از ژرفای وحی (13)
 
معجزه
 

 

حجت‌الاسلام سيداحمد‌ هاشمي‌نژاد |اعجاز از مسائل عقيدتي است. قرآن معجزه است و اعجاز خرق‌عادت و اين‌كه انبيا قادر به انجام معجزه هستند به معناي اين است كه قادرند كاري را صورت دهند كه خلاف عادت است و ديگران ناتوان در انجام آن هستند. در مقام مثال مريضي را خدمت امامي مي‌برند و شفا پيدا مي‌كند. انجام گرفتن اين كار خلاف قانون حاکم بر نظام طبيعت و خلقت است و اين قدرت امتيازي است بر ديگر افراد. پيامبر در باب قرآن و معجزه نخستين خودش از زبان خداوند مي‌فرمايد: «اگر می‌توانيد مثل آن را بياوريد.» بنا به اقتضاي زمان معجزات نيز انواع مختلف داشت در مقام مثال در عصر حضرت موسي(ع) نوع معجزات متفاوت است زيرا در آن زمان سحر و جادوگري رواج داشته است. براي مثال موضوع رايج ميان مردم بحث تبديل ريسمان به مار بود بنابراين در اين موقعيت وحي مي‌آيد كه اي‌موسي عصاي خود را بينداز تا مبدل به اژدهايي گردد و آن مارها را بخورد. چنين معجزه‌اي براي مردم آن عصر و در آن محيط قابل درك بود و داراي منطق، چراكه در آن زمان هر كه سحر و جادويي بزرگتر و فوق ديگران مي‌داشته گفتارش مقبول‌تر بوده است. وليكن عصر پيامبر اكرم حضرت محمد(ص) زمان فصاحت و بلاغت است، براي همين خداوند در برابر منكران معجزه بودن قرآن مي‌فرمايد: «فَأتُوا بِسُورَة مِنْ مِثْلِهِ»، يعني اگر مي‌توانيد مثل اين سوره‌اي را بياوريد و بعد بلافاصله مي‌فرمايد: «ولن تفعلوا» يعني هرگز نمي‌توانيد اين كار را انجام دهيد. حال با استناد به اين‌كه كسي نمي‌تواند چيزي وراي مطالب قرآن و يا حتي هم‌سطح آن بياورد، قرآن معجزه است. تنها دستاورد مطرح عربستان در عصر نبي اكرم(ص) فصاحت و بلاغت بود كه قرآن مي‌فرمايد: من بليغ‌تر و فصيح‌تر از شما هستم، اگر مي‌توانيد مثل من را بياوريد. در اين شرايط بليغ‌ترين كلام و صحيح‌ترين مفاهيم از آن معجزه بزرگ زمان يعني قرآن است. در پايان معجزه را از لحاظ لغوي بررسي می‌كنيم. معجزه از اعجاز گرفته شده است و اعجاز چند معنا دارد. احساس عجز و ناتواني در ديگري و يا ايجاد عجز و ناتواني و درماندگي در ديگري. در اصطلاح عملي معجزه است كه متكي به هيچ‌كدام از علوم و فنون و هنرهاي نظري نبوده و قابل تعليم نباشد.


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/36640/معجزه