یکی از ویژگیهای بارز مردم ایرانزمین پایبندی و توجه به برگزاری آیینها و آداب و رسوم خاص هر منطقه است. هر چند گاه عناصر فرهنگ ایرانی فراتر از مرزهای شهری، استانی و ملی است. در این میان ماهرمضان در برخی استانها و شهرها همراه با آدابی است که خانوادههای ایرانی طی سالیان طولانی آن آداب و رسوم را حفظ کردهاند. آشنایی با این فرهنگ بومی میتواند گامموثری در ایجاد سبک زندگی مطابق با آموزههای ملی، بومی و مذهبی داشته باشد. رمضان از سالهای دور تاکنون، در فرهنگ مردم از جایگاهی ممتاز برخوردار بوده و همواره آیینهای ویژهای در ارتباط با این ماه، در میان مردم کشورهای اسلامی به اجرا درآمده است. آداب و رسوم ماه مبارک رمضان یکی از مباحث مهم فرهنگ مردم است که به واسطه قدمت خود، از قداست ویژهای برخوردار است. متاسفانه در زندگی شهری و ماشینی، بسیاری از این سنتهای زیبا به بوته فراموشی سپرده شده و بسیاری دیگر نیز کمرنگتر شدهاند و از آنجا که این رسوم زمینهساز همبستگی در جامعه بهویژه در میان آحاد خانوادههاست، اهمیت فراوانی نیز دارد.
آداب و رسوم مردم آذربایجانغربی
در ماه مبارک رمضان
مردم آذربایجانغربی با داشتن رسمی با عنوان «قاباخلاما» سهروز قبل از آغاز ماه مبارک رمضان به پیشواز این ماه الهی میروند و بنابر رسمهای دیرینه در روزهای پایانی ماه شعبان برای رویت ماه به پشتبام منازل میروند و در صورت مشاهده هلال ماه با ذکر صلوات به شادمانی میپردازند. بعد از مشاهده هلال ماه به چهره کودک معصوم یا فرد مومن نگریسته و معتقد هستند که نگاهکردن به چهره فردی که به واجبات دین عمل نمیکند خوشیمن نیست هرچند این رسم با ایجاد گروههای رصد هلال ماه کمرنگتر شده است ولی در برخی مناطق روستایی همچنان رواج دارد. در محلههای قدیمی که رسم و آیینها هنوز بر جای خود باقی است، یک ساعت مانده به اذان صبح در خانه همسایهها را میزنند و آنها را برای سحری یا به زبان ترکی «اوباشدان» بیدار میکنند. در برخی روستاها نیز فرد مومنی با صدای گیرایی بر پشتبام خانه اهالی را برای سحری بیدار میکند.
پهنکردن سفرههای افطار در بین نیازمندان و فقرا از دیگر رسمهای مردم این خطه است و در برخی خانوادهها نیز حداقل یکبار به فامیل افطاری میدهند و زنان نیز با درستکردن غذا و افطاری از میهمانان پذیرایی میکردند درحالیکه امروزه اکثر میهمانیها در غذاخوری و رستوران برگزار میشود و صفا و صمیمیت بین خانوادهها کمرنگتر شده بهطوریکه ریشسفیدان این مرز و بوم با حسرت از افطاریهای سالیان گذشته سخن میگویند.
نان روغنی، سوپ، آشرشته، آشدوغ، حلیم، خرماهای تزیینشده با گردو و گلمحمدی، پنیر، سبزی، ماست و شیر از مهمترین غذاهای مردم آذربایجانغربی بر سر سفرههای ماه رمضان است.
با فرارسیدن شبهای قدر مردم مومن و دیندار آذربایجانغربی با حضور در مساجد و حسینیهها به عزاداری و شبزندهداری میپردازند و با دادن نان، پنیر، گردو و غذاهای خانگی از شبزندهداران پذیرایی میکنند.
کیسهدوزی در شب قصاص ابنملجم از دیگر رسمهای مردم این خطه است که بنابر رسمهای قدیمی دختران و زنان در شب (27رمضان) با دوختن کیسهای به نام «ابنملجم» با هر سوزنی که به کیسه میزنند یکبار به ابنملجم لعنت میفرستادند.
و آخرین روز ماه مبارک رمضان که در بین مردم این دیار به نام «عرفه» مشهور است به زیارت اهل قبور میروند و در این روز مردم میزان فطریه خود را که شامل آرد، گندم یا برنج است محاسبه و آن را در جایی نگهداری میکنند تا در اولین فرصت دراختیار نیازمندی قرار دهند و برخی از مردم بر این باورند که فطریه باید در همان روز اول به فقرا داده شود.
با حلول ماه شوال مردم این دیار با شادمانی و به شکرانه یک ماه روزهداری به اقامه نماز عید فطر میپردازند و با پختن شلهزرد و خیرات آن، این روز را جشن میگیرند.
آداب و رسوم ماهرمضان در شیراز
برای افطار در شیراز مردم از غذاهای خاصی که فقط مخصوص این ماه است استفاده میکنند که ترحلوا و زولبیا و بامیه و رنگینک جزو آنها است و بعد از افطار به دیدن یکدیگر میروند و این دید و بازدیـد را (ماه رمضانی) میگویند. شیرازیها شبهای قدر را بسیار محترم میشمارند و در این شبها به مساجد و حسینیهها میروند تا صبح بیدار میمانند و دعا میخوانند.
شیرازیها آخرینجمعه قبل از ماه مبارکرمضان را کلوکاندازون میگویند در این روز رسم است که اگر ماهرمضان در تابستان افتاده باشد مردم دستهدسته به گردشگاههای اطرافشهر مثل باغهای سرسبز قصردشت و مکانهای دیدنی شیراز میروند و آن روز را به خوبی و خوشی به شام میرسانند چون معتقدند که ماه مبارکرمضان، ماه عبادت است و در این ماه تنها باید به عبادت پرداخت و بس. بعضی به پیشواز ماه مبارکرمضان رفته و از مدتی قبل از ماه مبارکرمضان در روزهایی که بشود روزه میگیرند. در ایام ماه مبارکرمضان بعضی نذر دارند و افطاری میدهند و بهطورکلی مهمانیها در این ماه بهصورت افطاری برگزار میشود. چهبسا اتفاق میافتد که تا هنگام سحر دور هم نشسته به صحبت از این طرف و آن طرف میپردازند که بدان شبچره میگویند. شبچره تنقلاتی است که در این شبها مصرف میکنند مثل رنگینک، زلیبی «زولبیا» و بامیه.
خانوادههایی که دختری را به شوهر داده باشند در اولین ماه مبارکرمضان بعد از عروسی پدر و مادر دختر موظف هستند که یک افطاری کامل تهیه دیده همراه با گلی (در شیراز هر نوع کادو عروسی را گل میگویند) مثل گوشواره، انگشتری، سینهریز، النگو و... به خانه داماد میفرستند. به این افطاری در شیراز روز والون میگویند.
جمعه الوداعی
شیرازیها به آخرین جمعه ماه مبارکرمضان جمعهالوداعی میگویند. در این زمینه از کتاب رمضان در فرهنگ مردم گردآوری و تالیف سید احمد کیلیان مطلبی برگزیده شده که میخوانید:
«شیرازیها به آخرین جمعه ماه رمضان «جمعهالوداعی» میگویند. روز جمعهالوداعی مسجد جامع شیراز بسیار شلوغ میشود بهطوریکه داخل تمام شبستانها، ایوانها، صحن مسجد حتی دالانها سجاده پهن است و زنان شهر هرکدام به نیت خاصی ازپیش از ظهر و اوایل روز برای گرفتن جای مناسب به مسجد میروند، یک دسته برای درستکردن چل بسمالله، جماعتی برای گرفتن دعایکیسه از دست آقا «پیشنماز و امامجماعت مسجد» یک عده برای نوشتن دعای سیاهسرفه روی پوست کدو، یک گروه از دخترهای دمبخت به نیت گشایش بخت، جمعی از زنهای بیفرزند به قصد بچهدار شدن، عدهای از زنان بچهدار به نیت گرفتن فرزندشان از شیر و خلاصه هرکسی به امید و نیتی به مسجدجامع میرود. در مسجدجامع شیراز منبری بلند و بسیار قدیمی با پلههای متعدد وجود دارد که به منبر امامحسن(ع) معروف است. روز جمعه الوداعی بعد از نماز جماعت و وعظ و سخرانی عده زیادی از زنها اطراف منبر جمع میشوند. گروهی از دختران دمبخت به نیت بازشدن بخت سه مرتبه از منبر بالا و پایین میروند و معتقدند که با این کار تا سه روز یا سه هفته یا سه ماه بعد به خانهبخت میروند.
زنان بیفرزند که آرزوی داشتن فرزند دارند، ننی «ننو» کوچک درست میکنند و یک عروسک قنداق کرده داخل ننی میگذارند و با خود به مسجد میآورند و درگوشهای میبندند و چند مرتبه ننی را میجنبانند و نیت میکنند اگر تا سال بعد صاحب فرزندی شوند جمعه آخر ماه رمضان داخل صحن مسجد حلوا بپزند و خیرات کنند. بسیاری از زنان عقیده دارند اگر ننی را پشت منبر امام حسن(ع) ببندند اثرش بیشتر است.
اما زنانیکه باردار هستند مخصوصا آنهایی که شکم اولشان است مقداری پارچه، ریسمان، قیچی، سوزن و انگشتانه با خود به مسجد میآورند و بعدازنمازظهر و عصر پارچه را میبرند و رختکی میدوزند چنانچه فرصت نکردند رختک را در مسجد بدوزند چند بخیه به آن میزنند و رختک را در خانه میدوزند و این رختک را تا زمان تولد فرزندشان نگه میدارند و بهعنوان اولین لباس به تن نوزاد میپوشانند و عقیده دارند با پوشیدن این رختک فرزندشان تا آخر عمر لباس عافیت میپوشد و ناخوش و بیمار نمیشود.
مادرانی هم که میخواهند بچه از شیر بگیرند روز جمعه آخر ماه رمضان چند عدد انار شیرین به مسجد میآورند اگر خود سواد داشته باشند سوره مبارکه یاسین میخوانند و به انارها میدمند و اگر سواد نداشته باشند از شخصی با سواد خواهش میکنند تا سوره یاسین را خوانده و به انارها بدمد. انارها را تا زمانی که میخواهند بچه را از شیر بگیرند نگه میدارند و چند روز از آب انار شیرین به طفل میدهند معتقدند از برکت سوره یاسین و میوه بهشتی انار بچه صبور میشود و بهانه نمیگیرد.
مسجد فتح و جمعه آخر ماه مبارک رمضان:
بسیاری از زنان شیرازی بعد از مراسم جمعهالوداعی از مسجدجامع به مسجد فتح که در محله یهودیان بنا شده است میروند. بیشتر جمعیت را دختران دمبخت و زنان حاجتمند تشکیل میدهند و این مسجد در بعدازظهر جمعه آخر ماه مبارک رمضان پر از جمعیت میشود، هرکس برای برآوردهشدن حاجتش شمعی روشن میکند بهطوریکه شبستان مسجد از دود شمع دیده نمیشود.
عدهای از زنان هم در صحن مسجد مشغول پختن حلوا شده و بچهها هم برای گرفتن حلوای نذری جمع میشوند. در حیاط مسجد درختان نارنج و حوض آبی است و هر حاجتمندی برگ نارنجی میچیند و به امید برآوردهشدن حاجتش در حوض آب میاندازد هرکدام از حاجتمندان هم در آخر مراسم 2 رکعت نماز «تهیه» میخوانند و ثواب آن را به روان بانی و کسانیکه مسجد را تهیه کردهاند میفرستند مردم با انجام این عمل اعتقاد دارند تا جمعه آخر ماه رمضان سال بعد حاجتشان برآورده میشود.
روز آخر ماه رمضان که رسید مردم به پشتبام خانه یا خارج از شهر میروند تا ماه شوال را رؤیت کنند و اگر رؤیت شود فردای آن روز عید فطر است.
صبح عید فطر همه مردم شیراز به مساجد میروند و نماز مخصوص این روز را میخوانند و افراد خیر صبحانه که شامل (نان، پنیر و سبزی) است بین مردم تقسیم میکنند و در این روز نیز باید فطریه خود را بپردازند. فطریه یک نوع صدقه است که مردم به تعداد افراد خانواده، قبل از غروب باید کنار بگذارند و درواقع از مال خود جدا کنند و صبح عید به فقرا بدهند. اگر چنانچه آخر ماه رمضان فرد یا افرادی در منزل کسی باشند باید فطریه آنها را نیز پرداخت کند. در این روز مردم شیراز به جشن و سرور میپردازند و خدای بزرگ را شکر میگویند.
روزه بچهها:
بچهها دوست دارند که هنگام سحر کنار سفره نشسته باشند، پدر و مادرها بچهها را تشویق میکنند تا کنار سفره بنشینند و سحری بخورند. بچهها معمولا نیمروز روزه میگیرند که بدان روزه کلهگنجشکی میگویند. این کار نوعی تمرین است برای بچهها چون با این کار آمادگی لازم را به دست میآورند تا وقتی که به سن تکلیف رسیدند بتوانند روزه کامل بگیرند.
خوراکیهای ویژه ماه رمضان در شیراز:
۱- رنگینک ۲- ترحلوا ۳- کوفته هلو ۴- کشمش پلو ۵- قنبر پلو
مردم شیراز بهطور کلی خوراکهایی در این ماه بیشتر مصرف دارند که چاشنی داشته باشند. از شیرینیها در این ماه زلیبی و بامیه است که بین مردم رواج کامل دارد.
نان شیرینفروشها هم در این ماه بازار گرمی دارند و نوعی نان شیرین تهیه میکنند به نام نانچاهی که هنگام افطار قبل از اینکه خوراک را بخورند این نان را با چای میل میکنند. کسیکه از روزه درمیآید ابتدا یک استکان عرق گاوزبان میخورد. مردم شیراز میگویند روزه سرد است عرق گاوزبان گرم را میخورند که سردی آن را از بین ببرد.
آداب ویژه
ماه مبارک رمضان در استان لرستان
مردم استان لرستان قبل از فرارسيدن ماه مبارك مايحتاج اوليه اين ماه را تهيه مىكنند و اين مسأله در روستاهايى كه فاصله زيادى تا شهر دارند، نمود بيشترى دارد. برخى از مردم در روزهاى آخر ماه شعبان با گرفتن روزه به استقبال ماه مبارك مىروند. در روزهاى آخر از ماه شعبان مساجد استان را نظافت كرده و با غبارروبى آن را براى برگزارى مراسم ماه مبارك مهيا مىکنند. در برخى نقاط نظافت مساجد را زنان عهدهدار مىشوند.
در غروب آخرين روز ماه شعبان، مردم نقاط مختلف استان از پشتبامهاى خود و نقاط بلند منطقه بهدنبال هلال ماه مبارك مىگردند و اگر هم ماه را رؤيت نكردند، با توجه به وسايل ارتباطجمعى ازجمله راديو و تلويزيون از آغاز ماه مبارك آگاه مىشوند. با آغاز ماه مبارك از سوى سازمان تبليغات استان به هريك از روستاها و مساجد استان روحانىاى براى امر تبليغ اعزام مىشود. در اين ايام نماز جماعت در تمامى مساجد برگزار شده و در برخىجاها بعد از نماز ظهر و عصر مراسم سخنرانى برگزار مىشود و در بعضى مساجد بعد از نماز مغرب و عشا مردم به سخنرانى روحانى گوش مىدهند.
در اين ماه در اكثر مساجد مجالس قرائت و تجويد قرآن برپا مىشود. خانمها نيز براى خود مجالس قرائت قرآن و احكام برپا مىکنند و استقبال از اين مجالس نسبتا خوب است. هنگام سحر صداى مناجات از اكثر مساجد به گوش مىرسد و مردم با شنيدن صداى مناجات از خواب بيدار شده و ضمن خوردن سحرى و مناجات با پروردگار، خود را براى روزه آماده مىکنند. البته امروزه صداى زنگ ساعت هنگام سحر است كه مردم را از خواب بيدار مىکند و اگر احيانا خانوادهاى نيز بيدار نشود، همسايگان با نواختن زنگ خانه، آنها را از خواب بيدار مىكنند.
با فرا رسيدن مغرب و پخش اذان از مساجد، در بيشتر جاها مردم در مساجد حاضر و پس از اقامه نماز مغرب و عشا به منازل برگشته و افطار مىکنند. سنت پسنديده افطارىدادن نيز در بين مردم استان رايج است.
البته اين افطارى دادن بيشتر در حد گروههاى خويشاوندى است و در برخى مناطق نيز در مساجد به مردم افطارى داده مىشود. در شب نيمه ماه مبارك كه مصادف با ولادت امامحسنمجتبىعليهالسلام است، در مساجد استان مجالس جشن و سرور برپا و در اين مراسم ضمن سخنرانى واعظ از شركتكنندگان پذيرايى مىشود.
در شبهاى قدر مردم پس از افطارى خوردن و مختصرى استراحت به مساجد مىروند و مشغول عبادت و مناجات با پروردگار خود مىشوند. در اين شب كسانى كه در مسجد آمدهاند تا سحر بيدار مانده و دعاى جوشنكبير و زيارت عاشورا را قرائت مىکنند. با توجه به اينكه شبهاى احيا مصادف است با ايام ضربتخوردن و شهادت اميرالمؤمنين، در مساجد مردم به عزادارى و مديحهسرايى مشغول مىشوند.
در روز بيستويكم ماه مبارك نيز مردم در مساجد جمع شده و در فراق اولين مولاى شيعيان به سوگ مىنشينند. روحانىاى كه در اين ايام به نقاط مختلف استان اعزام مىشود، در خانه يكى از مردم و اهالى منطقه سكنى مىگزيند و تا پايان ماه مبارك مىبايستى در همان منزل ساكن باشد.
فرصتی برای تقویت هویت فرهنگی
اسما روانخواه پژوهشگر ا جتماعی
شده است گاهی اوقات با خودمان فکر کنیم در دنیای امروز، رعایت آدابورسوم و گوش به زنگ ماندن برای رسیدن مناسبتهای خاص و انجام مناسک مربوط با آن مناسبت دیگر جایگاهی ندارد. گاهی هم فکر میکنیم آداب و رسوم گذشته باید در همان گذشته باقی بمانند و در زندگی روزمره ما کاربردی ندارند. اما قبل از اینکه بخواهیم مثل خطوط کتابها و نظریات از ضرورت توجه به آدابورسوم و رعایت مناسک و تأثیر آنها در انسجام اجتماعی حرف بزنیم، بهتر است کمی به عقب برگردیم و کمی خاطراتمان را مرور کنیم. به زمانهایی که هرکدام از ما، ماه رمضان را در خانههای پدری تجربه میکردیم. بیدار شدن برای سحریهایی که بهانهای بود تا همه اعضای خانواده سر یک سفره جمع شوند و افطارهایی که باز هم همه اعضای خانواده را میتوانست کنار هم بنشاند. شاید کمتر زمانی را میتوانیم بهخاطر بیاوریم که همه اعضای خانواده فرصت دیدار هم را در طول روز داشتند.
معمولا در روزهایی به جز روزهای ماه رمضان هرکدام از اعضای خانواده، از پدرومادر گرفته تا فرزندان، باتوجهبه مشغلهای که داشتند از هم دور میافتادند، کمتر زمانی اتفاق میافتاد که پدر یا مادر خانواده همزمان با فرزندان سر سفره حاضر باشند. فرزندان هم به غذاهای داخل یخچال یا فریزر شده عادت داشتند و میدانستند از مدرسه که میآیند باید نیمساعت بعد غذا را گرم کنند و به تنهایی بخورند و ...؛ اما ماه رمضان حکایتی دیگر داشت. فرصتی بود برای مشارکت همه اعضای خانواده در منزل، یکی افطار را آماده میکرد، یکی نان میخرید، یکی باید سفره را پهن میکرد و یکی هم میشد مسئول شستن ظرفها! جدای از مشارکت، میشد بدون دغدغه کنار هم نشست و به صحبتهای یکدیگر گوش داد!
قبلا در همین صفحه گزارشی آمده بود با موضوع «زمان گفتوگو در خانواده» که اشارهای داشت به فقدان زمانهای گفتوگو در خانواده و اینکه تا چه حد میتواند آسیبزا باشد و خانوادهای که زمانی را برای گفتوگوی اعضای آن با هم، اختصاص نمیدهد نمیتواند دارای محیط آرام و کمتنش باشد، زمانیکه درگذشته ماه رمضان جدای از همه کارکردهای اجتماعی و اعتقادی برای خانوادهها ایجاد میکرد.
امروز مقالهای میخواندم در ارتباط با هویت فرهنگی و نسبت آن با نشاط اجتماعی. در بخشی از آن مقاله اینگونه آمده است: «یکی از موضوعهایی که باید در همه جوامع به آن توجه شود موضوع تقویت هویت فرهنگی است. تقویت هویت فرهنگی همبستگی اجتماعی در جامعه را تقویت میکند و علاوهبر آن انسجام اجتماعی و نشاط اجتماعی در جامعه را افزایش میدهد. از دیگر مزیتهای تقویت هویت فرهنگی، جامعهپذیری مناسب افراد است، یعنی وقتی افراد با هویت خودشان آشنا میشوند جامعهپذیری بهتری صورت میگیرد. هویت فرهنگی شامل باورها، زبان و آداب و رسوم و... است و طبیعتا در چنین جامعهای افراد مانند درختی که در خاک ریشه دوانده است، در مقابل توفانها مقاوم خواهند بود.
برای اینکه ارتباط بین نسلی مناسبی ایجاد شود و شکاف نسلی به وجود نیاید، تقویت هویت فرهنگی راه موثری برای تحقق این هدف است، در این شرایط جامعهای با امنیت اجتماعی پایدار، مستمر و همهجانبه خواهیم داشت.
در برخی از کشورها بهعنوان مثال افراد برای نشاط و شادی به همدیگر گوجهفرنگی پرتاب میکنند یا تن به حوادث خطرناکی میدهند درحالیکه ما مراسم و آیینهایی داریم که ضمن انتقال شادی دارای مفاهیماجتماعی و فرهنگی نیز هستند. فراموش نکنیم اگر به دنبال تقویت این حوزه نباشیم به ناچار جوانان ما تحتتأثیر فرهنگ بیگانه قرار خواهند گرفت که یکی از اثرات تاثیرپذیری از فرهنگ بیگانه، بیگانگی با فرهنگ اجتماعی است که عدم مسئولیتپذیری و بیتفاوتی نسبت به خانواده را به دنبال خواهد داشت، ضمن آنکه برای تقویت هویتفرهنگی، خانوادهها و نهادهای فرهنگی و اجتماعی نقش اساسی دارند و نباید منتظر باشیم تا دیگران از بیرون مرز برای هویت فرهنگی ما سیاستگذاری و برنامهریزی کنند.»
اما آنچه که در این مقاله آمده بود و ارتباط با آن با آنچه که پیش از این گفته بودم در اینجاست که ماه رمضان و رعایت آدابورسوم مخصوص به آن و توجه به مناسک مربوط به این ماه یکی از همان مواردی است که میتواند هویت فرهنگی را تقویت کند. آداب و رسومی که قرار نیست در همان گذشته باقی بماند و اتفاقا حضورش در زندگی پر سرعت خانوادههای امروزی، لازم و ضروری است.
خانوادههای امروزی هم میتوانند همان لذتی را که در کودکی از دیدن سفرههای افطار و آماده شدن برای سحری و جمعشدن اعضای خانواده در کنار هم تجربه میکردند، برای فرزندانشان فراهم کنند، ضمن آنکه با ایجاد فضایی دوستانه میتوانند بسیاری از ارزشهای دینی و اخلاقی که در این ماه بر آنها تأکید میشود را به فرزندان خود منتقل کنند.