سیما فراهانی| دنياي جرم دیگر نه محله ميشناسد، نه جنسيت. دیگر فرقي نميكند مریخی باشي يا ونوسی، وقتي شرايطش مهيا باشد ردپايت در عصر تبهكاري به جا میماند. زنان مجرم دیگر با قدمگذاشتن در مسیری تاریک همپای مردان خلافکار میتازند. سهمشان را از دنیای جرم میخواهند. اینجا هوش، حرف اول را میزند نه زور بازو. بزهکاری زنان که رابطه مستقیمی با بزهدیدگی آنان دارد، یکی از آفاتی است که به علل زیستی-روانی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر زندگی آنان، به وجود میآید. زنان در بيشتر پروندههاي زورگيري، سرقت، كلاهبرداري، قاچاق و يا حتي قتل بهعنوان بازيگر اصلي نقشآفريني ميكنند و سناريوهاي سیاهی را طراحی میکنند. البته حضور پررنگ زنان در تبهكاري تنها به زورگيري و سرقت محدود نمیشود، آنها حتي در جرائمی سنگین و خشنتر مانند قتل نیز خودي نشان دادهاند. تا دیروز شاهد آن بودیم که زنان تنها در نقش معاونان و دستیارانی برای اجرای یک نقشه قتل بودند. اما حالا خودشان بهعنوان متهم اصلي، خطر را به جان ميخرند و دست به جنايت ميزنند.
چندسال پيش بود كه شناسايي و دستگيري قاتل 5 زن در قزوين همه را بهتزده كرد. «مهين» زني بود كه خودش به تنهايي دست به اين جنايتها زده بود و لقب نخستين قاتل سريالي زن را به خودش اختصاص داد. او حتي پس از دستگيري به قتل مرد صاحبخانهاش هم اعتراف كرد و 6 قتل را در پرونده جنايي خود ثبت كرد. مهين تنها زن تبهكار در كشور نبود و بعد از او زنان زيادي پا به عرصه تبهكاري گذاشتند و خلافهاي مختلفي را مرتكب شدند. شايد ديگر بعد از مهين هيچ زني دست به قتل سريالي نزد ولي كم نبودند زناني كه خودشان نقشه جنايت را كشيده و اجرا كردند. زناني كه از آلت قتل نترسيدند و جان دادن يك انسان را با چشمان خود تماشا كردند. همه اينها نشان ميدهد كه جرم زن و مرد نميشناسد. وقتي شرايطش باشد بهراحتي ميتواني به يك تبهكار تبديل شوي. حالا چه زن باشي چه مرد.
دلایل افزایش جرم در زنان
زنان در رشد و تعالی جامعه بشری در ابعاد مختلف تربیتی، اخلاقی، اجتماعی و علمی نقش کلیدی را ایفا میکنند بنابراین آسیب و انحراف رفتاری آنان انحراف فرد نیست بلکه انحراف مربی انسانهاست. به همین خاطر مطالعه و بررسی آسیبهای رفتاری و انحرافات اجتماعی آنان به منظور کشف عوامل مربوط به آسیبشناسی روانی- اجتماعی امری ضروری است.
در بررسي افزايش نقش زنان در خلافكاري بايد ديد كه علت افزايش جرم در زنان چیست و عوامل موثر در بروز بزهکاری زنان و شرایط اجتماعی را شناخت. دكتر «خليل ميرزايي»، جامعهشناس در اين مورد به «شهروند» ميگويد: « نابرابریهای اقتصادی و دگرگونی در ارزشهای اجتماعی و فرهنگی امروزه بهعنوان عواملی موثر در بروز ناهنجاریهای اجتماعی شناخته شدهاند، از سوی دیگر تحولات بنیادی که در زیر ساختمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در جامعه رخ میدهند نیز به نوعی بر افزایش چنین نابرابریهایی تأثیر میگذارند، در کشور ما نیز پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب و جنگ زمینه بروز آسیبهای اجتماعی را مستعدتر ساخته و با توجه به این امر که زنان همواره بیش از مردان در معرض تبعیضها و محرومیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارند، بنابراین از آسیبپذیری بیشتری نیز برخوردار هستند. با توجه به اهمیت نقش زنان در انسجام خانواده و تربیت نسلهای سازنده جامعه، ضرورت پرداختن به مسائل و مشکلات مبتلا به زنان از اهمیت خاص برخوردار است. در دنياي امروز ساختاري بهوجود آمده كه شرايط را براي جرم مهيا و مردم را براي كار خلاف ترغيب ميكند. حالا در اين ميان اگر بخواهيم بهطور خاص زنان را درنظر بگيريم و علت افزايش جرم از سوي آنها را بيابيم، به نظر من اولين دليل، پوشيده شدن ضعف زنان است. به اين معني كه ضعف جسماني زنان به خاطر ابزارهاي جديد پوشانده شده و آنها ميتوانند با وجود اين ابزارها قدرت خود را بيشتر از گذشته نشان دهند. بهعنوان مثال اگر مردها ميتوانند از رايانه و شبكههاي اجتماعي براي ارتكاب جرم استفاده كنند زنان هم ميتوانند مثل آنها و حتي خيلي حرفهايتر از آنها از اين وسيله براي جرم استفاده كنند.»
ميرزايي معتقد است: «زنان با توجه به شرايط موجود در اطرافشان، خود را تقويت و سعي ميكنند به حس برابري با مردان در همه زمينهها برسند. حتي در زمينه خلافكاري؛ حس برابري با مردان يكي ديگر از دلايلي است كه زنان را به جرم خلافكاري ترغيب ميكند. حس برابري به زنان اين جرات را ميدهد كه در هيچ شرايطي احساس ضعف نكنند و به راحتي دست به جرم بزنند. از طرفي زنان خودشان مجرم بودن را انتخاب نمیکنند، بلکه جامعه و عوامل مختلف اجتماعی و خانوادگی آنها را به سمت جرم سوق میدهد. امروز به دلیل قرار گرفتن جامعه در شرایط گذار، بار ارزشی بسیاری از هنجارهای اجتماعی کمتر شده و امکان حضور زنان در برخی موقعیتها که تا پیش از این خاص مردان بود، فراهم شده است. برخی زنان هستند که تنها به دلیل بلندپروازی و چشم و همچشمی و براي اينكه قدرت خود را نشان دهند دست به تبهكاري ميزنند. آنها تنها به دنبال دیدهشدن هستند و به دلیل عقدههای روانی كه دارند قانع نیستند.»
نقش موثر سريالها در تبهکاریها
اين كارشناس در ادامه صحبتهايش ميگويد: « يكي ديگر از دلايل و ابزارهاي مهم در افزايش جرم در ميان زنان رسانههاي اجتماعي هستند. در دنياي امروز رسانههاي اجتماعي با پخش سريالهاي مختلف و تبهكاري از سوي زنان باعث ميشوند كه زنان خودشان را به جاي شخصيت اصلي داستان بگذارند و با خود بگويند اگر او
ميتواند پس من هم ميتوانم. درست است كه در آخر سريال هميشه مجرمان به سزاي عمل خود ميرسند و به سرنوشت تلخي دچار ميشوند كه آنها را از كرده خود پشيمان ميكند، ولي زنان تنها فعاليتهاي مجرمانه شخصيت اصلي فيلم را ميبينند و آن را ميآموزند. براي همين نقش رسانهها و حتي شبكههاي ماهوارهاي هم ميتواند تاثير زيادي روي افزايش حس قدرت در ميان زنان و ترغيب آنها به سوي جرم داشته باشد.»
زيركي زنان در پروندههاي تجاوز و آدمربايي
محسن مديرروستا بازپرس دادسراي جنايي هم با بيان اينكه نقش زنان در قتل و تجاوز و آدمربايي كمتر از مردان است به «شهروند» ميگويد:
« زنان در پروندههاي قتل، تجاوز و آدمربايي نقش کمرنگی دارند. در این پروندهها زنان بهعنوان قرباني طرح شکایت میکنند. به نظر من در برخي از جرمها زنان هنوز نميتوانند نقشآفريني زيادي داشته باشند و پا به پاي مردان دست به خلاف بزنند و بیشتر در دنیای سرقت و زورگيري مرتکب جرم میشوند. اما قتل، تجاوز و آدمربايي جرائمي نيست كه زنان بتوانند به راحتي دست به ارتكاب آن بزنند. البته باید گفت که زنان در جرائمی همچون قتل و آدمربایی نيز ردپايي از خود به جا گذاشتهاند. پروندههايي بررسي كردم كه زنان با نقشآفرینی خود را جای شاکی پرونده جا زدهاند و ادعا کردهاند که قرباني تجاوز و يا آدمربايي شدهاند تا اخاذی كنند. جالب اينجاست كه اگر باهوش نباشي متوجه سناریوی دروغین آنها نخواهی شد.»
اين بازپرس ادامه ميدهد: «به طور قطع نميتوان گفت كه علت افزايش ارتكاب جرائم از سوي زنان چرا افزایش یافته است چراكه در كل هر جرمي يك انگيزه خاص دارد. مثلا اگر پاي سرقت وسط باشد قطعا مشكلات مالي انگيزه ارتكاب اين جرم مطرح بوده است حالا چه از سوي مرد صورت گرفته باشد و چه از سوي زن. قتل و جنايت هم انگيزههاي خاص خودش را دارد كه زن و مرد هركدام دلايلي براي ارتكاب آن را مطرح ميكنند. براي همين بايد زمينه ارتكاب جرم را بررسي كرد و بعد از آن به زن بودن يا مرد بودن متهم نگاه ويژه داشت.»
با كمي بررسي بيشتر و دقيقتر ميتوان دريافت كه ورود زنان به آسیبهای جامعه با تغيير شیوهها و الگوهای زندگی درحال افزايش است. بررسيها نشان داده است که بین وضع خانوادگی زنان و بزهکاری آنان ارتباط مستقیم و معناداری برقرار است و بيشتر مجرمان زن از زندگی خانوادگی خود احساس نارضایتی میکردند. براي همين باید مسايل و مشكلات مربوط به زنان بهصورت کاربردی مورد بررسی قرار گيرند تا این روند رشد زنانهشدن آسیبهای اجتماعی متوقف شود. سايه سنگين جرم از روي اقشار مختلف جامعه برداشته شود و زنان تنها بهعنوان مادران و همسران در جامعه ديده شوند.