصمیم می‌گیرند سوارکاری شترمرغ را در کتاب «گینس» ثبت کنند. اما در این راه با ماجراهایی روبه‌رو می‌شوند. تنابنده جز کارگردانی در نقش یکی از این برادران نیز بازی می‌کند. 2 برادر دیگر رضا عطاران و حسین اسکندری هستند که حسین برادر عبدالله و مجید اسکندری استادان مطرح چهره‌پردازی سینماست. از حاشیه‌های دیگر فیلم می‌توان به بخش‌های حذف شده، ازجمله قسمتی مربوط به جمله شبکه من‌وتو اشاره کرد.
اولین ساخته تنابنده به‌گفته خودش قرار نیست اثر سخت و ثقیلی باشد و تنها یک کمدی سرگرم‌کننده است. او سال‌هاست که فیلمنامه می‌نویسد و بازی می‌کند اما این بار با قصه‌ای نظیر «گینس» شانسش را برای ورود به عرصه کارگردانی امتحان کرده است که می‌توان گفت با همه نقدها، تاکنون در گیشه موفق از آب درآمده است.
پیش از شروع فیلم حضور خانواده‌های مشتاق و مقایسه با سریال پایتخت
کمی پیش از شروع نمایش فیلم، تماشاچیان روی صندلی‌های انتظار در مورد اتفاقات روزانه صحبت می‌کنند. اما از گوشه و کنار مقایسه فیلم‌های درحال اکران که عطاران در یکی دیگر از آنها حضور دارد شنیده می‌شود. بیشترین فروش ماه رمضانی را فیلم‌های کمدی در ماه رمضان داشته‌اند و در ساعات پس از افطار تعداد مردم برای تماشای «گینس» قابل توجه است. شهریار صفارزاده که به همراه همسر و دختر 6 ساله‌شان به دیدن این فیلم آمده است، اعتقاد دارد قبل از هر چیز یک فیلم باید سرگرم‌کننده باشد: «من اتفاقا خیلی اهل سینما رفتن هستم، اما فیلمی را انتخاب می‌کنم که شاد و مفرح باشد و بتوان ساعت خوشی را با تماشای آن تجربه کرد. خیلی علاقه دارم که با خانواده به سینما بیاییم و اگر مدام فیلم‌های شادی ساخته شود ما هم مدام در سینما هستیم!» او که تا کنون هیچ آنونسی از فیلم «گینس» ندیده است اضافه می‌کند:  «من هم آقای تنابنده و هم آقای عطاران را دوست دارم و فکر می‌کنم امتحانشان را پس داده‌اند. در ضمن به نظرم همکاری‌شان باید خیلی جالب باشد برای همین این فیلم را انتخاب کرده‌ایم»، مریم رضایی همسر او نیز با این نظرات موافق است: «من تبلیغ تلویزیون را درباره این فیلم دیده‌ام و به نظرم جالب آمد. ما هر شب سریال پایتخت 4 را می‌بینیم و واقعا بهترین سریال بعد از افطار است. آقای تنابنده استعداد خنداندن مردم را دارد.» مایسا صفارزاده، دختر این دو نیز از آمدن به سینما برای تماشای این فیلم خوشحال است: «ما هرشب هم خندوانه و هم پایتخت را می‌بینیم.» در میان تماشاچیان پس از افطار که برای تماشای فیلم «گینس» آمده‌اند، می‌توان خانواده‌های بسیاری را پیدا کرد که این اتفاق بیش از دیگر فیلم‌ها دیده می‌شود. آزاده پورجوادی 46 ساله به همراه همسر و فرزندانش و آزیتا پورجوادی 42 ساله با همسر و فرزندش به دیدن فیلم آمده‌اند. این دو خانواده با فرزندانشان هفت نفری می‌شوند. آزاده پورجوادی می‌گوید: «ما سعی می‌کنیم هفته‌ای یکی دوبار هم که شده بعد از افطار را با هم بگذرانیم و خب سینما رفتن پس از افطار، اگر یک کمدی روی پرده باشد گزینه خوبی برای ماست؛ به‌خصوص که فرزندان ما نوجوان هستند و ما دوست داریم برنامه‌های شادی داشته باشیم.» خواهر او آزیتا پورجوادی نیز اضافه می‌کند: «همین که خانوادگی در کنار هم هستیم و لذت می‌بریم خیلی مهم است، فکر می‌کنم خیلی خانواده‌ها بعد از افطار وقتشان را این‌طور می‌گذرانند. اگر سینماها برنامه مناسبی برای آنها داشته باشند واقعا این ماه، ماه پول‌سازی است. هم خانواده‌ها راضی هستند هم هنرمندان سینما.» محمدرضا عطایی 14 ساله نیز می‌گوید: «من در کل شوخی‌های رضا عطاران را دوست دارم، مثل خود واقعی‌اش بازی می‌کند. ما همیشه سریال‌های او را نگاه می‌کنیم. محسن تنابنده هم همین‌طور است. حالا هم که این‌جا برای تماشای فیلم آمده‌ایم من فقط نگران از دست دادن سریال پایتخت هستم. البته می‌توان بازپخشش را دید اما امیدوارم این فیلم هم همانقدر بامزه باشد و بیخود سریال را از دست نداده باشیم.» شیرین عطایی 16 ساله نیز معتقد است: «گینس» حتما خنده دار است: «دوستان من این فیلم را دیده‌اند و من پیشنهاد کردم به دیدن آن بیاییم. هر دو بازیگر این فیلم را دوست دارم و به نظرم تا زمانی که روی پرده است یک بار دیگر با دوستانم هم به دیدن آن بیاییم.» مهران سیدزاده همسر آزیتا پورجوادی نیز که به همراه پسر 10 ساله‌شان با یک بغل تنقلات، به این جمع خانوادگی اضافه می‌شود، برنامه‌های شاد بعد از افطار را حق مردم می‌داند و می‌گوید: «هوا گرم است و این روزها به مردم فشار می‌آید. کسی حال ندارد جواب سلام کسی را بدهد اما بعد از افطار مردم تازه موتورشان روشن می‌شود و خیلی خوب است که دولت برای این ساعت‌ها برنامه مناسبی داشته باشد. کمی کیفیت کارهای تلویزیونی پایین آمده است اما امیدوارم سینماها به جای آنها خوب باشند!» او از علاقه‌اش به رضا عطاران می‌گوید: «من کارهای عطاران را در کل می‌پسندم. نقش‌های کمدی او خیلی به جامعه توجه دارد و انگار نقشش را زندگی می‌کند. در این سال‌ها هیچ‌کدام از نقش‌هایش بی‌دلیل نبوده و همه را خوب بازی کرده است. او در «دهلیز» نشان داد که فقط بازیگر طنز نیست و اگر نقش جدی هم به او بدهند به همین خوبی از پس کار برمی‌آید.»
در این میان اما مخاطبانی نیز هستند که نقدها را در صفحات مجازی دنبال کرده‌اند. علی سیاه سر وندی در این‌باره می‌گوید:   «راستش نظرات مردم در سایت‌های مختلف تقریبا مرا از دیدن این فیلم منصرف کرده بود اما به دلیل این‌که سئانس «نهنگ عنبر» را امشب با تأخیر از دست دادم، بلیت این فیلم را همراه دوستم گرفتم. اما امیدوارم از دیدن آن پشیمان نشویم.» او توضیح می‌دهد: «البته تا پایان اکران فیلم، بالاخره یک بار هم که شده به دیدنش می‌آمدم چون دلم می‌خواست بدانم چیزهایی که درباره رکیک‌بودن آن نوشته‌اند درست است یا نه!» و ادامه می‌دهد:   «البته رضا عطاران را مدام به این چیزها متهم می‌کنند و حالا تنابنده هم به آن اضافه شده، اما من فکر می‌کنم بیشتر این حرف‌ها فقط به‌ دلیل برخورد خشک و نگاه غلط به ماجراست، وگرنه شوخی‌های عطاران دقیقا شبیه همان چیزی است که در جامعه اتفاق می‌افتد و ما هر روز مثل آن و بسیار بسیار بدترش را هم می‌بینیم. نمی‌توان انتظار داشت که یک گروه اتو کشیده و مودب مدام در فیلم‌ها ظاهر شوند که هیچ ارتباطی هم با جامعه نداشته باشند.» او البته درباره دلیل منصرف شدنش پیش از این، گفت: «اما چیزی که من خواندم اصلا ربطی به شوخی‌های فیلم نداشت. مخاطبان نوشته بودند فیلم اصلا قصه ندارد و بی سر و ته است. درست است که من طرفدار طنز و آقای عطاران هستم اما واقعا فیلم‌های بی‌سر و ته اذیتم می‌کند و دوست ندارم مجبور شوم از سینما بیرون بیایم!» صادق چشم براه نیز با تأیید حرف‌های او می‌گوید: «البته من فکر نمی‌کنم فیلم بدی هم باشد، همین الان پایتخت با این‌که نسبت به سال‌های قبل ضعیف‌تر شده اما از بقیه سریال‌ها بهتر است. شاید در مورد این فیلم هم همین اتفاق افتاده باشد.»
مخاطبان برای رفتن عجله دارند
در حین نمایش فیلم، واقعا وقتی در سالن نشسته باشی احساس می‌کنی یکی از آن نمایش‌های تئاتر کمدی را روی صحنه می‌بینی. مردم درست همانقدر پی‌درپی واکنش نشان می‌دهند و اصل سکوت برای تماشای یک فیلم سینمایی اصلا رعایت نمی‌شود. از گوشه‌وکنار صدای خوردن تنقلات و حرف‌زدن مردم با هم شنیده می‌شود و حتی به وضوح می‌توان شوخی چند جوان با هم را که به فیلم مربوط است شنید. از نکته‌های جالب نمایش فیلم آن جاست که اولا چند نفری سالن را ترک می‌کنند و عطای آن را به لقایش می‌بخشند و این‌که مردم انگار برای تمام‌شدن فیلم عجله دارند. در سکانس آخر که شتر مرغ همه‌چیز را به هم می‌ریزد، تماشاچیان در میان صندلی‌ها سر پا ایستاده‌اند و عده‌ای سالن را ترک می‌کنند و می‌دانند اگر به پرده نگاه نکنند چیزی را از دست نداده‌اند، اما درواقع بسیاری از آنها صحنه پایانی فیلم را که کمی از صحنه قبلی بامزه‌تر است، از دست می‌دهند. همین بی‌نظمی هنگام خروج تماشای فیلم را باز هم بیشتر به فضای تئاترهای کمیک شبیه می‌کند.
تماشاچیانی که انتظارشان برآورده نشد!
می‌توان به راحتی دید که جمعیت گرچه خنده بر لب دارند اما راضی نیستند. بسیاری از تماشاچیان موقع خروج از سالن درباره فیلم حرف می‌زنند و می‌توان جمله‌های شبیه به هم بسیاری را شنید. سارا سعادت با نارضایتی درباره فیلم می‌گوید: «به‌نظرم اصلا این فیلم طنز نبود، من از دیدنش پشیمان هستم. فیلمی که نمی‌تواند مخاطبانش را تا پایان در سالن نگه دارد اشکال اساسی دارد.» او که «نهنگ عنبر» را پیش از این دیده است ادامه می‌دهد: «فکر می‌کنم دیدن «نهنگ عنبر» سطح سلیقه من را بالا برده است. فکر می‌کردم بعد از آن، این فیلم، فیلم خوبی باشد؛ دلیلش هم حضور بازیگرانی چون تنابنده و عطاران در آن بود، اما اشتباه کردم و واقعا وقتم را تلف کردم. حتی با دیدن این فیلم لبخند هم نزدم!» شایان شاهان نیز که نه چندان راضی از سالن بیرون آمده است، معتقد است با یک کمدی متوسط روبه‌رو هستیم: «هر دو بازیگر این فیلم شخصیت آشنایی برای مخاطب دارند، انگار همان تنابنده و همان عطاران در داستان دیگری قرار گرفته و با هم همبازی شده‌اند.» از نظر او فیلم داستان ضعیفی دارد: «خیلی واضح می‌توان ضعف فیلمنامه را دید. می‌شود گفت کارگردان از طنز پیش پا افتاده‌ای برای خنداندن مردم استفاده کرده است. از کشیده زدن در گوش یکدیگر تا استفاده از کلمات بی‌معنی.» البته او انکار نمی‌کند که با فیلم خندیده است و آن را این‌طور توصیف می‌کند: «در کل، فیلم از لحظه‌های خنده‌دار تشکیل شده است نه یک داستان خنده‌دار، اما باید گفت که فیلم مردم‌پسند است و تنابنده هم برای همین مردم فیلم ساخته است.» او به شوخی ادامه می‌دهد: «اگر ایده‌آل‌گرا نباشیم و اگر به شوق همبرگر آخر فیلم به دیدنش آمده باشیم، برای وقت‌گذرانی فیلم بدی هم نبود.» مرضیه باشی نیز که همراه دوستانش به تماشای این فیلم آمده است، می‌گوید: «آنقدر از دیدن آن پشیمانم که می‌خواهم به روی خودم نیاورم چنین فیلمی دیده‌ام. فکر کنم اصلا بهتر است آقای تنابنده و سینمای ایران هم به روی خودش نیاورد که چنین فیلمی ساخته شده است. شوخی‌های سخیف و پایان‌بندی که از همه افتضاح‌تر بود، به‌خصوص دقایق پایانی فیلم را غیرقابل تحمل می‌کرد و مردم حق داشتند سالن را زودتر ترک کنند.» او ادامه می‌دهد: «صحنه آغاز فیلم ما را به یاد فیلم «روز ششم» که در آن یک فرد مبتلا به سندرم دان حضور داشت می‌اندازد. این ایده و استفاده از این بازیگر جای کار بسیاری داشت اما استفاده خوبی از آن نشد. در ادامه فیلم ما به یاد فیلم «احمق و احمق‌تر» می‌افتیم اما با فاصله بسیاری، شوخی‌های این دو برادر بی‌مزه‌تر است.» مرضیه باشی البته با رعایت جانب انصاف می‌گوید: «نمی‌توانم بگویم اصلا نخندیده‌ام، من مخاطب جدی طنز هستم و از دیدن فیلم‌های طنز لذت می‌برم. اما اتفاقا طنز را ژانری بسیار سخت‌تر از دیگر ژانرها می‌دانم به همین دلیل هم کمتر فیلم و سریال طنز ایرانی نظرم را جلب می‌کند. با این حال از  صحنه‌های فرودگاه لذت بردم اما واقعا آوردن شوخی ابتدایی سیم لخته لازم بود؟ یا این‌که دو خواهر دو قلو به جای هم به ابراز عشق کسی که به آنها علاقه‌مند است پاسخ می‌دهند؟ آیا چنین چیزی واقعا خنده‌دار است؟» او معتقد است این فیلم برای اولین تجربه کارگردانی نقاط قوتی هم داشته است: «البته باید بگویم تصویر برداری و چند قاب خوب در فیلم بود و «گینس» سعی کرده بود شبیه دیگر فیلم‌های طنز سرسری از کنار مسائل فنی رد نشود. از طرف دیگر شخصیت بازیگران و فضای قصه فضایی بود که قشر متوسط رو به پایین جامعه را هدف گرفته بود و قصه در این حال و هوا گفته می‌شود. خود این نکته نشان می‌دهد کارگردان دغدغه مردم را دارد، مردمی که ساده‌دل‌اند و اعتقاداتی دارند اما درگیر و گرفتار زندگی، به هر چیزی روی می‌آورند. صحنه توهم رضا عطاران اگر به دقت به آن نگاه کنیم می‌تواند واقعیت تلخی را به ما بگوید.» علیرضا نراقی از دیگر تماشاچیان این فیلم نیز معتقد است تنها از اسم بازیگران برای فروش فیلم استفاده شده است و فیلم امتیاز دیگری ندارد: «با این حساب فکر می‌کنم باید یک امتیاز منفی برای رضا عطاران در نظر گرفت. من هیچ چیز ارزشمندی در این فیلم ندیدم.» او که تأکید می‌کند هر دو بازیگر اصلی فیلم را دوست دارد، ادامه می‌دهد: «واقعا برای تماشای فیلمی خوب آمده بودم. اما به نظرم هم عطاران اشتباه کرده است و هم تنابنده احتیاج به حضور یک کارگردان با تجربه در کنار خود دارد تا کارش به لودگی نکشد.» او که طرفدار فیلم‌های طنز است، فیلم را در یک جمله این طور توصیف می‌کند: «دریغ از یک صحنه خنده‌دار!»
فیلم برای برخی هم
بسیار سرگرم‌کننده بوده است
با این‌که عده کمی از فیلم رضایت داشتند، اما نمی‌توان بی‌اعتنا از کنار آنها گذشت. امیر خان‌بیگی یکی از تماشاچیانی است که از دیدن فیلم لذت برده است. او «گینس» را یک اتفاق شاد می‌داند:   «فیلم جالبی بود و به نظرم خیلی‌ها در سالن درحال لذت‌بردن از فیلم بودند. من به همراه برادر و دوستانم با دیدن این فیلم کلی خندیدیم. به نظرم افراد دیگر در سالن هم شاد و خندان بودند. مردم هنگام پخش آهنگ‌های هندی در سالن دست می‌زدند و این یعنی یک اتفاق شاد که مدت‌ها بود در سینما ندیده بودیم.» او ادامه می‌دهد: «خب این یک فیلم طنز است و قرار نبود مطلب خاصی به مخاطبش یاد بدهد، اما طبق معمول بازی این دو بازیگر معروف جذاب و دیدنی بود.» او داستان فیلم را هم داستانی طنز می‌داند و اضافه می‌کند: «در فیلم دو شخصیت اصلی هستند که بار طنز بین آنها تقسیم می‌شود. آنها درگیر ماجراهایی می‌شوند و در آخر به همان نقطه اول و شاید هم پایین‌تر برمی‌گردند.» او که طنز را نیاز اصلی جامعه می‌داند، اضافه می‌کند: «فعلا هر فیلمی که باعث شود مردم بخندند فیلم خوبی است. یک جورهایی نگاه طنز در جامعه ما کمرنگ شده است و هر فیلمی این ارتباط را دوباره برقرار کند خوب است، البته اگر در کنار آن مطلبی هم برای آموزش باشد بد نیست.» او در پایان موسیقی و فیلمبرداری این فیلم را بسیار قوی و جالب می‌داند. محمدجواد آخوندی نیز که راضی از سالن بیرون آمده است، این‌طور نظر می‌دهد: «فیلم جالبی بود، بیشتر صحنه‌های آن در جاده گذشت. الان به خاطر ندارم اما به نظرم از سبک‌های جدید تولید فیلم بود.» او ادامه می‌دهد: «فیلم را دوست داشتم اما داستان نداشت. خیلی جاها بی‌ربط به هم وصل شده بود تنها چیزی که روند را نگه می‌داشت بازی خوب دو بازیگر قوی طنز بود.» او با بیان این‌که در ماه‌های آغاز ‌سال 94 فیلم‌های طنز را دنبال کرده است، گفت: «در این مدت ایران برگر، نهنگ عنبر و این فیلم را دوست داشته‌ام. فکر می‌کنم فضای تازه‌ای برای طنز دارند.» او تنها مشکل فیلم را پراکندگی در پرداختن به داستان می‌داند، اما توصیه می‌کند همه کسانی که می‌خواهند چند دقیقه‌ای را شاد باشند فیلم را از دست ندهند.
در مدت کوتاهی که گینس روی پرده رفته است از منتقدان تا مخاطبان، همه در حال ابراز نظراتشان هستند. به‌نظر می‌رسد اولین ساخته محسن تنابنده به هر ترتیب توانسته نظرها را به خود جلب کند و با توجه به فروش خوب این فیلم، باید او را به‌عنوان کارگردانی پول‌ساز در عرصه طنز پذیرفت که احتمالا کارهای بیشتری از او در زمینه کارگردانی خواهیم دید.

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/37268/«گینس»-خوب-است،-«گینس»-خوب-نیست