ابراهیم سوری معلم
بحث از «کهنهپرستی» و «نوگرایی» در جامعه امروز، زمانی روی میدهد که «نوگرایی» بهعنوان صفتی مثبت درنظر گرفته میشود و در بحثهایی که بیشتر جنبه اجتماعی دارد، گروههایی در مقابل یکدیگر صفآرایی کرده و با نسبت دادن این صفات به یکدیگر درصدد تخریب هم برمیآیند اما آیا به کار بردن «کهنهپرستی» واژگانی درست است؟
«کهنهپرستی» عبارتی است که فقط از جانب برخی و برای تحقیر طرف مقابل بهکار میرود. بنابراین بهخاطر فقدان مقبولیت و کاربرد سراسری فاقد اعتبار علمی است. بنابراین باید بهجای آن واژه «کهنهگرایی» را بررسی کرده و آن را مقابل «نوگرایی» قرار داد. بدین ترتیب کهنهگرایی عبارت است از تمایل به اشیاء، امور و مفاهیمی که ریشه در گذشته دارند.
حال سوالی اساسی پیشمیآید: آیا کهنهگرایی امری مذموم است؟
قطعا جواب منفی است؛ چراکه این موضوع به موردی بستگی پیدا میکند که این واژه به کار میرود. بهعنوان مثال کسی که با وجود توان مالی و دسترسی، حاضر نیست داس را کنار گذاشته و با ابزار جدید محصول کشاورزیاش را برداشت کند، یک کهنهگرای نامعقول است. اما نمیتوان کمک به دیگران را صرفا بهخاطر اینکه در «گذشته» هم امری پسندیده بوده، مذموم دانست. درحالیکه این امر مصداقی برای کهنهگرایی است.
متاسفانه عدهای بدون توجه به این مرزبندیها و صرفا بهخاطر ریشهدار بودن در گذشته، دیانت
آباو اجدادی را کهنهپرستی میدانند. درواقع کسانی بدون توجیه و توجه به اشتباهات و با انکار کامل دین، دچار چنان خطایی میشوند. اینان کسانی هستند که ضعف در استدلال خود را به این شیوه سرپوش گذاشته و سعی دارند صرفا با روش تبلیغ و تلقین گسترده، دین را در اذهان عمومی تقبیح کنند.
به همان میزانی که کهنهگرایی مورد سوال قرار میگیرد، نوگرایی هم با چالشهایی مشابه روبهرو است. بهطور کلی، این واژه اعتباری بوده و نمیتوانند بهعنوان ملاکی ارزشی در بررسی امور به کار روند، مگر برخی امور خاص که ذاتا پذیرای چنین معیاری باشند. ازجمله تنوعطلبی که یکی از ملاکهایش نوگرایی است و بازار مصرف آن نیز صنایع و اقتصاد تجملی است.
برای تأیید یا رد سایر مفاهیم، مخصوصا امور انسانی، اخلاقی و اعتقادی، صرفنظر از نو یا پیشینهدار بودن یک امر، باید با سایر ملاکها محکزده شوند. در این میان آنچه به نظر میرسد مزید برعلت شده و کهنهگرایی را برجستهتر کرده، مفهومی در شخصیتشناسی به نام «تغییرناپذیری» است. این خصیصه در افراد مختلف متفاوت بوده و برمبنای آن افراد در برابر پدیدههای جدید مقاومت نشان داده و تغییر را چندان برنمیتابند.
فراموش نکنیم که حکمت خَلقِ چنین خُلقی، عادت گرفتن است که باعث صرفهجویی در انرژی شده و پس از تجربهاندوزی باعث ثبات شخصیت میشود. این مفهوم در فیزیک معادل اینرسی بوده و به موجب آن اشیاء تمایل به حفظ حالت قبلی خود را دارند؛ چه ساکن باشند و چه متحرک.
تغییرپذیری با افزایش سن کاهش مییابد. نسل جدید که بهخاطر ویژگیهای فیزیولوژیکی خدادادی، در دوره تجربهاندوزی بهسر میبرند، جذابیت مفاهیمنو را بر کهنگی امور قدیمی ترجیح میدهند و این امری کاملا طبیعی است و چه بسا برای پیشرفت لازم باشد. اما چنانچه هر امر جدید تنها بهواسطه تازگی پذیرفته شده و هر امر کهنهای بهواسطه قدمتش کنار گذاشته شود، ساختارهایی ناپایدار ایجاد میشود که به خاطر نداشتن بنمایه غنی در معرض فروریزش قرار میگیرند. با اشارات بالا معلوم میشود که مبارزه با دین در دنیای امروز که آنرا بهعنوان یکی از مظاهر کهنهگرایی تبلیغ میکنند، عوامفریبی است و بر هیچ اصولی قائم نیست.