طرح نو- فروغ فکری| مجلس ترحیم است. این را روبان مشکی روی قابها میگویند. روبانها روی چند قاب آرام گرفتهاند. قابهایی که هرکدام تصویر چنارهای بیسری است در کنار یکدیگر. اینجا «سوگواره درختان خیابان ولیعصر» است و این60قابعکس، نشان از زیبایی بیبدیل چنارهایی است که سالهایسال در طولانیترین خیابان خاورمیانه، زندگی کردهاند و حالا تعدادشان از 60هزار اصله،
به 7 تا 8هزار اصله رسیده و اینجاست که نوشته زیر یکی از قابها به خود رنگ میگیرد و معنا: «درخت اگر متحرکشدی ز جای به جای/ نه جور اره کشیدی و نی جفای تبر» قابهای دیگر هم هرکدام با شعری از شعرای کهن یا واژهای، معرفی شدهاند: «بهر دعایش به بر کردگار/ دست برآورده درختچنار»، «گمگشتگان»، «میخواهم زنده بمانم»، «دوئل» و... این نوشتهها را عکاس متناسب با عکسها برگزیده و همین هم باعث شده است تا عکسها ارتباط بهتری با مخاطب برقرار کنند. عکاس، حسن قدیانی که خود، روزنامهنگار است و حالا دو سالی هست که با وجود فجایع وحشتناک محیطزیستی بهسمت نشاندادن این فجایع از طرق گوناگون، بهویژه دوربین عکاسیاش گام برداشته و قطع درختان ازجمله دغدغههایش شده است. چنانچه به بررسیهای میدانی گسترده در جایجای شهر تهران دست زده و درنهایت خیابان ولیعصر و چنارهای معروفش نقطهعطفی است تا حال چنارهای این خیابان را که در هفتم دیماه سال 1390 در فهرست آثار ملی میراث فرهنگی به ثبت رسیدهاند، را از نزدیک رصد کند. برای گرفتن این عکسها، با پای پیاده از میدان راهآهن تا تجریش را رفته و برگشته، چنارها را شمرده و آنها که قطع شدند، خشکیدند یا دیگر اثری از آنها باقی نیست را دیده و میگوید: «بدبختانه در این سرشماری حدود 4100 تصویر به ثبت رساندیم که واقعا دردناک بود.» اما درنهایت از میان این 4100 عکس، 60 عکس برای برگزاری نمایشگاه در نگارخانه ژینوس برگزیده شدند تا همزمان با هفته محیطزیست به نمایش گذاشته شوند.
درختان چنار را خشک کردهاند
برخی عکسها بیشباهت به مراسم گردنزنی نیستند! بعضی دیگر هم تصویر خشک و برهوتی از درختهاست. انگار که سالها آبی به تنشان نخورده باشد. قدیانی اما میگوید، درختان چنار خود بهخود خشک نمیشوند، بلکه آنها را خشک میکنند و سپس برخی از اصلیترین دلایل خشکشدن چنارهای ولیعصر را برمیشمرد: «این درختها غرقابی هستند و ریشه آنها در آب رشد کرده است و از زمان کاشته شدنشان همواره در آب بودهاند. اما بعدها کف جوی خیابان ولیعصر را، از حالت خاکی خارج و سیمانی کردند و درونش بتن کشیدند و به این ترتیب حلقهگاه درختان بسته شد و در نتیجه آبی که باید از طریق فضای خاکی به درخت میرسید و درخت از آن تغذیه میکرد، نرسید. قطع مکرر آب نیز یکی دیگر از این دلایل است. درحالحاضر سیستم آبیاری برای این درختان آبیاری قطرهای است که این سیستم پاسخگو نیست. مسأله دیگر نمکهایی است که در زمستان شهرداری کنار خیابان میگذارد، این نمکها وارد آبهای زیرزمینی شده و به درختها آسیب میرساند. ساختوسازهای حاشیه این خیابان و پیادهروسازیها، عامل سوم است. این خیابان جزو میراث ملی است و هر تغییر کوچکی در این خیابان باید با هماهنگی میراث فرهنگی باشد که متاسفانه اینطور نیست. ما شاهدیم مجوزی به ساختمانی داده میشود که فقط شش طبقه پارکینگ زیرزمینی دارد. برای حفاری در این سطح عظیم، مجبورند از سیستم نیلینگ استفاده کنند و میلههای آهنی و میلگردها را در ریشههای درختان فرو کنند که این هم خودش عامل دیگر خشکشدن درختان خیابان ولیعصر است. برخی از ساختمانها به این خاطر که تابلوشان دیده شود، هزینهای را به شهرداری پرداخت کرده و سر درختها را قطع میکنند این درحالی است که شهردار منطقه 6 میگوید، هیچ درختی در خیابان ولیعصر قطع نشده مگر اینکه طوفان آن را قطع کرده باشد! این حرف عجیبی است. طوفان نوح هم نمیتواند به این شکل درختی را قطع کند. در ضمن مسیر وزش طوفان در تهران شرق به غرب است، حال آنکه خیابان ولیعصر، خیابانی شمال به جنوب است. اگر هم طوفان این کار را کرده باشد، درختهایی که از درون آفتزده را میشکند. میگویند آفتزده! این هم جای پرسش دارد. چرا باید به درختهایی که به ثبت ملی رسیدهاند، رسیدگی نشود؟ چرا باید این درختان دچار آفتزدگی شوند؟ مسئولان حفظ این درختان است اگر بگویند این درختان آفتزده شدهاند، عذر بدتر از گناه آوردهاند. مورد دیگر که میتوانم به آن اشاره کنم این است که ساختمان ساخته میشود،دارای پارکینگ میشود و مقابل در ورودی آن پارکینگ جوی آب و درخت است. درخت با پرداخت پول قطع میشود تا خودرو رد شود! اینها وحشتناک است اما همواره شاهد انجامشان هستیم و بسیاری دیگر از نمونهها...» هرچند قدیانی معتقد است: «دیگر برای این 4100 اصله درخت، کاری نمیتوان کرد و آنها از بین رفتهاند و هرچند بگویند به جای آنها درختی کاشتهایم، اما این نهالها نمیتوانند جای درختهای 90 ساله را بگیرند. در این خیابان حجمهای سبزی از بین رفتهاند که به این زودیها نمیتوان برای «عدم»شان جایگزینی جست و مشکل اینجاست. چراکه ما در شهری چون تهران یا سایر مناطق، به سطح سبز مانند چمن که نیاز به آب بسیار دارد، نیاز نداریم بلکه باید حجم سبز را در این شهر گسترش دهیم و حداقل مراقب این تعداد درخت چنار باقیمانده باشیم».
دغدغه برگزاری این نمایشگاه هم همانگونه که قدیانی میگوید، همین است و به این دلیل طوماری برای حفظ و حراست از درختان نوشته شده تا تمامی افراد شرکتکننده در این نمایشگاه و سایرین آن را امضا کرده و درنهایت به شورای شهر داده شود تا شاید از این طریق شهرداری و سایر دستگاههای ذیربط کمی نگران حال درختان شوند. نگران هوا. نگران خاک. کمی نگران زیبایی شهر شوند. نگران سایههایی که دیگر نخواهد بود و مردم هم شاید این نگرانی را حس کنند و نگران شوند. نگران خودشان و فرزندانشان. نگران آنچه شاید دیگر نباشد. نگران روزی که «بیقامت همچو سرو او دایم/ چون فاخته بر چنار بنالیم».
*عنوان یکی از عکسهای موجود
در نمایشگاه