انسان عاطفی؛ شخصیت جامعه‌پذیر
 

 

مجید صفاری‌نیا روانشناس

یکی از جنبه‌هاى روح و نفس انسان، «ساحت عاطفی انسان» است. «عاطفه»؛ به‌معنای محبت و مهربانى است و بیشتر تحت‌تأثیر عناصر و عوامل مختلف؛ از قبیل عشق، حس جمال و مهر و محبت قرار می‌گیرد و نوعى میل است که جهت آن، به‌سوى غیر باشد. با این مقدمه کوتاه، این‌که گفته شود فردی عاطفه دارد و دیگری نه؛ مفهومی علمی نیست و از نظر روانشناسان، همه آدم‌ها و حتی حیوانات هم دارای عاطفه هستند، البته در این زمینه طبقه‌بندی‌های دیگری وجود دارد به‌عنوان مثال، موضوعی با عنوان سبک تعامل وجود دارد که در این بحث، افراد را براساس تعامل‌شان با دیگران طبقه‌بندی می‌کنیم؛ عده‌ای در تعاملاتشان دنبال منافع شخصی هستند. عده‌ای دنبال رابطه برد-برد و عده‌ای دیگر، دنبال گرفتن تأیید و سرویس‌دادن به طرف مقابل هستند، بنابراین ما بحثی با عنوان این‌که فردی عاطفی‌تر باشد و دیگری نه، نداریم. در کنار این سبک‌های تعامل در روابط‌اجتماعی، مفهوم دیگری داریم به نام شخصیت جامعه‌پذیر. این شخصیت جامعه‌پذیر 5 ویژگی دارد؛ یکی این‌که مسئولیت‌پذیری اجتماعی زیادی دارد یعنی وقتی فقیری را ببیند که نیاز به کمک دارد نمی‌تواند به او کمک نکند چون اگر کمک نکند احساس گناه دارد. این افراد باور به جهان عادل دارند یعنی معتقدند که با هر دستی بدهند با همان دست هم خواهند گرفت. این افراد از خودشیفتگی کمتری برخوردارند. خودشیفتگی مولفه‌ای است که وقتی در شخصی وجود داشته باشد، آن فرد نمی‌تواند عواطف خود را بروز دهد؛ افرادی که این خودشیفتگی را ندارند یا از خودشیفتگی کمتری بهره می‌برند، راحت‌تر می‌توانند عاطفه خرج کنند و هزینه‌های عاطفی را در روابط خود و تعاملاتشان با خانواده و دیگران پرداخت می‌کنند. افرادی‌که شخصیت جامعه‌پذیر دارند  با دیگران حس همدلی دارند. به‌عنوان مثال اگر کسی عزیزی را از دست داده باشد، گویی آن عزیز، عزیز خودشان است که از دست داده‌اند.
 این افراد، آدم‌های نوعدوستی هستند وقتی کسی نیاز به کمک یا مشکلی داشته باشد، اگر این گروه از افراد برای حل موضوع مداخله نکنند و کمکی که می‌توانند را انجام ندهند، خودشان حالشان خوب نیست، بنابراین نمی‌توانیم بگوییم این شخص عاطفی است بلکه باید به شخصیت او توجه کرد، بنابراین مطابق یافته‌های علمی، همه انسان‌ها و همه حیوانات عاطفه دارند، البته در مورد حیوانات این مسأله غریزی است. اما انسان‌هایی‌که رفتار جامعه‌پسند بهتری دارند، افرادی‌که جامعه‌پسندتر هستند یا افرادی که سبک تبادلشان حداقل یک رابطه برد-برد است و آدم‌هایی‌که از نظر صفت‌های شخصیتی خودشیفتگی کمتری دارند یا به عبارتی دیگر افرادی که از نظر شخصیتی- ما مولفه‌ای به نام توافق و مولفه‌ای به نام خوشایندی داریم- خوشایندی بیشتری دارند اینها درنظر مردم دیگر، آدم‌های عاطفی‌تری هستند.
درواقع اینها تعریف عاطفی‌بودن است. عاطفی‌بودن ابزاری دارد. اگر بخواهیم شخص عاطفی‌ای را بسنجیم باید این مولفه‌ها را داشته باشد. گاهی به وفور از آدم‌های اطرافمان می‌شنویم که فلان فرد آدم دلسوزی است این موضوع هم از منظر روانشناسان در همان جامعه‌پذیر بودن فرد جا می‌گیرد و متاسفانه جامعه ما امروزه به سمتی می‌رود که ما این افراد دلسوز را کمتر می‌بینیم. درواقع نوع تربیت خانوادگی و نوع فضای حاکم بر جامعه که درواقع ترویج ما دی گرایی و ... است، این شخصیت را نمی‌خواهد. یعنی این سیستم چنین فردی را تربیت نمی‌کند. ما باید دنبال این باشیم که این شخصیت‌ها را زیاد کنیم. این افراد نوعدوست و کمک‌رسان هستند. خودشیفتگی در آنها کم است عزت‌نفس بالایی دارند. این افراد با کارها و شخصیتی که دارند باعث نمی‌شوند به خودشان آسیب برسد بلکه شخصیت آنها دیگر دوست است. این افراد به سالمندان و کودکان بیشتر کمک می‌کنند، البته همه ما می‌دانیم که یک جامعه صنعتی- اتفاقی که در روند صنعتی‌شدن افتاده است- الزاما به تناسب پیچیدگی‌هایش، در رفتار مردم هم تحول ایجاد کرده است. از طرفی سیستمی که وجود دارد یعنی سیستم مدیریتی تعامل، که درحال تربیت مدیریت است، خیلی به این مسأله نمی‌پردازد و به آن بها نمی‌دهد، خیلی بلد نیست یا شاید اصلا فهمش را ندارد. این انتقادی است که ما به آموزش‌وپرورش می‌کنیم. ما به آموزش‌وپرورش انتقاد می‌کنیم، ما به شرایط حاکم جامعه انتقاد می‌کنیم. در جامعه‌ای که شما اختلاس چندهزار ‌میلیاردی دارید، چطور می‌توانید رفتار جامعه‌پسند ارایه کنید؟ اینها در فضای تحولات اجتماعی و صنعتی اتفاق می‌افتد، البته برخی جوامع این دوران‌گذار را طی کرده‌اند. این مسائل در کره یا ژاپن هم اتفاق می‌افتد ولی آنها سعی می‌کنند آن را کنترل کنند. بیشتر کشورهایی‌که آنها را نقد می‌کنیم، جوامعی هستند که جوایز مختلفی را برای افرادی‌که رفتار جامعه‌پسندی دارند،  درنظر می‌گیرند.
ما هم از اینگونه مراسم‌ها داریم ولی نتیجه آنها رنگ ندارد. اکثر ما از دوران کودکی ریزعلی فداکار را به‌خاطر داریم ولی در فضای کنونی، این جوابگو نیست بلکه سیستم مدیریتی ما باید تلاش کند اینها بازسازی شوند و برای ترغیب مردم به اخلاقیاتی از آن نوع، برنامه داشته باشد. در بسیاری از مناطق دنیا، برای یک پرستار فداکار یا آتش‌نشان وظیفه‌شناس، جایزه درنظر می‌گیرند و آن فرد را اسطوره می‌کنند منتها ما این موارد را در کشور خودمان شاهد نیستیم. شاید صدها اتفاق از این جنس در همین شهر تهران بیفتد ولی متاسفانه کسی از آن خبردار نمی‌شود. آن اتفاقی که شهری و صنعتی‌شدن ایجاد می‌کند، درواقع در روانشناسی شهری کمتر شدن رفتار جامعه‌پسند است، به این دلیل که ازدحام و تراکم جمعیت زیاد است و برای همین هم حادثه سعادت‌آباد اتفاق می‌افتد، حوادثی که مردم در آن بی‌تفاوت هستند و تنها عکس‌العملی که نشان می‌دهند این است که با موبایل‌شان فیلم می‌گیرند.
مجموع چنین شرایطی و آنچه در جامعه رایج است، به ما گوشزد می‌کند که باید فضای مناسب ایجاد شود، وجود این فضا خیلی مهم است، خود این فضا یک سیستم، یک خط فکری، یک جهت‌دهی است، درگیرشدن رسانه و آگاه‌سازی نیز در این مسیر، نیاز ضروری است. ما معتقدیم در گزینش مشاغل یاری‌دهنده مانند وکالت، پزشکی، آتش‌نشانی، روانشناسی و... همه باید از تیپ شخصیتی آدم‌های مردم‌پسند باشند. 

 


 
http://shahrvand-newspaper.ir/News/Main/35593/انسان-عاطفی؛-شخصیت-جامعه‌پذیر