الناز محمدی| 12 ژوئن، امسال قدرتمندتر از همیشه رسید؛ 12 ژوئن، مصادف با 22 خرداد در ایران، روز جهانی منع کار کودکان. امسال اما این روز متفاوتتر از چند سال گذشته برگزار شد. از مجموعه انجمنهای فعال در حوزه کودکان کار و حقوق کودکان تا شهرداری تهران، امسال برنامههای مختلفی را به مناسبت این روز برگزار کردند؛ از دورهمی 3هزار نفری کودکان کار در ورزشگاه هرندی تا برگزاری نشستهای تخصصی درباره وضع کار کودکان در ایران. یکی از این نشستها، همايش «پيشتازان عدالت و حقوق ايرانيان براي حمايت موثر از کودکان کار و خيابان» بود که عصر جمعه توسط موسسه پيشتازان عدالت و حقوق ايرانيان برگزار شد. «مصطفی معین»، وزیر پیشین علوم و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران، «حسین راغفر»، اقتصاددان و استاد دانشگاه الزهرا، «فریبرز رئیس دانا»، اقتصاددان، «فاطمه راکعی»، دبیر انجمن زنان مسلمان نواندیش، «فرشید یزدانی»، فعال حقوق کودکان و «فاطمه قاسمزاده»، فعال حقوق کودکان و عضو هیأتمدیره انجمن پویا از سخنرانان این همایش بودند.
«مصطفی معین»، وزیر پیشین علوم و عضو هیأتمدیره موسسه رحمان، در ابتدای این نشست با بررسی وضع حقوق کودکان گفت: «کودکی یک دوره متمایز از زندگی است و آسیبپذیرترین گروه سنی را تشکیل میدهد و به همین دلیل نیازمند یک محیط گرم در مدرسه و خانواده است. کودکان حقوق مستقلی دارند، حتی مستقل از دیگر گروههای سنی. حکومتها موظفند با هر ساختاری، حقوق کودکان را رعایت کنند و پاسخگوی نیازهای آنها باشند. میزان آسیبپذیری اجتماعی کودکان وابسته به عوامل مختلف و شرایط جامعه است و برای این موضوع باید میزان آسیبپذیری اجتماعی در کل جامعه را بررسی کرد.»
این استاد دانشگاه علوم پزشکي تهران ادامه داد: «حکومتها موظف به رعايت حقوق کودکان هستند و بايد پاسخگوي اين موضوع باشند. بايد به اين نکته توجه داشت که شرايط اجتماعي، سياسي، زيست محيطي و هر مسأله ديگر در بروز آسيبهاي اجتماعي تاثيرگذار است. شاخص آسيبپذيري ايران در سالهاي 89 تا 90 نشان ميدهد که ايران در اين سالها در مرحله خطر قرار داشت و توانسته است در دو سال اخير به مرحله هشدار برسد چرا که امنيت و رفاه جامعه شرايط بهتري پيدا کرده است. در دو سده گذشته با وجود پيشرفت علم نابرابريها در جامعه بيشتر شده و تفاوت درآمد قشر بالاي جامعه نسبت به قشر پايين جامعه چندين برابر شده است و اين تبعيض درحال افزايش است.»
او ادامه داد: «زيربناي آسيبهاي اجتماعي در جامعه فقر فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي است و با تبعيض و بيعدالتي رابطه همسويه دارد. آسيبهاي اجتماعي در نهايت سرمايههاي اجتماعي و اعتماد را در جامعه کم ميکند و موجب از هم گسيختگي جامعه ميشود. در اين فرآيند تنها دولت و ملت نيست که نسبت به يکديگر بياعتماد ميشوند، بلکه مردم هم نسبت به يکديگر سوءظن پيدا ميکنند و بروز اين بياعتمادي آسيبهاي اجتماعي را چندين برابر خواهد کرد. ایران درحال حاضر از نظر سرمایه اجتماعی جزو
10 کشور آخر جهان است. الان جامعهای داریم که مردم به هم بیاعتمادند. مثلا در طرح پیمایش ارزشها که در دولت هشتم اجرا شد، مشخص شد که 80درصد مردم به هم سوءظن دارند.»
معین درباره رابطه کودکان کار و فقر گفت: «قربانیان اصلی فقر، کودکانند.50درصد کودکان درجهان یعنی حدود یکمیلیارد نفرشان، در فقر شديد به سر ميبرند که تاثير بلندمدتي در رشد اجتماعي کشورها و توسعه آنها خواهد داشت. براساس آمار 30درصد کودکان یعنی حدود 650میلیون کودک در جهان، از حداقل استانداردهاي زندگي بي بهرهاند که پيامد اين مسأله میلیونها مرگ غيرقابل پيشگيري، بهرهگيري، استثمار و سوءاستفاده جنسي از کودکان خواهد بود. فقر بزرگترین قاتل انسانها بهویژه کودکان است. در مناطق روستایی کودکان بیشتر از مناطق شهری در فقر مطلق قرار دارند. یکی از پیامدهای فقر در کودکی ایجاد ناتوانی است؛ ناتوانی در همه زمینهها یعنی پایین بودندرصد ید و ... . مثلا تحقیقات در 20سال اخیر در ایران نشان میدهد که قد کودکان ایرانی چند سانتیمتر کاهش پیدا کرده و آن را با قد ژاپنیها مقایسه کنید که 10 سانتی متر افزایش پیدا کرده است. در جهان اول بیشترین مرگومیر در افراد سالمند بالای 75سال و در جهان سوم که ما هم جزو آن هستیم، بیشترین مرگومیر در گروه سنی زیر 5سال است.»
او ادامه داد: «شاخصهاي مختلف فقر در شهرها و روستاها از سال 85 و 86 به بعد یعنی در دولت مهرورزي افزايش داشته است. در این دولت سه شعار دادگستری، مهرورزی و پیشرفت مطرح شد، ولی دقیقا برعکس آن اتفاق افتاد. فقر بين کودکان کار و خيابان در دنيا افزايش يافته و اين کودکان تبديل به بردههاي جنسي در جامعه شدهاند و در معرض بيماري ايدز و کودکآزاري قرار دارند. فقر اقتصادي خانواده، نارضايتي شرايط خانواده، طلاق، مهاجرت به شهرهاي بزرگ، وجود نداشتن توسعه متوازن اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي و رعايت نشدن حقوق شهروندي موجب شده است آمار اين کودکان افزايش يابد. براساس آمارهای جهانی، 153میلیون کودک یتیم در جهان وجود دارند که 52میلیون آنها فاقد مادرند و 8میلیون از آنها پدر ندارند. از طرفی بیشتر از 72میلیون از آموزش ابتدایی و 226میلیون از آموزش متوسطه برخوردار نیستند.»
به گفته معین براساس تعریف یونیسف، کودکان خیابانی بخشی از کودکاناند که برای کار یا فرار از خشونت خانواده و مدرسه، بیرون از خانههایشان به سر میبرند: «بیش از صدمیلیون کودک خیابانی در جهان وجود دارد که در معرض انواع آسیبها قرار دارند. کودکان کار هم کودکانیاند که برای درآمد از آموزش، بهداشت و ... محرومند و درحال حاضر حدود 50میلیون کودک کار که بین 5 تا 14سال سن دارند، در جهان وجود دارد و در کشورهاي درحال توسعه، ازجمله ایران از هر 6 کودک، يک کودک، کار ميکند. براساس تحقیق وزارت بهداشت میزان شیوع آلوده بودن به ویروس اچ آی وی در کودکان کار، 45 برابر جمعیت عادی است. براساس آمارهای جهانی، 2.5میلیون کودک به ویروس اچ آی وی (ایدز) مبتلا هستند و سالانه 260هزار کودک مبتلا به ایدز میمیرند. از طرف دیگر آمارها نشان میدهد که درحال حاضر از 250 تا 300هزار کودک در جهان بهعنوان سرباز استفاده میشوند.»
او ادامه داد: «شاخصهای خطرپذیری کودکان کار در کشورهای مختلف متفاوت است و براساس نقشه جهانی، وضع خطرپذیری کودکان کار در ایران در وضع بسیار خطرناک است. مثلا در ایران در سال از هر 100هزار کودک،
45 کودک میمیرند، یعنی ایران با کشورهای آفریقایی در اینباره در یک رده قرار دارد. این موضوع نشان میدهد که شعارها در اینباره فایده ندارد، واقعیتها اینهاست. براساس آمارها در ايران حداقل دو ميليون کودک کار وجود دارد. یکی از استثمارهایی که درباره کودکان کار در جهان سوم و البته در ایران اتفاق میافتد، ازدواج این کودکان و بهویژه کودکان دختر است. در ایران و براساس نقشه جهانی، ازدواج کودکان زیر 13سال در وضع قرمز است و ازدواج کودکان دختر زير 13سال شايع است. هرزهنگاری، روسپیگری، قاچاق و ... ازجمله آسیبهایی است که از طرف جهاناولیها در جهان سوم اتفاق میافتد.»
معین گفت: «از نظر رعایت حقوق کودکان، ایران وضع متوسطی دارد. بههرحال پيوستن ايران به کنوانسيون حقوق کودک مشروط است و در بسياري موارد، مواد کنوانسيون رعايت نمي شود. درحالیکه این کنوانسیون باید در مدارس و دانشگاههای ما تدریس و اصول حقوق بشر نهادینه شود. براساس یکی از مواد این کنوانسیون باید یک نهاد ملی حمایت از کودکان ایجاد شود، این اتفاق تا به حال در ایران نیفتاده و ما در موسسه رحمان درحال بررسی این موضوع هستیم و بهزودی این پروژه را به دولت و مجلس ارایه خواهیم کرد.»
«فریبرز رئیس دانا»، اقتصاددان یکی دیگر از سخنرانان این نشست بود. او در ابتدای سخنانش گفت که هیچکس زیر بار مسئولیت فقیر شدن فقرا نمیرود: «در سال 1995 گفته میشد که 250میلیون کودک کار در جهان وجود دارد و در سال 2005 این رقم حدود 50درصد زیاد شده و حالا گفته میشود حدود 320 تا 360میلیون کودک کارگر در جهان وجود دارد. رنج و درد کودکان کار و خیابان بزرگتر از چیزهایی است که در این جلسه مطرح شد. اما جامعه همیشه به سادگی از کنار رنج این کودکان گذر کرده درحالیکه بیتوجهی به این مسأله بشریت را با تهدید مواجه میکند.
در گذشته نیز فقر وجود داشت اما بدبختی، فلاکت و نابودی شاخصهای اجتماعی امروز بیشتر شده است. در 25سال گذشته با سلطه اقتصاد ریگانی نابودی شاخصهای اجتماعی رشد پیدا کرده و لیبرالها چارهای جز پذیرفتن این مسأله ندارند. نئو لیبرالیسم 70 تا 80درصد سرمایههای جهان را در اختیار عده معدودی در جهان قرار داده و تلاش میکند مردم را استثمار کند.» او ادامه داد: «5میلیون و 600هزار بیکار در کشور وجود دارد و مسئولان تنها با واژگان بازی میکنند. کودکان کار در حقیقت کودکان کارگر هستند. چطور میشود ما این همه کارآفرین در جامعه داشته باشیم اما آمار بیکاری رو به افزایش باشد. در وضع بحران اقتصادی هرگز از ثروت ثروتمندان کم نشد بلکه 5میلیون بیکار در دست جامعه ماند. در فاصله تحریمها شمار بیکاران، فقرا وکودکان کار افزایش داشته است و همه میدانیم که فقر و تبعیض همدیگر را تشدید میکنند. 30 تا 40درصد خانوادههای شهری در خانههای زیر 60 متر زندگی میکنند و فرزندان آنها در معرض انواع آسیبهای اجتماعی قرار دارند اما به هر کس که میگوییم مسئولیت فقیر شدن فقرا را برعهده نمیگیرد. زیر بار این حرفها نروید که عنوان میکنند میخواهیم توسعه اقتصادی ایجاد کنیم. تا فقر از بین نرود و تا زمانی که به این حقیقت پی نبرند که ابتدا باید فقر را از جامعه زدود جامعه در معرض خطر است و توسعه اقتصادی شکل نمیگیرد.»
رئیس دانا گفت: «یکی از مشکلات جامعه ایران این است که نمیتواند کودکان کار را از چرخه کار خارج کند، چرا که این کودکان نانآور خانواده هستند. طبق آمار 90درصد کودکان کار در گذشته با خانوادههایشان زندگی میکردند و الان این آمار به 75درصد رسیده است. بسیاری از این کودکان از کمبود وزن رنج میبرند و 77درصد از آنها با مشکلات دهان و دندان و 65درصد با مشکلات قلبی و ریوی دست به گریبانند و 56درصد آنها بیسوادند. اگر همه دولتمردان ما را قانع کنند که میتوانند کار اساسی انجام دهند ما قبول نمیکنیم چرا که معتقدیم این سیستم اقتصادی فقرزایی و ثروتمندزایی میکند. این کودکان آینده ایران هستند که رو به خاموشی میروند و در شرایطی جامعه بهبود پیدا میکند که نظام اقتصادی اصلاح شود.»
«حسین راغفر»، اقتصاددان و استاد دانشگاه الزهرا هم که یکی دیگر از سخنرانان این نشست بود، افزایش فقر فرهنگی و اجتماعی در جامعه را به دلیل خصوصیسازی در مراکزی دانست که باید برای همه افراد جامعه به صورت رایگان و یکسان خدمترسانی کند: «وقتی بحث امنیت غذایی مطرح میشود یکی از شاخصهها دسترسی خانوار به غذای کافی و قابل خرید در طول سال است که شامل ریزمغذیها برای رشد انسان هم میشود و در این میان تنها بحث سیری شکم مطرح نیست. براساس این ویژگیها چند شاخصه ازجمله در دسترس بودن، کافی بودن و مقوی بودن را در تحقیقی در تهران و در سال 90 بررسی کردیم و بالغ بر 30هزار خانوار به این نظرسنجی پاسخ دادند که از میان آن آمار کودکان استخراج شد. این آمار نشان میدهد که ناامنی غذای کودکان در 22 منطقه شهری تهران در مرحله خطر متوسط قرار دارد و این خطر در 20درصد کودکان خطر شدید و ناامنی غذایی است. بیشتر این آمار مربوط به منطقه 17 و 18 تهران میشود که به ترتیب 33 و 37درصد کودکان در آن حضور دارند.»
راغفر گفت: «فقر آموزشی کودکان در مناطق 22گانه تهران هم نشان میدهد که 58درصد حضور نداشتن کودکان بین سن 7 تا 8سال در مدرسه مربوط به خانوادههای فقیر بوده که در این بین، تعداد کودکان پسر بیشتر است. حتی در منطقه یک تهران، کودکان پسر 53.85درصد خانوادههای فقیر به مدرسه نمیروند. بررسی آمار فقر آموزش در خانوادهای که سرپرست فقیر دارد نشان میدهد خانوادههایی که سرپرست خانواده بیکار است بیشتر در معرض فقر غذایی و فرهنگی قرار دارند، همچنین عقبماندگی آموزشی در این خانوادهها بیشتر است. از این رو میتوان تأکید کرد مسأله فقر در مسائل فرهنگی و غذایی خانوادهها به شدت تاثیرگذار است.»
این اقتصاددان ادامه داد: «آمارها نشان میدهد خانوادههایی که سرپرست آنها جوان است بیشتر در معرض خطر قرار دارند ضمن اینکه همه خانوادههای فقیر در هشتسال دولت قبل آسیبپذیرتر شدهاند. آمارها نشان میدهد خانوادههایی که سرپرست آنها شاغل است بین سالهای 84 تا 90 آسیبپذیریشان درحال کاهش بوده اما از سال 90 که قیمت دلار چندین برابر شد آسیبپذیری آنها نیز به یکباره افزایش چشمگیری داشت. حاصل این نابرابریها تجزیه طبقاتی و آسیبپذیری روابط اجتماعی است.»
او با بیان اینکه چندپارگی اجتماعی منجر به چند پارگی هویتی میشود گفت: «اقتصاد سرمایهداری هر چیزی را تبدیل به کالا میکند، از این رو ما در سالهای اخیر شاهد افزایش آمار فروش اعضای بدن و تن فروشی برای تأمین زندگی بودهایم. این مشکلات ناشی از گسترش اقتصاد نئولیبرالیسم است طی این فرآیند کودکان خیابانی، زنان خیابانی، بیکاری، نابرابریهای اجتماعی و فرهنگی افزایش مییابد و آثار این موضوع در مسائل فرهنگی کاملا مشهود است.»
در ادامه این نشست «فرشید یزدانی»، دبير شوراي برنامهريزي راهبردي سازمان تأمين اجتماعی و فعال حقوق کودک به سخنرانی پرداخت. او پيامد آسيبهاي اجتماعي کار کودکان را گسترش آسيبهاي اجتماعي، استمرار نابرابريهاي اجتماعي و کاهش امنيت اجتماعي دانست:
« از اينرو تاکيد ما بر اين است که براي فقرزدايي بايد از کودکان آغاز کرد اما چون کودکان کار صدا ندارند بلندگو ندارند و در انتخابات رأي ندارند ديده نميشوند و به آنها پرداخته نميشود. جامعهاي که به فکر آينده خود نيست کودکانش به سمت کار ميروند. در سالهاي اخير خانواده عرضهکننده کار کودک بوده است چرا که با فقر و آسيب دست به گريبان است، از اينرو مجبور است که در بين اين مشکلات کار کودک را انتخاب کند. عرضه کار کودک رشد بخش غيررسمي کودک را افزايش داده و تقاضا براي کار کودکان زياد شده است، از اينرو کودکان در معرض انواع آسيبهاي اجتماعي قرار دارند.»
یزدانی ادامه داد: «آمار نگرانکننده ديگري که در اين ميان وجود دارد مربوط به ازدواج کودکان در سن پايينتر از سن قانوني است. عمدتا دختران کمتر از سن رسمي ازدواج ميکنند. از اينرو ما حدود 25هزار نفر کودک مطلقه بين 10 تا 14سال داريم. از طرف دیگر 25درصد کودکان ایرانی به مدرسه نميروند و اين مسأله آيندهنگرانکنندهاي را براي کشور رقم ميزند.»
«فاطمه قاسمزاده»، عضو هیأتمدیره انجمن پویا و فعال حقوق کودک هم در این همایش گفت که فعالان حقوق کودک، حق ارتباط با سازمانهای بینالمللی جهانی را ندارند: «موسسات غیردولتی مرتبط با کودکان کار وجود دارد، حق ارتباط با سازمانهای بینالمللی جهانی را ندارند و حتی نتوانستیم سمینار شبکه سازمان غیردولتی کودکان کار را برگزار کنیم. در حقیقت همه کودکان کار، کودکان کار در خیابان نیستند بلکه در کارگاهها، ساختمان سازیها، مزارع و کورههای آجرپزی نیز کودکان کار حضور دارند و اگر بخواهیم تنها به بخشی از آنها بهعنوان کودک کار بپردازیم حق باقی کودکان ضایع میشود.»
او ادامه داد: «پاسخگو نبودن سازمانهای دولتی نسبت به وظایف خود از دیگر چالشهای موجود بین سازمانهای دولتی و مردمنهاد است. سازمانهای دولتی حتی در حد وظایف خود نیز عمل نمیکنند بهطور مثال ما 9هزار و 20 نفر کودک بازمانده از تحصیل داریم اما هیچ اقدامی برای کاهش این آمار انجام نمیشود و حتی کتاب یا معلم در اختیار موسسات غیردولتی قرار نمیگیرد. »
«فاطمه راکعی»، نماینده پیشین مجلس و دبیر انجمن زنان مسلمان نواندیش در ادامه این همایش گفت: « روز به روز به تعداد کودکان کار و خیابان اضافه میشود و نمیدانیم چرا این اتفاق میافتد. ما باید دراینباره شتاب کنیم و حمایت موثر از کودکان کار و خیابان داشته باشیم. کودک نباید بهطور موقت یا دایم از خانواده محروم شود و این اتفاق درحال حاضر درباره کودکان کار در ایران میافتد. کنوانسیون حقوق کودک کشورها را موظف به حمایت دولتها برای جلوگیری از استثمار آنها کرده و باید حداقل سن کار برای افراد در کشورها کاملا مشخص شود. ما میدانیم که در همه سالهایی که ایران به این کنوانسیون پیوسته، هیچ گزارشی درباره وضع کودکان در کشور به سازمانهای جهانی مربوطه نفرستادهاند و البته نمیدانیم که این سازمانها چقدر این موضوع را پیگیری میکنند.»