احمدرضا دالوند
مطابق تحقیقی که ویل دورانت انجام داده، کتابهایی که در جهان بعد از قرآن تورات و انجیل و از همه بیشتر خوانده میشود عبارت است از «حکایات بیدپای» و «هزار و یک شب» و «رباعیاتخیام».
داستانهای بیدپای همان کلیلهودمنه است که اصل آن به دستور انوشیروان از هندوستان آورده شد و به پهلوی ترجمه و بابهایی بر آن افزوده شد، و روزبه ( ابنمقفع ) از پهلوی آن را به عربی ترجمه کرد و از عربی نیز به چهل زبان دیگر ترجمه شد. کتاب هزارویک شب نیز از کتاب «هزار افسان» در دوران ساسانی به زبان پهلوی تدوین شده و در عصر بنیعباس به زبان عربی ترجمه شد.
رباعیات خیام را نیز ادوارد فیتزجرالد شاعر نامی انگلیسی بسیار لطیف و دلپذیر ترجمه کرده و ستایش دنیا را به سوی رباعیات خیام جلب کرده است. بنابراین مملکت ما در وهله نخست با سهکتاب یاد شده، اسباب تمتع و حظ اندیشه و خیال را به کام جهانیان چشانده است.
علاوه بر کتابهای مذکور، شاهکارهای ادبیات فارسی مثل شاهنامه فردوسی، بوستان و گلستان سعدی، مثنوی مولوی و غزلیات حافظ بهطور مکرر به زبانهای خارجی ترجمه شده و در ادبیات دنیا تأثیر داشته است. نخستین بار در جهان و در سال 1313شمسی، هزاره فردوسی برگزار شد و مقام ادبی فردوسی مورد تکریم و تجلیل قرار گرفت.
خدمات ایران به ادبیات جهان، منحصر به شعر و داستاننویسی نیست، بلکه کتابهای بسیاری در تاریخ و شرح حال و اخلاق تالیف شده که بهطور نمونه میتوان از تاریخ طبری، تاریخ جهانگشای جوینی و جامعالتواریخ رشیدالدین فضلالله و همچنین از تاریخ بیهقی و قابوسنامه و اخلاق ناصری و تذکره الاولیای عطار و اسرارالتوحید نام برد. برای تعیین اهمیت ادبیات کلاسیک ایران، ضرورت دارد که چند سطر از نظریات پروفسور ادوارد براون استاد شهیر دانشگاه کمبریج که نخستین بار تاریخ ادب ایران را در چهارمجلد تدوین کرده و بارها در اروپا و آمریکا به انتشار رسیده، در اینجا ذکر شود. ادوارد براون در خطابهای که در فرهنگستان بریتانیا در لندن ایراد کرد، چنین گفت: «ادبیات فارسی، ادبیاتی است که هر ملتی میتواند به آن فخر و مباهات کند، مخصوصا در شعر و بهویژه در اشعار عارفانه.» براون در نطق خود در تکریم ادبیات فارسی افزود: «اگر قرار باشد فهرستی از بزرگترین شعرای همه جهان در همه اعصار تهیه شود، بیتردید ادبیات فارسی دستکم دو یا سه نماینده در آن فهرست خواهد داشت». این محقق بزرگ ادبیات فارسی با بیان یک نکته ظریف سخنان خود را در فرهنگستان بریتانیا اینگونه خاتمه میدهد: «اگر ایران کمتر شاعر داشت و هر یک از شاعران کمتر شعر میسرود، مردم فرصت بیشتری برای خواندن آنها پیدا میکردند و قدر آنها را بیشتر میدانستند، مثنوی مولوی 20هزار بیت، شاهنامه فردوسی 60هزار بیت، آثار منظوم عطار 70هزار بیت و...