در دو سه هفته گذشته خبر اجرای نمایش «عاشقانههای ناآرام» در تالار وحدت به کارگردانی مریم جلالیان که اولین نمایش خود را کارگردانی میکند با موجی از اعتراضات رسانهای و کارشناسان تئاتر مواجه شد، اما مدیران تالار وحدت به این اعتراضات دامنهدار که حفظ شان تالار وحدت را از ضروریات مدیریت این مجموعه میدانستند توجهی نکردند و «عاشقانههای ناآرام» چند روزی است روی صحنه رفته است. این بیتوجهی باعث شد که بالاخره کانون کارگردانان خانه تئاتر در بیانیه شدیداللحنی به اجرای این نمایش واکنش نشان دهند. متن این بیانیه به این شرح است:
بالاخره مدیریت ناکارآمد، غیرکارشناسانه و گمراهکننده فرهنگی در حوزه تئاتر و غفلت چند ساله خانه تئاتر در تعریف و ایجاد جایگاه واقعی هنر تئاتر و ضرورتهای واقعی آن پرده از روی این خلأ دهشتناک کنار زد و فاجعهای به بار نشست که نامش عاشقانههای ناآرام است. از زمانی که سهم و حق تئاتر از حمایتهای فرهنگی دولت از دفترحساب و کتاب دستگاه عریض و طویل وزارتخانهها و نهادهای مرتبط پاک شد، تالارهای دولتی و نیمه دولتی و متعلق به سازمانهای شهری بنابر ادعای مدیرانشان مجبور شدند مخارج سنگین اداره خود را از برنامههای اجرایی درآورند و بار این مخارج را که حتی حقوق کارمندانشان را نیز شامل میشود به اجبار بر دوش نحیف تئاتر بگذارند. امری که چند نتیجه پیشبینی شده و فاجعهبار خواهد داشت: نخست اینکه، تئاتر برای تأمین هزینههای خود و نیز کشیدن بار هزینههای سالن، به کشاندن هرچه بیشتر تماشاگران به سالن رو خواهد کرد و گیشه و فروش هرچه بیشتر آن اصل حیات تئاتر قرار خواهد گرفت. امری که آسیبهای آن بیشمارند و درنهایت از هنر تئاتر چیزی جز یک فعالیت اجرایی پرزرق و برق و درآمدزا باقی نخواهد گذاشت. نگاهی به قیمت عجیب و باورنکردنی یکصدهزار تومانی بلیت همین نمایش «عاشقانههای ناآرام» به خوبی بیانگر این پیشبینی فاجعهآمیز است. دومین نتیجه فاجعهبار حمل اجباری بار هزینههای سالن توسط هنرمندان تئاتر، کشیده شدن پای افرادی به تئاتر است که جز پول و سرمایه هیچ چیز دیگری ندارند. سابقه، تجربه و حسن شهرت هنری افراد در حوزه تئاتر که زمانی مهمترین عامل و متقاعدکنندهترین مجوز برای اجرای تئاتر شمرده میشد اکنون بهطور کامل نادیده گرفته شده و این علاوه بر ضعف و ناکارآمدی مدیریت فرهنگی به غفلت خانه تئاتر نسبت به وضع قوانین ارزشیابی کسانی که متقاضی اجرای نمایشاند و پیدا کردن سازوکار اجرایی شدن این قوانین برمیگردد. ضعفی که کانون کارگردانان خانه تئاتر اکنون بیشتر از همیشه به آن وقوف یافته و نسبت به برطرف کردن آن خواهد کوشید. اما سومین نتیجه فاجعهبار درآمدزا کردن تئاتر، تخریب و به اضمحلال کشاندن نفس هنر تئاتر و زدودن هویت اندیشمندانه این هنر شریف است که تاکنون از دستبرد تجارتمآبی و شهرتطلبی شهرتطلبان و سرمایهداران درامان مانده بود. فضای تئاتر حداقل در چند سال گذشته فضای امنی تلقی میشد برای طرح واقعبینانه مسائل اجتماعی و فرهنگی و تاریخی که تماشاگر کمتر در مدیومهای دیگر شاهد آن بود. این امری است که در همه جای دنیا وجود دارد و تئاتر، متمایز از دیگر هنرهای نمایشی هنری است که خواست عالی مخاطب را برآورده میکند نه صرفا خواستهای سطحی و سرگرمیخواه او را. متاسفانه درحال حاضر شرایط به گونهای رقم میخورد که تئاتر نهتنها از هنری اندیشهورز و فرهیختهگرا به هنری پست و سطحی و سرگرمکننده گراییده که آینده این هنر نیز با سیاستگذاریها و تصمیمات اشتباه و ضد فرهنگی و تجارتمآبانه مدیریت فرهنگی که مدیریت ناکارآمد بنیاد رودکی یکی از نمونههای درخشان آن است، هدف تخریب قرار گرفته است. فاجعه، دیگر در راه نیست بلکه اتفاق افتاده است. فاجعهای به نام عاشقانههای ناآرام که آنچه را از تئاتر میگیرد عشق و آرامش است.
کانون کارگردانان خانه تئاتر